۱۴۰۲ مهر ۱۹, چهارشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۶۰)

 
 
میم حجری
 

ساحت سیاست در غیاب «اخلاق انسان مدارانه »و در سایه ی منطق مقدس اقتصادی «منفعت و سود بیشتر» ، صرفا از ما هیولاهای انسان نمایی خواهد ساخت که دیگر فرقی نمیکند برده ی ایدئولوژی باشیم یا بنده ی سود و سرمایه ( چرا که این دو همواره در پیوندی نامشروع با یکدیگر بوده اند).
فرنوش


فرنوش تعریف واژه هایی را که به کار می برد، نمی داند.
درست به همین دلیل
مثل آخوندها موعظه می کند
یعنی
حرف مفت می زند.
مثال:
سیاست چیست؟
اخلاق چیست؟
اخلاق انسانمدارانه چیست؟
من - زور فرنوش از «ما»  چیست؟
ایده ئولوژی چیست؟
خود فرنوش مگر ایده ئولوژی ندارد؟
سود وسرمایه چیست؟



کلاس برای چیست؟
تروریست بسازید و به عوض قلم و کتاب
موشک و مسلسل به دستشان دهید
تا شق القمر کنند




گزارش خبرنگار العالم از ساختمان تخریب‌شده شبکه توسط رژیم صهیونیستی
همشهری

ما که گفتیم:
جوجه را آخر پاییز می شمارند.
ترور کسب و کار خران و خردستیزان است و نه کسب و کار خردگرایان.
جنقوری اسلامی
هم به روز غزه خواهد افتاد.
امروز غزه
فردای جنقوری اسلامی است
هر که ناموزد ز پیر روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار






کشف اجساد جدید صهیونیست‌ها از زیر آوار سدیروت
همشهری

همشهری
چنان از ترور شهروندان اسرائیل
کیف میکند و گزارش میدهد
که بن لادن و ملا عمر و اجامر القاعده
از ترور زحمتکشان برجهای نیویورک و یا از کشتار کارگران پا برهنه امریکای لاتین در قطار شهر مادرید ویا هیتلر از کشتار یهودیان و کمونیست ها و کولی ها کیف کرده اند
غزه
به اندازه شهر درسدن هیتلر است
و
به روز شهر درسدن خواهدا فتاد.
خرابات شام
خواهد شد.



انواع دوگانه خدا

ما به دو نوع خدا سر و کار داشته ایم و هر کدام نتیجه تجرید چیزهای معین بوده اند:
الف
طبیعت - خدا

مثلا پرستش سینه مادران به عنوان خدا
نتیجه تجرید همه سینه های همه مادران همه موجودات بوده است
پرستش آلت تناسلی پدران
نتیجه تجرید همه آلات تناسلی همه پدران و موجودات بوده است
پرسش خورشید ویا مهر پرستی و یا میترائیسم
نتیجه تجرید خورشیدهای کاینات بوده است
ب
طبقه حاکمه ـ خدا
مثلا الله
نتیجه تجرید اعضای طبقات حاکمه است.
الله همه خصایص مثبت و منفی سلاطین و خوانین برده دار و فئودال را دارد.
 به صفات الله در قران توجه کنید



بحث برسر این است که سعی دارند
توده هارا تحمیق کنند.
حریف

تحمیق چیست؟
روشنگری علمی و انقلابی و تحمیق و خر پروری
فرمی از مبارزه طبقاتی اند.
مبارزه طبقاتی که فقط چاقوکشی و آدمشکی نیست.
به قول فرزانه ای به نام لنین
ما با سه فرم اصلی و صرفنظرناپذیر از مبارزه طبقاتی سر و کار داریم:
مبارزه اقتصادی مثلا اعتصاب
مبارزه سیاسی مثلا جنگ پارتیزانی، تظاهرات خیابانی، انتخابات پارلمانی ...
مبارزه ایده ئولوژیکی

تحمیق مردم
فرمی از مبارزه ایده ئولوژیکی از بالا ست.
روشنگری علمی و انقلابی
فرمی از مبارزه ایده ئولوژیکی از پایین است.
خری خیال می کرد که ما کاری نمی کنیم
چون فرمهای لنینی مبارزه طبقاتی را و مبارزه ایده ئولوژیکی را نمی شناخت.
تقصیر هم نداشت.
خر چگونه میتواند مبارزه ایده ئولوژیکی را بشناسد.
به نظر خر
لگدپراندن
مهمر تز از روشنگری علمی و انقلابی و درو کردن خرمن توهین و تحقیر هر ننه مرده ای است.



هی عریان فال چی بیسواد،
هیچ
چیه؟
مگر کسی می تواند باشد
و
 هیچ باشد؟
عقل که نداری،
مقلت کجا ست؟



عقیده چیه؟
اندیشه چیست و از کجا می آید؟
 مثل:
 سیب میوه ای قابل خوردن است.
این اندیشه ای است.
از کجا آمده است؟
 از کتاب و مطالعه؟



هر چیزی، خالق دارد.
خدا همان خالق است.
خداوند خالق ندارد.
راه حل شما شکست خورد حرف شما فرض شما را نقض می کند.
رنه

هیچ چیز خالقی ندارد.
خلقت
خرافه ای ضد عقلی و ضد علمی است.
مثال:
مجار سازنده میز از چوب است و نه خالق میز از ینستی.
ماده خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.
ماده ازلی و ابدی است.

از عدم و نیستی
چیزی به وجود و هستی نمی آید.
عدم موجود گردد، این محال است.
وجود از روز اول لایزال است.

خدا
مفهومی بیش نیست.
مفهوم چیست؟
مثال:
درخت یک مفهوم است.
درخت به عنوان مفهوم
مثل خدا
فقط در ذهن ما وجود دارد.
در خارج از ذهن ما سرو و صنوبر و بید و بیدمشک ... وجود دارند
و مفهوم درخت
نتیجه تجرید اینها ست.
مفهوم خدا
نتیجه تجرید چه چیزهایی است؟



شکست ترمیم‌ناپذیر اسراییل  
سیدعلی

شکست ترمیم ناپذیر
خرافه مفهوم است.
من ـ زور سیدعلی
شکست اجتناب ناپذیر است.
سید علی سواد ندارد.
سیدعلی و فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی
همان سودای فاشیسم آلمانی را
همان سودای هیتلر و دارو دسته اش را در سر دارند:
امحای خلق یهود را.
بن سلمان هم گفته:
سیدعلی = هیتلر

 

منظور افراد
را
 باید در نظرشان چیست.
 یعنی
 حرف شان باید تحلیل شود.
 دیل کارنگی
خری  خرپرور است.
مثل آخوندها ست.
 تقدم وجود بر شعور اصل است
و
اعتبار عام دارد.
معتبرالعام و معتبرالعالم است.
طرز تفکر
رعیت ضد طرز تفکر ارباب فئودال است
و
طرز تفکر پرولتاریا
ضد طرز تفکر سرمایه داران.


فاشیسم و فوندامنتالیسم
جریانات ضد فکری و ضد فرهنگی و ضد عقلی و ضد خلقی اند.
هنر و شق القمر عادولف هیتلر (رفیق رضاشاه و مرجع تقلید محمد رضا شاه)
جشن کتاب سوزی بوده است.
کدام فرهنگ؟



من ـ زور از دیکتاتوری چیست؟
من ـ زور از دولت و یا حکومت چیست؟
اعراب و اعجام
بهتر است که تفکر مفهومی را تمرین کنند و فراگیرند.
تفکر
به شرطی تفکر است که مفهومی باشد (کانت)
یعنی مبتنی بر فراگیری تعریف استاندارد و علمی مفاهیم باشد.
کسی
که
معنی مفاهیم را نمی داند
فقط می تواند هارت و پورت مکانیکی بکند.
حکومت جنقوری اسلامی
و
پداگوژی اش (طرز تربیتش)
فرق ماهوی با اکثر قریب به اتفاق حکومت های و پداگوژی شان دیگر ندارد
اخلاق
نه
در دولت جنقوری اسلامی  وجود دارد
و
نه
 در دول امپریالیستی و اولیگارشیستی.
دولت دست راستی اسرائیل فرقی با دولت فوندامنتالیستی حماس ندارد
نتان یاهو فرقی با پوتین و نعلین ندارد.
پوتین
منکر وجود خلق اوکراین و ملیت آن است
حماس و حزب الله
منکر وجود خلق یهود و مخالف وجود دولت آن خلق
و
دست راستی های اسرائیل منکر وجود خلق فلسطین اند.
چون نیک بنگری
همه انکار می کنند.



حزب الله
فرقی با حماس و طالبان و القاعده و داعش و غیره ندارد.
 ما ۲۳ سال است که این سوره یاسین را به گوش هر خری به عبث میخوانیم
حتی شازده قصای عربستان مید اند که می گوید:
سید علی اخوی عادولف هیتلر است




"تو آنگونه زندگانی میکنی ،که تفکر میکنی!"
دیل کارنگی

دیل کارنگی
قبله عالم اخوندها ست.
آخوندها
تنها کتابی که خوانده اند و ازبر کرده اند
آیین دوست یابی دیل کارنگی است
و
مرتب به خورد خلایق خر می دهند.

به دیل کارنگی و پیروانش
بگو:
قضیه بر عکس است:
طرز زیست تعیین کننده طرز تفکر است
دیل کارنگی مثل اخوندها
 وارونه بین وارونه عندیش وارونه نما ست.
وجود
تعیین کننده شعور است.
مارکس

حتی حضرت محمد می دانست:
وجود
مقدم بر سجود است.
حتی توده چه بسا بیسواد می دانند:
شکم گرسنه دین و ایمان ندارد:
نان
مقدم بر ایمان است.
تز درک ماتریالیستی تاریخ همین است

 حرف زدن با مغز خالی؟

اورسن ولز
به قول کریم:
کامثل الحمار یحمل اسفارا
خری است که بارش کتاب است.
اورسن ولز
خر تر از خر است.
ما که از یانکی ها و بانکی ها و مانکی ها
که شبیه حزب اللهیون و سطلیون و رجویون و عرعیون و غیره اند،
قطع امید کرده ایم.
هنر همه شان آبرو ریزی است.
اورسن ولز
نمی داند که مغز چیست
به همین دلیل مغز را با خورجین و آٔدمیان را با خر عوضی می گیرد.
مغز
لامصب
ارگان تفکر است و نه خورجین افکار.


دعوا بر سر قدرت
 هم
فرمی از مبارزه طبقاتی است.
قدرت و دولت
هم چیزی طبقاتی است
 و
نه چیزی انتزاعی و ماورای طبقاتی.
دعوای
همیشه
دعوای  سن یه من باخوم (تو بخور من تمااش کنم) است



بشر را نمی توان بسته به مذهب و نژاد و رنگ و  ملبت و غیره  طبقه بندی کرد و عوام فریبی نکرد.
جنگ ها
طبقاتی اند و نه مذهبی و نژادی و رنگی و ملی و غیره
جنگ بر سر نان است.
بهانه
فقط
فراوان است.

اگر در جوامع بشری
حزب توده
به قدرت رسد و نان به تساوی تقسیم شود
پیروان ادیان مشکلی با همدیگر نخواهند داشت و صلح ابدی برقرار خواهد شد.



هنر عیرانی جماعت
آبرو ریزی است و بس.
این جماعت بدبخت  
حرف نزنند
سنگین ترند.

حریف
عاجز از تمیز کرم از مار است.
سران حماس و حزب الله
کودن هایی از قبیل خلخالی و غفاری و احمدینجات اند.
کرم اند و نه مار.
کرم از کجا آید برون
ای بیسواد؟



عجب خرافاتی.
جامعه شما
 جامعه ای طبقاتی است
و
 مبارزه طبقاتی
 امری طبیعی و قانونمند است.
جنگ بر سر نان است.



  افغانستان
 محل برخورد تحته ـ‌ سنگ های (platten) سه قاره است
 و
به همین دلیل
 بسیار زلزله خیز است.
درد افغانستان
ضمنا
عقب ماندگی جامعتی است.
افغانستان جامعه ای قبیلتی ـ قرون وسطایی است.
به همین دلیل
 قادر به بنای مساکن ضد زلزله نیست.


حماس و حزب الله
جریانات فوندامنتالیستی ـ اسلامی اند.
همشیره فاشیسم و نازیسم اند.
مثل فاشیسم و نازیسم
نمایندگان  آنتی سمیتیسم (یهودی ستیزی) و کموینسم ستیزی و هومانیسم ستیزی و زن ستیزی اند
و
کمترین ربطی به اسلام ندارند.
این جریانات فقط ماسک اسلام بر سر کشیده اند تا توده عقب مانده را خر کنند و به دبنال خود بکشند.



عجب طرز «تفکری».
 زبان در دهان
 ای خردمند چیست
 جز ابزار ابراز اندیشه ای؟
زبان
 که اعجاز نمی کند.
تعیین کننده تفکر مفهومی است که حاصلش اندیشه است



معلمت خر بوده
مشد عادولف
خطت زیبا بوده و نه خط فکری ات.



رهبر انقلاب: این بلا را عملکرد خود صهیونیستها بر سرشان آورد. وقتی ظلم و جنایت از حد گذشت، وقتی درنده‌خویی به نهایت رسید، باید منتظر طوفان بود.
همشهری

همشهری
از تاریخ خلق یهود خبر ندارد
بدترین دشمنان خلق یهود
فاشیست های آلمان تحت رهبری لاشخوری به نام هیتلر و فلاسفه کثیفی از قبیل نیچه بوده اند
فقط توسط نازی های نازی آباد
۶ میلیون یهودی و توده ای و کولی
پس از کشیدن شیره جسم و جان شان مسموم و سوزانده شده اند
به خاوران برو همشهری تا وجه مشترک فاشیسم با فوندامنتالیسم را بشناسی




علی اکبر رائفی پور
می خواهم به غزه بروم و در کتار برادرانم بجنگم.

لاطائلات رائفی پور باید تحلیل شوند.
رائفی پور
  از نان به نرخ روز خوران «توطئه تئوری» است.
نماینده کلاسیک معروف «توطئه تئوری»
دائی جان ناپلئون در رمان پزشکراد بوده است.
دایی جان انگلستان را باعث و بانی همه مشکلات می پتداشت
رائفی پور
صهیونیسم را و فراماسونری و غیره را.
رائفی پور
حسابداری خوانده است و با حساب و کتاب بقال منشانه
به اشاعه «توطئه تئوری» پرداخته است که در طوایل  بیگانه با تفکر مفهومی و مارکسیسم
حرفه نان آوری است.
پس از حمله غافلگیرانه فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی حماس به فستیوال تفننن و  رقص  و آواز جوانان اسرائیل و کیبوتص (کلخوز) های شهر اشکلان و قتل عام جوانان و زحمتکشان کلخوزها و به آتش کشیدن مزارع شان و زنده زنده سوزاندن زنان و کودکان و پیران در خانه های شان
طرفداران  فاشیست حماس در فرنگستان
با شعار «یهودیان را با گار سمی مسموم کنید» و به اجاق های آدمسوزی بیندازید
(کاری که جنایتکاران هیتلری کرده اند)،
به خیابان آمده اند.
مسئله مخالفت با کشور خلق یهود  (اسرائیل) و راه حل اختلافات فی مابین باید تحلیل مارکسیستی شود.
 مخالفان اسرائیل
خواه و ناخواه
حاملین طرز «تفکر» فاشیستی اند
و
خلق یهود در اسرائیل
خواه و ناخواه
آنتی فاشیست عملی اند و قابل قدر دانی عمیق و عظیم توده های زحمتکش جهان اند.



نقش و اهمیت شخصیت ها در تاریخ

جای خالی لنین ها، چه گواراها و روزبه ها و تیزابی ها و سیامک ها
چه بسا
پر نمی شود
 و
 این فاجعه است.

 در غیاب شخصیت های انقلابی
 احزاب و سازمان ها و کشورها
طویله می شوند.
مشتی خر و لاشخور
زمان امور را به دست می گیرند و فاجعه آغاز می شود
از شخصیت ها باید مثل مردمک چشم حراست به عمل آید.
روزی زن زحمتکشی در کوبا به فیدل می گوید:
تو باید مواظب خودت باشی
اگر ترورت کنند
خلق کوبا چه باید بکند؟



تفکر
به شرطی تفکر است که تفکر مفهومی باشد.
یعنی
مبتنی بر  تعریف علمی و استاندارد مفاهیم باشد.
مثال:
اگر خدا وجود داشته باشد، نباید کودکی از گرستگی بمیرد.

کسی که این جمله را  سر هم بندی کرده
معنی خدا و دلیل گرسنگی کودکان را نمی داند.
و گرنه چنین خرافه ای را مطرح نمی سازد.
خدا چیست؟
دلیل گرسنگی کودکان وادران و پدران  چیست؟


هارت و پورت
گلسرخی
نشانه نادانی او ست.
مولا حسین از سرداران  عمر بوده است.
صدها تن از ایرانیان را اسیر و برده کرده و فروخته است.
شهید خلق های خاورمیانه خرافه ای بیش نیست.

هارت و پورت رهنورد
نشانه خردستیزی او ست:
کسی در مرگ همنوعی
شادی نمی کند.
هر خلقی سننی دارد و باید رعایت شوند.
ضمنا این هارت و پورت رهنورد
ربطی به وطن و وطن پرستی ندارد.
مردم در این جهنمدره وطن ندارند.
وطن توده توسط اجامر فوندامنتالیسم اسلامی غصب شده است.



هی مش مرگ
سری به کربلای اشکالون در اسرائیل  بزن
و
با دو چشم از دهشت دریده ببین
 که اجامر حماس
عاشق مرگ  و منزجر از زندگی اند.

جوانان مردم را که فستیوال رقص و آواز و شادی و خوشگذرانی داشته اند
مثل اجامر چنگیز و تیمور به رگبار بسته اند و ۲۶۰ نفر از آنان را کشته اند و بیش از ۱۰۰ نفرشان را به اسارت برده اند.
دیری است که خلایق خر و خردستیز
منزجر از زندگی اند و
شیفته سینه چاک مرگ اند.
عقلت کجا ست؟



آزادی یعنی اینکه نه می خواهم برده باشم و نه برده دار.
حریف

بدبختی سکنه جنقوری و جهان همین جا ست.

حضرات
چنان خودشان را سانترالیزه می کنند که انگار در کانون کاینات ایستاده اند و هستی حول هیکل شان می چرخد.
آزادی
یک مفهوم فلسفی است
و
کمترین ربطی به میل و خواهش و هوس حسن و حسین ندارد.

مفهوم چیست؟

درخت یک مفهوم است و تعریف خاص خود را دارد.
تعریف درخت ربطی به میل و هوس و خواهش و علاقه وسلیقه حسن و حسین ندارد.
آزادی
به قول هگل
یعنی خروج از خریت.
خر نمی تواند مختار ویا آزاد باشد.
حتی اگر تصمیم قاطع بگیرد که نه بار ببرد و نه عرعر کند.

آزادی
به تنهایی وجود ندارد.
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.
آزادی ویا اختیار
در دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) وجود دارد
و
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از ان جبر (ضرورت) است.
میزان ازادی آدمی به اندازه شناخت او از  جبر است:
بشر هر چه آگاهتر (جبردان تر) به همان اندازه آزادتر.



نه.  
فلسفه کلاسیک آلمان
  فلسفه بورژوازی مترقی آغازین
است
 و
 یکی از منابع سه گانه مارکسیسم بوده است
و
ضمنا توسط مارکس و انگلس
نقد و نفی دیالک تیکی شده است.
نظرات کانت و هگل وفویرباخ و فیشته و غیره
دیگر اعتبار ندارند.



حماس و حزب الله و داعش و طاللبان و غیره
همانقدر مسلمانند که هیتلر و موسولینی و فرانکو و پینوچه و غیره مسیحی اند.
اینها
اسلام و مسیحیت را
هم
تحریف می کنند و هم برای عوامفریبی
 آلت دست قرار می دهند.
فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم
ضد مذهبی اند.
بی همه چیزند.
کثافت محض اند.
ضد عقلی و ضد اخلاقی و ضد بشری اند.
فریب ظواهر امور را فقط ساده لوحان لندن می خورند



رابطه دین و علم؟
کسی که از رابطه علم و دین حرف می زند
نه
می داند که دین چیست
و
نه
می داند که علم چیست.

اولا
دین
به لحاظ مفهومی و موضوعی
با هنر و اساطیر و فلسفه خویشاوند است.
دین
نتیجه نفی دیالک تیک هنر و اساطیر است
و
توسط فلسفه نفی دیالک تیکی شده است.

ثانیا
دین
ایده ئولوژی است
و
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است.
علم
اما
نه
ایده ئولوژی
است
و
نه
طبقاتی است.
مثال:
ریاضسات و فیزیک و شیمی و غیره
برای همه طبقات اجتماعی
یکسان اند.









دارن برای آواره‌های شهرک‌های دیگه، کمک جمع میکنن! مرحله به مرحله تمام بلاهای که سر مردم مظلوم فلسطین آوردن داره سرشون میاد و این تازه آغاز ماجراست.
حزب اللهی

هیتلر هم از این هارت و پورت ها کرده است.
خلق فرزانه یهود از هولوکاوست ها و کوره های آدمسوزی فاشیسم گذشته است.
از این اعمال جنایتکارانه فوندامنتالیسم اسلامی هم خواهد گذشت.
سرانجام درسدن در طویله هیتلر



رئیسی:  
 ان‌شاءالله به‌زودی در کنار هم در مسجدالاقصی نماز بخوانیم!.

سکنه جنقوری قوت لایموت خود را در زباله دانی های این زباله ها می جویند
در حالیکه داعشیان حماس ماهانه ۳۰۰ میلیون دلارکمک نقدی و تسلیحات موشکی و پهبادی و غیره از اجامر جنقوری اسلامی دریافت می کنند




ویدئوی دیگر در رد ادعای دروغ ضدانقلاب فیلم کامل‌تر از ورود آرمیتا گراوند به مترو تا لحظه بیهوشی
همشهری


من ـ زور همشهری از مفاهیم انقلاب وضد انقلاب چیست؟
مگر خمینی و روحانیت
انقلابی بوده اند؟
مگر فوندامنتالیسم اسلامی
خمینیسم و طالبانیسم و داعشیسم و بن لادنیسم و ملا عمریسسم جریاناتی انقلابی اند تا مخالفین شان ضد انقلابی باشند؟
حتی محمدرضا شاه می دانست که
اینها ارتجاع سرخ و سیاه اند




هنر سکنه جنقوری اسلامی
قضاوت قبل از قرائت   است.
ادبیات ما
ادبیات سعدی است.
 سری به بوستان و گلستان سعدی بزنید و ببینید که فرقی با ما ندارد.
 سعدی آموزگار ما ست.



کرکس همان کرگدن است.
حریف

نه.
اخوی.
 مفاهیم تعریف علمی و استاندارد دارند.
 مفاهیم کرکس و کرگدن تعریف دارند.
نمی توان به عوض فراگیری تعریف مفاهیم
خیالبافی دلبخواهی کرد و  هارت و پورت کرد
در این صورت
کسی حرف همنوع خود را نخواهد فهمید و جامعه طویله خواهد شد.
البته اگر هنوز نشده باشد.


آره.
اجامر  قتل عام بی رحمانه مزدکیان سر سفره عن و شیر وان چطور؟ آنها هم به مقصد رسیده اند ویا در نیمه راه مانده اند؟



من ـ زور اعرابی از طرفداران «استبداد سابق» چیست؟
سطل ننه ات طلب ها؟
این بیچاره ها
اصلا سواد بخوان و بدان ندارند.
طوطی وش اند و هنرشان نشخوار چیزهایی است که معنی اش را نمی دانند
تازه اگر این نشخواریات
معنی داشته باشند.
بحث کردن با آنها
مثل خواندن یاسین به گوش خر است؟
البته
دیری است
که
خریت گلوبالیزه شده است
یعنی دیگر فرقی بین سلط ننه ات طلب و سر تنت طلب باقی نمانده است.


من ـ زور گلرخ علامه از مفهوم «علم مبارزه» چیست؟
اصلا من ـ زور گلرخ از مبارزه چیست؟
کف و سقف خیابان و بیابان
فقط یکی از فرم های مبارزه   است.
مطلق کردن کف خیابان
امروز
همان مطلق کردن «جنگ مسلحانه» دیروز است
ترور این و یا ان مهره طبقه حاکمه
 امروز
همان بمبگذاری و پاسبانکشی دیروز است.
نتیجه آن کف خیابان
روی کار آمدن همین عهد بوقی ها بوده است
من ـ زور گلرخ
تبلیغ همان
آنارشیسم عنقلابی است.
همان خرافات فدایی و مجاهد و دیمدام ولیملام است.
نه
حزبی
نه
سازمانی
نه شعوری
نه
 برنامه ای
نه طرحی
نه
دورنمایی
فقط و فقط هارتی و پورتی


#برخاستن


چرا شب‌گیر می‌گرید؟
من این را پرسیده‌ام
من این را می‌پرسم.


◘ـ

عفونت‌اَت از صبری‌ست
که پیشه کرده‌ای
به هاویه‌ی وَهن.
تو ایوبی
که از این پیش اگر
به پای
برخاسته بودی
خضروارت
به هر قدم
سبزینه‌ی چمنی
به خاک
می‌گسترد،
و بادِ دامانت
تندبادی
تا نظمِ کاغذینِ گُل‌بوته‌های خار
بروبد.
من این را گفته‌ام
همیشه
همیشه من این را می‌گویم.

ـ
ـ

نامِ شعر:【برخاستن】 • ازدفترِ:ابراهیم درآتش • 25تیرِ1351
مجموعه آثارِاحمدشاملو • دفترِیکُم شعرها • صفحه‌یِ 716




کاریکاتور ، کاریکاتوریست معروف جهان عرب
« رأس الافعی فی طهران »




ایرانیان
 به دست عمر
 مسلمان شدند
به دست شاه اسماعیل
شیعه شدند
 و
به دست جمهوری اسلامی بی دین و لائیک.
! دم جمهوری اسلامی گرم
ماری

جنقوری اسلامی
فوندامنتالیسم شیعی است.

فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است
و عمیقا ضد مذهبی است.

فوندامنتالیسم  شیعی و سنی
ولی مذهب را تحریف فوندامنتالیستی می کند
 و
 از آن برای عوامفریبی سوء استفاده میکند.

ضمنا
بی دینی که بهتر از بادینی نیست.
بی دینی به معنی بیشعوری است


آزادی یک باور است
  مانا نیستانی

مانی نیستانی
کم و کسری جز  بیسوادی ندارد.
آزادی
یک مفهوم (واژه) است.
آزادی یک مفهوم فلسفی است
به قول مشد هگل
اختیار (آزادی) درک جبر (ضرورت) است.
جبر به قوانین و قانونمندی های عینی مربوطه اطلاق می شود.
باور
همیشه فرم حکم (جمله، اندیشه) دارد.
مثال:
لا اله الا الله
خدایی جز الله وجود ندارد.
یک حکم است.
یک باور است












اسلام
دین نظام برده داری است.
در  نظام برده داری
برده
آدم محسوب نمی شود.
به قول ارسطو
برده = ابزار سخنگو
برده مثل بیل و کلنگ است.
جفتگیری محمد با کنیز خود
ایرادی ندارد.
همه برده داران همین کار را کرده اند.
ایرادات بند تنبانی به درد روشنگری نمیخورند.
فقط به درد عوامفریبی می خورند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر