۱۴۰۲ مهر ۱۳, پنجشنبه

درنگی در شعاری از صمد بهرنگی (۱)

درنگی

از

میم حجری

 

«مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید، 

اما من تا می‌توانم زندگی کنم 

نباید به پیشواز مرگ بروم.

 البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم

 – که می‌شوم – 

مهم نیست، 

مهم این است 

که 

زندگی یا مرگ من

 چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد …» 

ماهی سیاه کوچولو
صمد بهرنگی


این جمله صمد بهرنگی

کلکسیونی از انحرافات و ایرادات علمی، عقلی، فکری، فلسفی، سیاسی، نظری و اسلوبی است.

 

حیرت انگیز این است که به این زباله صمد 

جایزه کتاب کودکان در چکوسلواکی داده شده است.

یعنی

حضرات کم و نیست به محتوای ضد کمونیستی این زباله پی نبرده اند

و

احدی به تحلیل این خرافه خطر نکرده است.

 

احسان طبری 

حتی در مدح مؤلف این خرافه، خرافه نوشته است.

خرافه ای که ما مستقلا تجزیه و تحلیل کرده ایم.

 

مراجعه کنید

به

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (بخش اول)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3464


ما این خرافه مبتنی بر عوامفریبی را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم: 


۱

مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید

 

انچه که در این جمله صمد، معصومانه به خورد کودکان معصوم مردم داده می شود،

تحقیر مرگ

است.

 

سؤال انگیز این است که کسی برای کودکان کتاب بنویسد و قبل از هر چیز، مرگ را تماتیزه کند (موضوعیت ببخشد.)

 

راستی چرا؟

 

مگر قحط موضوع است؟

 

مرگ

اصولا و اساسا

برای بیماران مبتلا به امراض لاعلاج، پیران و سالخوردگان

موضوعیت کسب می کند

 و 

نه برای خردسالان که در آغاز زندگی اند.

 

مرگ

بر خلاف ادعای صمد عوامفریب کودک ستیز،

هرگز نمی تواند به آسانی به سراغ کودکان برود.

برای اینکه کودکان مملو از نیروی حیاتی اند.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر