آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷)
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷)
مارکس ما
نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو
درنگی
از
یدالله سلطانپور
گرامشی
پژوهش درباره ی ذات تاریخ و فراشُدی که این ذات را در روابط و نظام تولید و مبادله تعیین می کند،
ما را قادر می سازد که دریابیم جامعه به دو طبقه تقسیم شده است.
معنی تحت اللفظی:
پژوهش ذات تاریخ و روندی که این ذات را در مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله تعیین می کند،
سبب می شود که ما بدانیم که جامعه به دو طبقه تقسیم شده است.
این حرف های گرامشی و یا مترجم
یاوه اند.
چیزی به نام ذات تاریخ وجود ندارد تا کسی مورد پژوهش قرار دهد.
فراشدی هم وجود ندارد تا ذات کذایی تاریخ را در مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله تعیین کند.
ضمنا
اشنایی با مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله هرگز کسی را قادر به پذیرش این خرافه نمی کند که جامعه به دو طبقه تقسیم شده است.
گرامشی
تعریف مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله
را
حتی نمی داند.
مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله
مفاهیم عامی اند و در همه فرماسیون های اقتصادی معتبرند.
مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله
هم
در فرماسیون های اقتصادی بی طبقه
مثلا کمون اولیه و یا سوسیالیستی
وجود دارند
و
هم
در فرماسیون های اقتصادی طبقاتی
مثلا برده داری، فئودالی و سرمایه داری.
آشنایی با مناسبات تولیدی و مناسبات مبادله
حتما کسی را به طبقاتی بودن جامعه سوق نمی دهد.
۲
طبقه ای که مالک ابزار تولید است، لزوما خود را می شناسد، و از قدرت و رسالت خویش با خبر است
- حتا اگر آشفته و پراکنده باشد.
چه غیبگویی هایی.
اشراف برده دار و فئودال و بورژوازی
که مالک وسایل تولیدی اند،
هم
خود را می شناسند
و
هم رسالت و قدرت خود را.
آره.
مگر طبقات اجتماعی ئی که فاقد وسایل تولیدند، مثلا برده ها، رعایا و کارگران
خود را و جایگاه اجتماعی و خاستگاه طبقاتی خود را نمی شناسند؟
مگر برده ای خود را ارباب برده دار و یا رعیتی خود را ارباب فئودال ویا کارگری خود را کارخانه دار می داند؟
۳
این
طبقه، اهداف خاصی دارد که آن ها را با سازمان یابی خویش تحقق می بخشد،
بدون نگرانی̊ با واقع بینی و خونسردی̊ مسیر تحقق اهداف اش را طی می کند،
مسیری انباشته از پیکرهای گرسنه ی رنجور و کشته های میدان نبرد طبقاتی.
اکنون
از من ـ زور گرامشی پرده بر می افتد:
طبقه ای که مالک ابزار تولید است،
نه اقلیت انگل، بلکه طبقه مولد و زحمتکش است.
مثلا برده ها، رعایا و پرولتاریا ست.
یا حواس مترجم پرت بوده و پرت و پلا ترجمه کرده و یا گرامشی مست بوده و پرت و پلا نوشته است.
پرولتاریا
به طبقه کارگرانی اطلاق می شود که فاقد وسایل تولید است و نه مالک وسایل تولید.
پرولتاریا تنها چیزی که دارد، نیروی کار او ست و از طریق فروش نیروی کار خود امرار معاش می کند.
این
طبقه، اهداف خاصی دارد که آن ها را با سازمان یابی خویش تحقق می بخشد،
بدون نگرانی̊ با واقع بینی و خونسردی̊ مسیر تحقق اهداف اش را طی می کند،
مسیری انباشته از پیکرهای گرسنه ی رنجور و کشته های میدان نبرد طبقاتی.
عجب خرافاتی.
پرولتاریا
فقط به شرطی می تواند متشکل شود و برای خود هدف طبقاتی تعیین کند، که مرحله «طبقه در خود» را پشت سر نهد و به «طبقه برای خود» ارتقا یابد.
یعنی
به تسلیحات فکری مارکسیستی مسلح شود.
اگر من ـ زور گرامشی از طبقه مالک وسایل تولید، طبقه کارگر پیروزمند باشد، باز هم این دعاوی او پرت و پلا ست.
طبقه کارگر
پس از پیروزی انقلاب پرولتری
مالکیت بر وسایل تولید را جامعتی می سازد.
یعنی همه اعضای جامعه مالک وسایل تولیدی می شوند و نه فقط پرولتاریا.
پس از پیروزی انقلاب پرولتری
هم
بورژوازی
نفی می شود
و
هم
پرولتاریا.
جامعه برابران تشکیل می یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر