جمعبندی
از
مسعود بهبودی
توحش توانگر کند خلق را.
خبر کن تو جلاد ولگرد را
خاطرهٔ شیرین جنایت از زبان فرمانده سپاه پاسداران در سال ۱۳۵۸
رژیمی که از نخستین روزهای حاکمیت خود بنای استقرارش را بر دریای خون استوار کرد،
اعتراف جواد منصوری فرمانده سپاه تروریستی
پاسداران در سال ۱۳۵۸
به
اعدام یکشبه و بدون محاکمه رهبران خلق ترکمن
دستگیرشده در جریان سرکوب مردم گنبد و ترکمن صحرا
در
سال ۱۳۵۸
۱
پس
بنا بر ادعای همین لاشخور عینی
فرق فاشیسم با خمینیسم چیست؟
۲
ضمنا ادعای دموکراتیک بودن طویله جماران
و
حکومت قانون در این سامان بی سامان
به کدام دلیل واقعی و قوی است؟
۳
فوندامنتالیسم جماران
چه
کم
از
فاشیسم آلمان دارد؟
یا تفکر ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و کشف حقیقت
و
یا
شبه تفکرات پراگماتیستی و درجا زدن در خریت.
۱
بحث
اینجا
اصلا
و
اصولا
بر سر مسئله فلسطین نیست.
۲
تکرار می کنیم:
بحث بر سر فاشیسم است
و
یهودی ستیزی
عنصر سانترال فاشیسم
است.
۳
ولی ممنون از ابراز نظر.
۴
ما همین کامنت شما را تحلیل خواهیم کرد تا تحریف تاریخ را روشن کنیم
هروقت شما خودتون اومدید ایران و شرایط را از نزدیک دیدید
اونموقع می تونید از این رهنمودها بدید.
توصیفاتی که شما از شرایط ایران می کنید
از واقعیت دور است
مش مهوش از باغ وحش
من طویلة الجماران
۱
این دهن بند و خاموش باش
به
چه معنی است
بی اعتنا به اینکه این دهن بند را کی ساخته و این خاموشباش از دهن چه کسی داده می شود؟
۲
در این دهن بند و خاموش باش
طرز تفکر فئودالی
تبیین می یابد.
۳
معیار فئودالی
برای تمیز دشمن از دوست
از دیرباز
معیار جغرافیایی
است.
۴
به همین دلیل
شعار جلادان خون آشام جماران
نه شرقی نه غربی
طویله اسلامی
بوده است.
۵
به همین دلیل
انتقاد آخوندزاده های فاشیستی از قبیل جلال آل عبا
از
غرب
بوده است
بی آنکه حتی به معیار جغرافیایی جد اند جدی خود
وفادار باشند.
چون
به نظر جلال لاشخور
اتحاد شوروی و آفریقای جنوبی و ژاپن و کره و غیره
هم
جزو غرب محسوب می شوند
برای اینکه
صنعتی اند و نه سنتی
۶
بنا بر این معیار فئودالی
هر کس در طویله است
دوست است و حق ابراز نظر دارد
و
هر کس از طویله جان سالم به در برده است
حق حیات که هیچ
حق دم زدن حتی ندارد.
۷
البته
دوستان کذایی در درون طویله
هم
به شرطی حق بیان نظر دارند که همان عرعر جلادان جماران را طوطی وش نشخوار کنند.
و
گرنه در عرض یک هفته ۱۵۰۰ سر از تن جدا می شود
۳۰۰۰ زن وجوان به شکنجه گاه ها کشیده و زجر می بینند
و
۷۰۰۰ نفر زخمی در بیمارستان ها تحت نظر قرار می گیرند.
۸
هی مهوش طوطی وش
فراریان از طویله
از طناب دار طویله بانان فرار کرده اند
۹
به قول شاعری
گفتم:
حق از آن توده است
سرم را به دار کشیدند
وقتی طناب دار حلقم را فشرد
هم
من
گریستم
و
هم
دار
گریست
۱۰
از مهوش طوطی وش
چه پنهان
که
تحلیل طویله
حتما
نباید
توسط کسی باشد که در طویله به ذلت مادی و فکری و علمی و فلسفی زندگی می کند.
۱۱
ای بسا
تحلیل شرایط
به
تحلیل اسناد و مدارک و فاکت های عینی و علمی و کلی و عام نیازمند است.
۱۲
ضمنا
مگر خمینی و بهشتی و لاشخورهای دیگر
در خارج نبوده اند و مگر از خارج رهنمود خرکی و خر رنگ کنکی صادر نکرده اند؟
۱۳
حالا
چرا
وقتی نوبت به مخالفین طویله جماران رسید
دهن بند و خاموش باش
عرضه شد؟
پرسش و پاسخ
من نمی دانم به « اندازه وزن یکی کسی نماز خواندن» یعنی چند رکعت!
این حرف اصولا یعنی چی!
۱
این هارت و پورت
تحریفی
از
فرمی از فضلفروشی فئودالی است.
۲
معیار معروف برای تعیین میزان فضل کسی
در
فرهنگ فئودالی
اندازه و یا وزن کتبی است که او خوانده است.
۳
خرخوانی
و
ازبر کردن جملاتی
و تحویلش مو به مویش به خلایق
در
فرهنگ فئودالی
به مقام معیار فضل و علم و دانش ارتقا داده می شود
۴
کتاب خواندن اما باید اکتیو باشد و نه پاسیو
تا ارج و ارزش کسب کند.
۵
محتوای کتاب باید تحلیل و تنقید شود تا مطالعه اکتیویته کسب کند.
۶
حریف
کتاب را با نماز
و
کتاب خواندن را با نماز خواندن
تعویض کرده است
و
سخنش
زباله شده است
فروغ
پشت شيشه برف می بارد
پشت شيشه برف می بارد
در سكوت سينه ام دستی
دانه اندوه می كارد
پشت شيشه برف می بارد
در سكوت سينه ام دستی
دانه اندوه می كارد
مو سپيد آخر شدی ای برف
تا سرانجامم چنين ديدی
در دلم باريدی
ای افسوس
بر سر گورم نباريدی
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهائی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنيای تنهائی
ديگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشيد يخ بسته
سينه ام صحرای نومیديست
خسته ام، از عشق هم خسته
غنچه شوق تو هم خشكيد
شعر، ای شيطان افسونكار
عاقبت زين خواب دردآلود
جان من بيدار شد، بيدار
بعد از او بر هر چه رو كردم
ديدم افسون سرابی بود
آنچه می گشتم به دنبالش
وای بر من، نقش خوابی بود
ای خدا
بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به كی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟
ديدم ای بس آفتابی را
كاو پياپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من!
ای دريغا، در جنوب افسرد
بعد از او ديگر چه می جويم؟
بعد از او ديگر چه می پايم؟
اشك سردی تا بيفشانم
گور گرمی تا بياسايم
پشت شيشه برف می بارد
پشت شيشه برف می بارد
در سكوت سينه ام دستی
دانه اندوه می كارد
تا سرانجامم چنين ديدی
در دلم باريدی
ای افسوس
بر سر گورم نباريدی
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهائی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنيای تنهائی
ديگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشيد يخ بسته
سينه ام صحرای نومیديست
خسته ام، از عشق هم خسته
غنچه شوق تو هم خشكيد
شعر، ای شيطان افسونكار
عاقبت زين خواب دردآلود
جان من بيدار شد، بيدار
بعد از او بر هر چه رو كردم
ديدم افسون سرابی بود
آنچه می گشتم به دنبالش
وای بر من، نقش خوابی بود
ای خدا
بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به كی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟
ديدم ای بس آفتابی را
كاو پياپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من!
ای دريغا، در جنوب افسرد
بعد از او ديگر چه می جويم؟
بعد از او ديگر چه می پايم؟
اشك سردی تا بيفشانم
گور گرمی تا بياسايم
پشت شيشه برف می بارد
پشت شيشه برف می بارد
در سكوت سينه ام دستی
دانه اندوه می كارد
خرشناسی فدائیان فئودالی
۱
دار ودسته صمد بهرنگی غیر از سواد
کم و کسری نداشته اند.
مراد شان جلال ال عبا بوده است.
۲
رفیق صمد بهرنگی
مش بهروز دهقانی
قصه ای نوشته به نام ملخ ها.
۳
خر
در این قصه
نشخوار می کند.
۴
آدم باید خر باشد
و خیال کند
که
خر
نه
جزو عرعر کنندگان
بلکه
جزو نشخوار کنندگان
است.
۵
زباله های صمد وامثالهم
نه ارزش ادبی دارند و نه ارزش هنری و نه ارزش علمی
۶
ما بخشی از این زباله ها را تحلیل و منتشر کرده ایم
تحت عنوان جهان بینی صمد بهرنگی
۷
زباله های صمد بیشتر به درد بدآموزی می خورند
ضد اجتماعی
ضد عقلی
ضد انقلابی اند
۸
محتوای زباله های صمد و جلال و شاملو غیره
آنارشیستی و آوانتوریستی و فاشیستی و فوندامنتالیستی است.
۹
ضمنا
در ایران
انقلاب پیروز نشده است.
۱۰
عنگلاب پیروز شده است:
خمینی
عن را گلاب کرده است و به خورد خلایق خر داده است
شهر شلوغ تهران
فریدون تنکابنی
( نوستالژی )
شهر بیهودگی ، شهر هیاهو ،
شهر سوزان ، شهر برهنه ،
شهر غبار، شهر زباله ، شهر لجن ، شهر تعفن ،
شهر جوی های فرو ریخته گندیده، شهر دیوارهای بلند استوار دشمن خو ،
شهر آهن های سرخ ستبر داغ سر به فلک کشیده ، شهر حقیر ،
شهر دود ، شهر بادهای خاک آلود ،
شهر نئون ، شهر پلیدی ، شهر کج سلیقه ،
شهر خیس گل آلود کثیف سرد چندش انگیز ، شهر پائیز ،
شهر ماتم ، شهر شب ، شهر خستگی ،
شهر یخ ، شهر سکوت ،
شهر تجمل ، شهر تحمل ، شهر سکوت ،
شهر مسجد ، شهر ساندویچ و پپسی کولا ،
شهر سیگار و سینما ، شهر تصنیف های عربی پسند ،
شهر قسط ، شهر اتوموبیل ،
شهر روسپی ها و پااندازها ، شهر آدمهای دهن دریده پاچه ورمالیده ،
شهر چشم های سرخ و دهان های سفید ، شهر احزاب سیاسی ، شهر تفرد ،
شهر بانک ، شهر آگهی ، شهر خیریه ، شهر بلیط ، شهر کودک گل فروش
شهر اونیفورم ، شهر تفرعن ، شهر موش مرده ها ،
شهر کبک های سر زیر برف ، شهر دردسر ، شهر ماجراهای نیمه شب ،
شهر فاجعه های کنار خیابون ، شهر سدوم و برج ها،
شهر بهانه و غرغر ، شهر معامله ، شهر دروغ ، شهر شیادی ،
شهر غبن ، شهر بلاهت ، شهر یقه چرکین های « ته » ریش دار ،
شهر وراجی ، شهر بزک ، شهر مد ، شهر خاله زنک ها ،
شهر پوکی ، شهر داد و قال ، شهر قرتی ، شهر تلفن ، شهر دخترها و پسرها ،
شهر گرسنگی ، شهر بچه های لخت و پتی ،
شهر اشک های دم مشک ، شهر سنگدلی ،
شهر عظمت های حقیر و حقارت های عظیم ،
شهر چک ، شهر سفته ، شهر وام ، شهر نزول ، شهر سرخرها،
شهر حسادت ، شهر حماقت ، شهر کینه ،
شهر خونسرد ، شهر بی اعتنا ،
شهر فاجعه ، شهر جنایت ،
شهر خیرخواهی ، شهر خودخواهی ، شهر تظاهر ،
شهر پچ پچ های بی حاصل ، شهر سکته و مرگ ،
شهر مرده خورها ، شهر قازورات ،
شهر مجلس های ختم ، شهر دستمال های ابریشمی ،
شهر روزنامه ها ، شهر تسلیت ، شهر تبریک ، شهر دسته گل ،
شهر خسته ، شهر بیمار ، شهر زبون ، شهر بی قهرمان ،
شهر حرف ، حرف ، حرف ،
شهر تکرار ، تکرار ، تکرار ،
شهر چشم هایی که دو دو می زند ، شهر قلب هایی که می تپد ، شهر دلهره ، شهر شک ،
شهر ولنگ و واز ، شهر بی مقصد بی مقصود ، شهر احتیاط ، شهر ترس ،
شهر بیهودگی ، شهر شلوغ تهران
کسی دعوای ادیان ندارد
اجامر را آورده اند در مرکز خاورمیانه قرار داده اند واز زمان استقرار آنها خاورمیانه رنگ صلح ندیده ونخواهد دید
به واقعیات این هفت دهه رجوع کنید.
حریف بی خبر از تاریخ و تفکر
۱
چرا.
اجامر القاعده و طالبان و داعش و جماران و عرعردوغان و پانیسم های رنگارنگ و لاشخورهای دیگر
دعوای ادیان دارند.
۲
اجامری که میلیون ها ارمنی را قتل عام می کنند
شهرها و دهات را از سکنه کرد تخلیه خونین می کنند
حزب توده را منحل و اعضای زجردیده اش را شکنجه و تواب و رسوا و شقه شقه می کنند
و
در
خاوران های آشکار و نهان
جلوی ددان درنده می اندازند
حق تنفس حتی به بهائیان و دگراندیشان دیگر قایل نمی شوند
«دعوای ادیان» دارند.
۳
آدم باید کور باشد و نبیند
کر باشد و نشود
خر باشد و نداند.
۴
یهودیان
از
کشتارگاه ها
از
هولوکاوست ها
از
اردوگاه های مرگ فاشیسم
از
مخفیگاه های مختلف
با
تحمل هزار مشقت و ذلت
به
سرزمین موعود آمده اند
تا
نفسی تازه کنند.
۵
شهیدان زنده اند.
۶
دار و ندار باختگان تاریخ شرم انگیزند.
۷
ای بسا
جان به تصادف به در بردگان از کوره های آدمسوزی اند.
۸
حتی
پس از رساندن خود به سرزمین موعود
با
آتش مسلسل لاشخورهای انگلیس
مواجه شده اند.
۹
در چندین سنگر و جبهه بر ضد اجامر امپریالیستی و فاشیستی و پانیستی
رزمیده اند
تا
بالاخره
با حمایت اتحاد شوروی
دولت خود را برپا داشته اند.
۱۰
بخش اعظم اعضای احزاب کمونیست اروپا
فرزانگان یهود بوده اند و کماکان هم هستند.
۱۱
کیبوتص همان کالخوز بلشویک ها ست.
۱۲
یهودی ستیزی
دلایل متفاوت دارد
ولی
از بیخ و بن ارتجاعی و آنتی کمونیستی و ضد خلقی است.
۱۳
مشخصه مشترک فاشیسم و فوندامنتالیسم و پانیسم و میلیتاریسم
آنتی سمیتیسم است.
۱۴
یهودی ستیزان
بسان کولی ستیزان
کولبرستیزان
کمونیسم ستیزان
باید
شرم کنند.
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟
کسی که جرعت تفکر نداره راحت راه تقلید کردن رو پیش میگیره و در برابر حقایق چشمانش رو میبنده
حریف
۱
اولا
جرئت و نه جرعت
مشد حریف
۲
ثانیا
تقلید چیست؟
۳
نشخوار مستمر لاطائلات هر لاشخور وطنی و جهانی
مگر
فرمی از تقلید
نیست.
۴
این کردوکار
مگر
کسب و کار طوطی نیست؟
به هوش باید بود.
۱
آنتی سمیتیسم است.
۲
ربطی به حل مسئله فلسطین ندارد.
۳
هدف اجامر
یهودی ستیزی از موضع فاشیستی و فئودالیستی (اسلامیستی) و فوندامنتالیستی است.
۴
این کثافت ها دشمن همه زیبایی های هستی اند.
۵
جنگ مذهبی دارند با ارامنه و یهودیان و بهائیان و غیره.
۶
درست همزمان با هولوکاوست در اروپا
ارمنی کشی در ترکیه شروع می شود
۷
اینها بدترین دشمن هر ستمدیده ای اند.
۸
مسئله فلسطین باید از دید دیگری
طرح شود
درک شود
توضح داده شود
و حل شود.
۹
توده های کشورهای مختلف
تضادی با یکدیگر ندارند.
۱۰
تفاوت های بند تنبانی
از
قبیل تفاوت های مذهبی و غیره
امری عادی و طبیعی اند
۱۱
زنده باد خواهری ـ برادری همه مردم سیاره زمین
۱۲
مرگ بر فاشیسم
فوندامنتالیسم
پانیسم
میلیتاریسم
و
کثافت های دیگر
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر