۱۳۹۸ بهمن ۱۷, پنجشنبه

سیری در سخنی از آرتور شوپنهاور (۱)

 
آرتور شوپنهاور 
(۱۷۸۸ ـ ۱۸۶۰)
فیلسوف، نویسنده و استاد در مدارس عالی آلمان
آموزش او شامل اتیک، متافیزیک و استه تیک بوده است.
او فلسفه کانت را مرحله تدارکی فلسفه خویش می دانست.
او جهان را مبتنی بر اصل نامعقول قلمداد می کرد
در زمینه آموزش ایده ای افلاطون و فلسفه های شرق نیز صاحب نظر بوده است.
او نماینده ایدئالیسم ذهنی و در تئوری شناخت نماینده سوبژکتیویسم بوده است. 
 
 
ولتر 
(۱۶۹۴ ـ ۱۷۷۸)
از 
متنفذترین مؤلفین روشنگری فرانسه
در
 فرانسه،
 قرن هجدهم
 را 
«قرن ولتر»
می نامند.
از
 منتقدین سرسخت استبداد، حاکمیت فئودالی و انحصار جهان بینانه کلیسای کاتولیک.
از
 تدارک بینندگان معنوی برجسته انقلاب فرانسه
حربه او در دفاع از اندیشه های خویش عبارت بود
 از
استیل بیان عامه فهم، طنز و طعنه و ریشخند
 
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی


به
 قول ولتر
«هدف از جنگ صرفاً دزدی است. »

این‌که کسانی که سرگرم جنگ‌اند 

از 

کرده‌ی خود 

شرمسارند 

از اینجا معلوم می‌شود 

که 

حکومت‌ها

 آشکارا اعلام می‌کنند:

 «با توسل به نیروی نظامی 

جز برای دفاع از خود مخالف‌اند.»



حکومت‌ها 

به‌ جای اینکه سعی کنند با گفتن دروغ‌های علنی و رسمی، 

 که 

اغلب از خود جنگ تهوع‌آورترند،

 برای خود عذر بتراشند، 

باید 

همچون پولاد سخت 

روی نظریه ماکیاولی 

پافشاری کنند.  



جان کلام این نظریه 

را 

می‌توان این‌طور بیان کرد: 

 درحالی‌که قطعاً میان یک فرد و فرد دیگر

و

 تا جایی که به قانونی و اخلاقی بودن روابطشان مربوط می‌شود، 

اصل «آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران نیز مپسند» 

مصداق دارد، 

در مورد ملت‌ها و در سیاست 

عکس این اصل 

اقتضا می‌کند: 

«آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران بپسند».



 اگر نمی‌خواهی یوغ بیگانه بر گردنت بیفتد، 

پیش‌دستی کن 

و 

همسایه 

را

 به

 زیر یوغ

 بکش.

یعنی همین‌که ضعفش به تو فرصت داد.



چون اگر اجازه دهی فرصت سپری شود، 

ضعف تو

 روزی به اردوگاه دشمن می‌رسد 

و 

خود را به او عرضه می‌کند.

 آنگاه دشمنت تو را به یوغ خود می‌کشد

 و

 قصور تو 

در

 غنیمت شمردن فرصت، 

تاوانی دارد 

که

 آن را نه نسل تقصیرکار بلکه نسل آینده می‌پردازد.



 این اصل ماکیاولیایی 

همواره ردای برازنده‌تری برای شهوت دزدی است 

تا 

دروغ‌های بسیار واضح در نطق رئیس دولت.



 چون این دروغ‌ها یادآور داستان معروف خرگوشی است 

که 

به 

سگ 

حمله می‌کند. 

هر دولتی نهایتاً به همسایگان خود به چشم عده‌ای دزد نگاه می‌کند، 

 دزدانی که به‌محض دست دادن فرصت به جان او می‌افتند.
 
پایان

هدف از جنگ صرفاً دزدی است.
این‌که کسانی که سرگرم جنگ‌اند
از
کرده‌ی خود
شرمسارند
از اینجا معلوم می‌شود
که
حکومت‌ها
آشکارا اعلام می‌کنند:
«با توسل به نیروی نظامی
جز برای دفاع از خود مخالف‌اند.»   

ما 
این فراز از سخن آرتور شوپنهاور
را
نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:

۱
به
قول ولتر
«هدف از جنگ صرفاً دزدی است.»

مفاهیم مهم این جمله ولتر
هدف و جنگ و دزدی
  اند.

ما برای تمرین تفکر مفهومی و کشف صحت و سقم نظر ولتر
مفاهیم او
را
مورد تأمل قرار می دهیم:

۲
هدف

هدف
با
 نیت انسانی
 در پیوند است:
انسان 
باید
 وسایل معینی 
را مورد استفاده قرار دهد
 و
 یا 
اعمال معینی 
را 
به انجام رساند 
تا به هدف خویش نایل آید.

۳
می توان گفت 
که
هدف
در
دیالک تیک انسان (سوبژکت) ـ وسیله (و یا عمل) ـ هدف
وجود دارد.

حالا می توان جمله ولتر را بهتر فهمید: 
هدف از جنگ صرفاً دزدی است.
 در
قاموس ولتر
هدف = دزدی
جنگ = وسیله و یا عمل به نیت دزدی

جنگ
اما
به
چه معنی است؟

جنگ 
 عبارت است 
از  
ستیز مسلحانه میان دولت ها (و یا گروهی از دولت ها)، میان ملت ها (مبارزات رهائی بخش ملی و جنگ های ضد استعماری) و یا میان طبقات اجتماعی (جنگ داخلی)

اکنون
ایرادات موجود در تصور ولتر از جنگ،
آشکار می گردند:

۴ 
هدف از جنگ صرفاً دزدی است.

ولتر
فقط
فرم واحدی از فرم های متعدد جنگ
را
در نظر می گیرد.

ولتر
جنگ میان طبقات حاکمه ارتجاعی جوامع مختلف 
را
مطلق می کند.

به
همین دلیل
هدف از جنگ
را
دزدی
می پندارد.

ولتر ضمنا معنی مفهوم دزدی را هم نمی داند.

۵
جنگ بنا بر تعریف فلسفی اش
به شرح زیر است:

الف
جنگ = ستیز مسلحانه میان دولت ها (و یا گروهی از دولت ها) برای رسیدن به اهداف مختلف

ب 
جنگ = ستیز مسلحانه میان ملت ها برای کسب رهایش ملی
 پ

جنگ = ستیز مسلحانه میان توده و طبقه حاکمه برای برقراری گام به گام توده فرمایی

بنابرین
خلاصه کردن هدف از جنگ در دزدی 
ربطی به حقیقت عینی ندارد.
اگرچه
حاوی ذراتی از حقیقت عینی است.

۶ 
هدف از جنگ صرفاً دزدی است.

دزدی
به
معنی از آن خود کردن مخفیانه مال این و آن است
و
ربطی به اهداف جنگ ندارد.

جنگ میان طبقات حاکمه
مثلا
جنگ های برده داری 
(جنگ های روم باستان، غزوات حضرت محمد و خلفا)
به
نیت تکثیر تعداد بردگان طبقه برده دار و ثروتش و چپاول دسترنج توده های دیگر کشورها بوده اند.
جنگ های فئودالی
به
نیت تکثیر ثروت و وسعت اراضی و تعداد رعایای طبقات حاکمه (اشرافیت فئودال و روحانی) بوده اند.
جنگ های بورژوایی آغازین
به
نیت امحای مناسبات تولیدی فئودالی و توسعه مناسبات تولیدی سرمایه داری بوده اند.
جنگ های امپریالیستی
به
نیت چپاول دار و ندار توده های مولد کشورهای دیگر
و
گسترش میدان سرکردگی طبقه حاکمه امپریالیستی و یا تجدید تقسیم مستعمرات و غیره 
و
یا
به
نیت کمونیسم ستیزی
بوده اند.

مراجعه کنید
به
جنگ
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر