۱۳۹۸ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

سیری در سخنی از آنتون چخوف (۱)

تمشک تیغ دار
آنتون چخوف
ترجمه صادق هدایت
 شین میم شین
 

ساعت دروغ می گوید.
زمان دور یک دایره نمی چرخد
زمان بر روی خطی مستقیم می دود
و
هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمی گردد.

ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است

ساعت خوب، ساعت شنی است

هر لحظه به تو نشان مي دهد که دانه ای که افتاد دیگر باز نمی گردد
و
به
یادمان می اورد که زمان «خط» است نه «دایره»
و
زمان رفته
دیگر باز نمیگردد.

نه
افسوس،
نه
اصرار،
بر اين خط بي انتها تاثيري ندارد.

تفسيرش بماند براي اهلش.
همين .

فریبی
که
ما را خرسند می کند
بیش از صد حقیقت
برای ما ارزش دارد

پایان

۱
ساعت دروغ می گوید.
زمان دور یک دایره نمی چرخد

زمان
در
کارگاه خیال آنتون چخوف
انیمالیزه و یا هومانیزه و یا پرسونالیزه
می شود.

آهویی، پسرک پابرهنه ای، رهگذری
می شود
که
بی وقفه
می رود و می دود.

حرکت زمان
را
و
زمان متحرک
را 
و
ساعت
را
خیلی از هنرمندان 
در
آثار شان
تماتیزه کرده اند
(موضوعیت بخشیده اند.)


فروغ فرخزاد
یکی از آنها ست:
 
۲
زمان گذشت
زمان گذشت

 و
 ساعت 
چهار بار
 نواخت 

ساعت 

چهار بار
 نواخت 

امروز

 روز اول دی ماه
 است

من 

راز فصل‌ها 
را 
می‌دانم
و 

حرف لحظه‌ها
 را 
می‌فهمم

نجات دهنده 

در
 گور 
خفته است
و 

خاک، 
خاک پذیرنده
اشارتی

 است 
به
 آرامش

زمان 

گذشت 
و
 ساعت
 چهار بار
 نواخت 

در این شعر فروغ
هم
زمان
انیمالیزه و یا هومانیزه و یا پرسونالیزه
می شود.

زمان
رهگذری
می شود
و
می گذرد
و
ساعت
به
مثابه مخبر هشیار و هماره بیدار
از
گذشت زمان گذرنده
به
طور مستمر
گزارش می دهد.

رابطه عاطفی آدم ها
با
ساعت
دیالک تیکی از مهر و قهر، عشق و نفرت
است:

الف

وقتی ساعت سحرگاهان زنگ می زند و پرده خواب شیرین خفته ای
را
می درد،
توسری
می خورد.

یعنی
عملا
مورد تنفر آدمی قرار می گیرد.

سزای بیدارندگان
همیشه 
همین
 است.

در
بهترین حالت
توسری
است
و
در 
بدترین حالت
رسوایی 
و
شوی تهوع آور تله ویزیونی و مدفوعاتی
و
حتی
نابودی و تار و ماری
است.

ب
گاهی 
اما
گذشت زمان و پایان انتظار اشد من الموت (بدتر از مرگ)
و
ضمنا
فونکسیون ساعت شطی از شادی
در
دل آدمی 
جاری می سازد
و
ساعت
در این جور موارد
بوسیده و ستوده و پرستیده می شود.

۳
ساعت دروغ می گوید.
زمان دور یک دایره نمی چرخد

طرز تفکر آنتون چخوف
اکنون آشکار می گردد
و
تفاوت بینشی چخوف
با
سرخگل زمانه و زمان ما
(فروغ فرخ زاد)
نیز.

چخوف 
فقط
محتوا
را
می بیند
و
فرم
را
نمی بیند.

فقط
حرکت خطی ساعت
را
می بیند.

چخوف
اما
حرکت دایره وار ساعت
را
نمی بیند.
 
فروغ 
دیالک تیک فرم و محتوا
را
در می یابد و تبیین می دارد.

به
همین دلیل
به
راز فصل ها
پی می برد.

بر خلاف تصور چخوف
پسرک پابرهنه زمان
دور دایره 
می چرخد.

حتی
دور دوایر متفاوت و متعدد و متنوع می چرخد.

در 
این 
فرم چرخش دایره وار زمان
گذشت مکرر روز و شب
(شبانه روز)
مشخص می شود.

گذشت مکرر هفته
گذشت مکرر ماه
گذشت مکرر فصل 
گذشت مکرر سال
گذشت مکرر دهه و قرن و سده و هزاره

بر خلاف تصور چخوف
ساعت 
دروغ نمی گوید.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر