۱۳۹۸ شهریور ۸, جمعه

استراتژی


  استراتژی



 پروفسور دکتر الفرد باوئر
برگردان
 شین میم شین

۱
·    نقشه ای که برای نیل به آماج های استراتژیکی طرح می شود، استراتژی نامیده می شود.

۲
·    مفهوم «استراتژی» منشاء خود را مدیون تضادهای نظامی میان انسان ها ست.

۳
·    سیبرنتیک اما این مفهوم را به همه فرم های تضاد میان سیستم های سیبرنتیکی بسط می دهد.

۴
·    استراتژی فرم خاصی از نقشه است.

۵
·    استراتژی فرمی از نقشه است که در آن، قواعد عمل معینی حاکمند و کلیه واکنش های ممکنه دشمن در نظر گرفته می شود.

۶
·    به عبارت دیگر، استراتژی یک آلگوریتم (روش محاسبه با در نظر گرفتن کلیشه تکرارشونده معین) است، که در آن، امکان گزینش حرکتی از مجموعه ای از حرکات ممکنه، ضمن رعایت قواعد عمل، در شرایط عمل مفروض وجود دارد.

۷

جان فون نویمن 
ریاضیدان مجارستانی - امریکایی

·    جان فون نویمن مفهوم «استراتژی» را چنین تعریف می کند:
·    «بیایید تصور کنیم که هر بازیکن تصمیم خود را در زمینه حرکت خویش زمانی نمی گیرد که تصمیمگیری لازم است، بلکه او پیشاپیش در زمینه شیوه عمل در کلیه اوضاع ممکنه تصمیم می گیرد.
·    این بدان معنی است که او با نقشه کامل از قبل تهیه شده، بازی را شروع می کند.
·    با نقشه ای که شیوه عمل او را در هر مورد واقعا ممکن در بازی تعیین می کند که با رعایت قواعد بازی همراه است و متناسب با اطلاعات موجود است.
·    چنین نقشه ای را استراتژی می نامند.»

۸
·    اما اگر ـ بر عکس ـ بازیکنی بدون استراتژی وارد بازی شود و در هر مورد مشخص بلافاصله تصمیمگیری کند، آنگاه او عملا فقط از یادهای (خاطرات) ذخیره شده در حافظه خویش کمک می گیرد و اگر موردی پیش آید که یاد (خاطره) مناسب با آن در حافظه اش نباشد، دچار بیچارگی خواهد شد.

۹
·    چنین بازیکنی ـ به لحاظ  معرفتی ـ نظری ـ یک امپیریست محض است.
·    (مراجعه کنید به امپیریسم)

۱۰
·    چنین روشی ـ به زبان سیاسی ـ اوپورتونیسم نامیده می شود.
·    (مراجعه کنید به اوپورتونیسم)

۱۱
·    از سوی دیگر، اگر بازیکنی خشکمغزانه به استراتژی واحدی بچسبد که یک بار به کار  بسته است و در هر دور بازی همان را دوباره تکرار کند و اعتنائی به تجارب حاصله نداشته باشد، دگماتیست نامیده می شود.
·    (مراجعه کنید به دگماتیسم)

۱۲
·    برخورد دیالک تیکی به مفهوم «استراتژی» از این قرار است که اگرچه همیشه استراتژی واحدی مورد استفاده قرار می گیرد، ولی کلیه تجارب حاصله به طور  مداوم بدان ضافه می شود و استراتژی صحیحتر، بهتر و مطلوبتر می گردد.

۱۳
·    کسی که تصمیمات خود را بسته به موارد منفرد اتخاذ می کند و فاقد استراتژی است، از نقطه نظرهای بیشماری در مقایسه با کسی که استراتژی دارد و بر مبنای آن عمل می کند، در وضع زیانباری به سر می برد.

۱۴
·    بازیکن باید انبوهی از تصمیمگیری ها را در اختیار داشته باشد و تمامت انرژی خود را مصروف گزینش حرکت متناسب با مورد مشخص سازد.

۱۵
·    بازیکنی که از استراتژی استفاده می کند، فقط باید در موارد معینی دست به تصمیمگیری بزند.

۱۶
·    مثلا در زمینه استفاده از استراتژی معینی تصمیم بگیرد.

۱۷
·    برای این کار باید ذخیره ای از استراتژی های مختلف در اختیار داشته باشد.

۱۸
·    استفاده از استراتژی واحد در تمام طول بازی، فقط در مورد بازی های بسیار ساده می تواند عملی شود.

۱۹
·    در بازی های استراتژیکی مربوط به واقعیت اجتماعی، اما اگر استراتژی ئی در مقطع معینی از مبارزه مناسب نباشد، اگر با شرایط موجود سازگار نباشد، باید به استراتژی جدیدی روی آورد.

۲۰
·    این استراتژی های منفرد را زیر استراتژی یک استراتژی کلی می نامند.

·    (مفهوم «زیر استراتژی» را ما به تقلید از مفهوم ریاضی «زیر مجموعه» می سازیم. مترجم)

۲۱
·    استراتژی کلی از ترکیب زیر استراتژی های متعدد پدید می آید.
 
مثالی ساده برای فهم مطلب

۱
·    در هر بازی شطرنج، استراتژی معینی منجر بدان شده که ضمن برابری تناسب نیروها، یکی از سربازان حریف ایزوله شود.

۲
·    اکنون استراتژی هائی می توانند مورد استفاده قرار گیرند که شیوه محاصره و تسخیر یک سرباز ایزوله و تنها را نشان می دهند.

۳
·    بازیکن می تواند یکی از این استراتژی ها را بر گزیند و سرباز حریف را محاصره و تسخیر کند.

۴
·    بازیکن اکنون می تواند در یکی از دو جناح، برتری اش این باشد که در مقابل دو سرباز حریف، سه سرباز در اختیار دارد.

۵
·    بازیکن اما می داند که با کدام استراتژی می توان بازی را به بازی نهائی با سربازها تبدیل کرد و با داشتن سه سرباز در مقابل دو سرباز حریف، برنده شد.

۶
·    او اما استراتژی دیگری را هم در اختیار دارد که برای تبدیل بازی به بازی نهائی با سربازها لازم می آید:
·    این استراتژی عبارت است از مبادله مهره ها.

۷
·    استراتژی کلی او به شرح زیر بوده است:

استراتژی کلی

۱
زیر استراتژی ئی که به ایزوله کردن سرباز حریف بانجامد.

۲
زیر استراتژی محاصره و تسخیر سرباز ایزوله شده.

۳
زیر استراتژی مبادله مهره ها

۴
زیر استراتژی برنده شدن در بازی نهائی با سربازهای صرف

۵
مات کردن حریف

 ۸
·    هر شطرنج باز هر چه بیشتر از این نوع استراتژی ها در اختیار داشته باشد، تشکیل استراتژی های تازه تر برایش آسانتر خواهد بود.

۹
·    عوام الناس اغلب به اشتباه تصور می کنند که تفاوت قهرمان شطرنج با شطرنجباز معمولی در این است که او به مراتب  بیشتر می تواند پیش بینی کند.

۱۰
·    مثلا به جای دو حرکت بعدی که هر شطرنجباز معمولی می تواند پیش بینی کند، قهرمان شطرنج پنج، هشت و یا حتی ده حرکت بعدی را می تواند پیش بینی کند.

۱۱
·    واقعیت اما از قراری دیگر است.

۱۲
·    قهرمان شطرنج بندرت می تواند ـ آنهم در شرایط استثنائی ـ هشت و یا ده حرکت بعدی را پیش بینی کند.

۱۳
·    تفاوت او با عوام الناس ـ علاوه بر گشتاورهای دیگر که ما اینجا مورد صرفنظر قرار می دهیم ـ قبل از همه عبارت است از ذخیره ای از زیر استراتژی ها.

*****

۱
·    مفاهیم «نقشه» و «استراتژی» ماهیتا دیالک تیکی اند و به قصد کرد و کار و یا تغیر جهان طرح می شوند.

۲
·    طرح انواع مختلفی از نقشه های منطبق با هدف را (حتی استراتژی های نظامی را) امروزه می توان به وسیله  اوتومات های سیبرنتیکی انجام داد.

۳
·    البته تصمیمگیری در زمینه گزینش نقشه ها و آماج های ممکنه برای تحقق این نقشه ها به عهده انسان ها ست.

·    مراجعه کنید به برنامه ریزی (طرح نقشه)، پیش بینی.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر