۱۳۹۸ مرداد ۲۵, جمعه

نفی نفی (۱)


 پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
 شین میم شین

  
۱
·      قانون نفی نفی قانون اساسی عام دیالک تیک ماتریالیستی است که به طور  اوبژکتیو  (عینی) عمل می کند و بنا بر آن توسعه به صورت  نفی پی در پی کیفیت های موجود صورت می گیرد.

۲
·      آن سان که هر کیفیت نفی شده مجددا نفی می شود و توسعه ـ بدین طریق ـ جنبه های ماهوی کیفیت اولیه را در سطح عالی تر به همان سان تکرار می کند.

الف
قانون نفی نفی در فلسفه هگل


گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
 (۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱)

۱
·      نظریه نفی نفی را هگل به مثابه   قانون عام دیالک تیک فرمولبندی می کند.
·      البته نه به عنوان قانون توسعه عینی (اوبژکتیو ) ماده که در مکان و زمان و در فرم های مختلف حرکت ماده صورت می گیرد، بلکه به طور  ایدئالیستی، به مثابه   قانون توسعه ایده مطلق.

۲
·      هگل قانون نفی نفی را قانون اصلی دیالک تیک ـ به طور  کلی ـ  می نامد.

۳
·      قانون نفی نفی ـ به مثابه   موتیو  راهنما و سمت دهنده ـ  سرتاسر سیستم فلسفی هگل را در می نوردد  و به شمای (کلیشه) مصنوعی توسعه بدل می شود.

۴
·      هگل بر مبنای قانون نفی نفی، می کوشد تا روند جهانی را به مثابه سیستم در هم تنیده تثلیث متشکل از اثبات، نفی و نفی نفی نشان دهد.

·      (موتیو  به عکس و یا عنصری در آثار هنری اطلاق می شود که همه چیزهای دیگر اثر مربوطه حول آن می چرخند. مترجم)

ب
قانون نفی نفی در ماتریالیسم دیالک تیکی


کارل مارکس (۱۸۱۸ ـ ۱۸۸۳)
فریدریش انگلس (۱۸۲۰ ـ ۱۸۹۴)

۱
·      ماتریالیسم دیالک تیکی خصلت اوبژکتیو  نفی نفی را مورد تأکید قرار می دهد.

۲
·      ماتریالیسم دیالک تیکی نفی نفی را از پوسته ایدئالیستی اش آزاد می سازد که هسته معقول نفی نفی هگل را در خود نهفته است و به مثابه   «روالی بسیار ساده که هر روز و همه جا صورت می گیرد، که برای هر کودکی قابل فهم است، اگر از پشت پرده اسرارآمیزی که فلسفه ایدئالیستی کهن رویش کشیده است، بیرون آورده شود.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۲۶)

۳
·      از آنجا که هر توسعه به مثابه   نفی دیالک تیکی کیفیت موجود صورت می گیرد و کیفیت جدید کلیه جنبه های مثبت کیفیت کهنه را در خود حفظ می کند و از آنجا که توسعه در این مرحله جدید در جا نمی زند، پس مرحله جدید نیز باید به نوبه  خود نفی شود.

۴
·      به مثابه   نتیجه این نفی دوم (نفی نفی) کیفیت جدیدی پدید می آید که به لحاظ  منطقی می بایستی با کیفیت کهنه (اثبات) یکسان باشد.

۵
·      اما از آنجا که آن، جنبه های مثبت هر دو کیفیت کهنه ی قبلی را از ان خود کرده است، یعنی به مراتب  غنی تر از کیفیت های کهنه قبلی است، پس شباهت آن با آنها شباهتی صوری است.

۶
·      توسعه در مرحله نفی نفی، خطوط و خواص معینی از مرحله قبلی را به پلکان بالاتری به همراه می برد و از این رو می توان آن را به مثابه   یک مارپیچ تلقی کرد.

۷

ولادیمیر ایلیچ لنین
(۱۸۷۰ ـ  ۱۹۲۴)

·      این توسعه ـ به قول لنین ـ «توسعه ئی است که از مراحلی که قبلا گذشته است، دوباره می گذرد، اما به نحوی دیگر، در پله ای بالاتر (نفی نفی).
·      توسعه ئی است که نه در خطی مستقیم، بلکه در مسیری به اصطلاح مارپیچی به پیش می رود.»
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۱، ص ۱۴۲)

۸
·      لنین در توضیح عناصر دیالک تیک، این جنبه توسعه دیالک تیکی را به مثابه   «تکرار خطوط، خواص و غیره معینی از مرحله پایین تر در مرحله بالاتر و ... با ظاهر برگشت به مرحله پایین تر (نفی نفی)» ترسیم می کند.
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۱، ص ۲۱۴)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر