۱۳۹۸ مرداد ۲۸, دوشنبه

هماندیشی با محمود درویش (۲)

 
در ایستگاه قطاری که از نقشه فرو افتاد.
ترجمهٔ تراب حق‌شناس
 
 
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟ 
 
گمانم این است 
که 
شعر به شاعر الهام می‌کند که آزاد شده است.
 
 هیچ فرد یا شاعری حق ندارد 
خود را آزاد احساس کند 
تا زمانی که دیگران آزاد نیستند 
و جامعه آزاد نیست. 
 
احساس من این است 
که 
امکان ندارد 
من آزاد باشم
 تا زمانی که میهنم آزاد نیست. 
 
امکان ندارد 
میهن من آزاد باشد 
تا زمانی که جامعهٔ آن آزاد نیست. 
 
امکان ندارد 
جامعه آزاد باشد 
تا زمانی که فرد در آن آزاد نیست. 
 
من به شکل مجازی می‌گویم 
که 
بالاترین حد آزادی من 
زمانی‌ست 
که 
از فلسطین آزاد شده باشم،
 اما من از فلسطین آزاد نمی‌شوم
 تا زمانی که فلسطین آزاد نشده باشد.
 
پایان
۱
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟ 
 
به 
این سؤال درویش
از
نقطه نظرهای مختلف
می توان جواب داد:
الف
به
 لحاظ تأثیر شعر بر شاعر
ب
به
 لحاظ تأثیر شعر بر خواننده و شنونده
۲
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟ 
شعر
برای شاعر
اسباب شست و  شوی دل از اندوه است.

یکی از مهم ترین دلایل سرایش شعر
نیاز به رهایی از فشار روحی و روانی
است.

به
همین دلیل
بخش اعظم اشعار شعرا
اشعار عاشقانه اند.

اعضای جامعه
با
سرایش شعر عاشقانه
فشار غول آسای روحی و روانی خود
را
کاهش می بخشند.

به
همین دلیل
گاهی
گفته می شود
که
عشق
مرا
شاعر کرده است.

۳
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟
شعر
بسته به محتوایش
تأثیرات فکری و روحی و روانی درخور
بر
خواننده و شنونده
می گذارد.

مثال:

شعر خواجه شیراز
همان تأثیر تسکین بخش و آرامش بخش
را
بر
خواننده و شنونده
اعمال می کند
که
مواد مسکن و مخدر
اعمال می کنند.

چرا و به چه دلیل
شعر خواجه
حاوی چنین فونکسیونی است؟

۴

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده 
حالت به شود 
دل بد مکن
و این سر شوریده باز آید به سامان 
غم مخور
گر بهار عمر باشد 
باز
 بر 
تخت چمن
چتر گل در سر کشی
 ای مرغ خوشخوان 
غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت (نگشت)
دائما یکسان نباشد حال دوران 
غم مخور
هان مشو نومید 
چون واقف نه‌ ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان 
غم مخور
ای دل
 ار سیل فنا 
بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان 
ز طوفان 
غم مخور
در
 بیابان 
گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان 
غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست 
کان 
را
 نیست پایان 
غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می‌ داند خدای حالگردان 
غم مخور
حافظا 
در
 کنج فقر و خلوت شب های تار
تا 
بود وردت دعا و درس قرآن 
غم مخور

پایان

این غزل خواجه
و
بخش اعظم غزلیات او
حاوی افیون
است.

خواننده و شنونده
پس از خواندن و شنودن این غزل
تسکین می یابد
و
آرام می گیرد.

اگر این غزل خواجه تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی شود،
دلیل فونسکیون معرفتی و پسیکولوژیکی رهایی بخش آن
روشن می شود.

۵
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟  
غزلیات خواجه
عمدتا
ایراسیونال 
(ضدعقلی)
اند.
دلایل خواجه 
در
 این غزل
 برای بی خیالی در منجلاب اندوه
دلایل راسیونال
 نیستند.
دلایل خواجه 
بیشتر
عوامفریبانه
اند
و
نه
علمی.
یوسف گمگشته
در
عالم قصه
روزی
به
نزد یعقوب
برمی گردد.
ولی
حتما
هم
نباید برگردد.
هزاران یوسف
را
باندهای خونخوار و خونریز خمینی 
به
چاه
انداخته اند
که
حتی
در
روز قیامت
نزد مادر و پدر و خواهر و برادر و قوم و خویش داغدیده شان
بر نخواهند گشت.

۶
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟  
 
  خواجه
 عقل اندیشنده و در نتیجه آزارنده خواننده و شنونده غمگین اشعارش
را
تضعیف می کند.

عقل
اما
در
دیالک تیک غریزه و عقل
وجود دارد.

در نتیجه
تضعیف عقل اندیشنده
به
تقویت غریزه
منجر می شود.

غریزه
منافع قوانین خاص خود
را
دارد
و
به
صحت و سقم و واقعیت و حقیقت دلایل شاعر
نمی پردازد.

هدف الاهداف غریزه
نجات فرد مربوطه
از
منجلاب اندوه ویرانگر
است.

غریزه 
نمی خواهد که فرد مربوطه از فرط اندوه 
دست به انتحار بزند.

به
همین دلیل
فرد غمزده
غزلیات ضد عقلی، ولی مفید خواجه را مرتب و مکرر می خواند 
تا
  تسکین و تخدیر یابد
و
به
عوض جنون،
آرام
 گیرد.

دلیل محبوبیت غزلیات خواجه
محتوای ایراسیونالیستی مؤثر و مفید آنها ست.

دلیل روحی و روانی و معرفتی گرایش ملل غمزده
مثلا
ملت ایران
به
عرفان
و
دیگر فرم های ایراسیونالیسم (خردستیزی)
همین
است.

این 
اما
فقط
یک روی مدال رهایش از اندوه است.

۷
گاه از خود می‌پرسم آیا شعر آزادی می‌بخشد؟  
اگر
شعر
حاوی شناخت و شعور فلسفی، علمی و انقلابی
باشد،
نقش رهایی بخشش
نه
تسکین و تخدیر
بلکه
 اقناع معرفتی ـ منطقی ـ علمی ـ فلسفی
خواهد بود.
شعر انقلابی
به
خواننده و شنونده
علل واقعی حوادث 
را 
نشان می دهد
و
راه راسیونال رهایی شخصی و طبقاتی و چه بسا حتی نوعی 
از
اندوه
را
عرضه می دارد
و
به
برکت شعور و شناخت عقلی و نظری
اندوه او
را
به
اندیشه
استحاله می بخشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر