۱۳۹۸ مرداد ۳۰, چهارشنبه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۵۹)

 


قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟
احسان طبری

ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور

قهرمانِ نوین
خودپسندیِ خود
را
جانشینِ انضباط نمی کند
شخصیت خود
را
در
تلاش ملال آور و خسته کننده تحولِ انقلابی
غرق می سازد
و
برای او
ژست های آرتیستیک و دراماتیک در صحنه تاریخ
مطرح نیست
بلکه
کارِ جدی و مصرّانه در چارچوبِ ضرورت های زمان و مکان
مطرح است.
 
 
  این است آن تیپِ مدرن
 که 
جنبشِ عظیمِ انقلابیِ مارکسیستی - لنینیستیِ عصر ما
 ایجاد کرده است 
و
 با 
قهرمانانِ تیپ کهن 
تفاوت اساسی
 دارد.

بهرنگی 
علاقه خود 
را 
به
 این نوع قهرمان 
همه جا 
نشان داده است. 
 
  آقای هزارخانی 
می‌خواهد آن تیپ کهن 
را
 به
 عنوان تیپ مدرن 
جلوه دهد 
و 
وجهۀ بهرنگی 
را 
پشتوانۀ آن 
سازد.  
 
تمام مسئله اینجا ست 
که 
می خواهد به اتکاء تئوری قهرمانانِ منفرد 
که
 از 
منبعِ اسرار آمیزِ روحِ خود
 تغذیه می‌شوند، 
خیل انبوهِ مبارزانِ ضد رژیم
 را
 تا
 سطح «خرِ لنگِ وامانده» 
که 
به بیانِ دشنام آمیزِ یکی دیگر از همفکران آقای هزارخانی 
"زندگیِ گیاهی" 
دارند، 
پایین آورد.
 
باید
 نه تنها
 به 
سست بنیانیِ فکری این نظریات پی برد، 
  بلکه
 از
 نیرنگی 
که 
برای گمراهی مبارزان در کار است 
  نیز 
هوشیارانه
 برحذر بود.

۱

قهرمانِ نوین
خودپسندیِ خود
را
جانشینِ انضباط نمی کند
شخصیت خود
را
در
تلاش ملال آور و خسته کننده تحولِ انقلابی
غرق می سازد
و
برای او
ژست های آرتیستیک و دراماتیک در صحنه تاریخ
مطرح نیست
بلکه
کارِ جدی و مصرّانه در چارچوبِ ضرورت های زمان و مکان
مطرح است.

مفاهیم طبری 
در
این جمله او
به
شرح زیرند:
خودپسندی
انضباط
شخصیت
تلاش ملال اور و خسته کننده تحول انقلابی
ژست های آرتیستیک و دراماتیک در صحنه تاریخ
کار جدی
کار مصرانه
چارچوب ضرورت های زمان و مکان

قهرمان نوین طبری
به
مثابه آلترناتیوی برای نخبه فاشیستی ـ فوندامنتالیستی هزارخانی (و بهرنگی)،
شخصیت خود
را
در تلاش ملال آور و خسته کننده تحول انقلابی 
غرق می سازد.

درک و توضیح مفاهیم طبری
کار فوق العاده دشواری
است.

طبری
هم
فاقد بضاعت مفهومی
است
و
هم
فاقد انضباط مفهومی
است.

غرق کردن شخصیت خود در تلاش ملال آور
 به
چه معنی است؟

حزب توده ـ تصویر طبری
در
همین جمله جفنگواره او
آشکار می گردد:

کار حزبی
از
دید طبری
کاری ملال آور و خسته کننده
است.

آدم
باید
خیلی بدبخت
 باشد 
و
به
چنین کاری تن در دهد.

چنین کاری
نه
کار
بلکه
بیگاری
است.

بیگاری
است
که
تلاشی ملال آور، عصب سوز و خسته کننده و مخرب
است
و
نه
کار.

کار
منبع اصیل لذت حقیقی
است.

کار
روندی
است
که
میمون
را
به
آدمی
تکامل می بخشد.

بشریت 
تفکر و تکلم
را
مدیون کار
است.

انسان
در
روند کار و در اثر کار
هم
به
خودشناسی
می رسد
هم
به
طبیعت شناسی
و
هم
به
جامعه شناسی
و
همنوع شناسی.

ضمنا
 به
احساس لذتی اصیل و عمیق 
دست می یابد.

دیالک تیک ریاضت و لذت
(کارل مارکس)

چگونه می توان 
تلاشی
را
کار نامید
که
ملال آور 
و
کسالت بار
باشد؟

۲

شخصیت خود
را
در
تلاش ملال آور و خسته کننده تحولِ انقلابی
غرق می سازد

شخصیت
که
 زیر دست و پا
نریخته است.

پیش شرط کسب شخصیت
کسب پیشاپیش شناخت و شعور
است.

طبری
اصلا
نمی داند که شخصیت چیست؟

طبری در این جمله
بی آنکه خود متوجه باشد
از
شخصیت ستیزی استالینیسم
پرده برمی دارد:
استالینیسم
با
شعور ستیزی
عملا
به
شخصیت ستیزی
می پردازد.

نتایج زقوم استالینیسم
را
در
روند فروپاشی اتحاد شوروی
دیده ایم.

همین پوتین ها
نتیجه شعورستیزی و شخصیت ستیزی استالینیسم
اند.

۳

شخصیت خود
را
در
تلاش ملال آور و خسته کننده تحولِ انقلابی
غرق می سازد

منظور طبری
از
تلاش ملال آور و خسته کننده تحول انقلابی
چیست؟

تحول انقلابی
چه تحول انقلابی خویشتن و چه تحول انقلابی جامعه
مگر
می تواند
تلاشی ملال آور
باشد
و
ضمنا
تحولی انقلابی باشد؟

اصلا
منظور طبری از انقلابی چیست؟

همین ابهامات مفهومی
است
که
زمینه
را
برای خطاهای خطیر حزب توده
هموار ساخته اند.

به
  دلیل فقدان معیار عینی و علمی برای انقلابی
است
که
حزب توده
روحانیت تا مغز استخوان مرتجع 
را
انقلابی 
قلمداد می کند
و
بر
آن،
«آن می رود که بر باخه رفته است.»
(کلیله و دمنه)

۴

برای قهرمان نوین
ژست های آرتیستیک و دراماتیک در صحنه تاریخ
مطرح نیست
بلکه
کارِ جدی و مصرّانه در چارچوبِ ضرورت های زمان و مکان
مطرح است.

منظور طبری
از

ژست های آرتیستیک و دراماتیک در صحنه تاریخ

آوانتوریسم 
(ماجراجویی)
است
که
از
مشحصات روشن نخبگان فاشیسم، فوندامنتالیسم و آنارشیسم 
است.

نیروی محرکه این زباله ها
هم
در
عرصه سخن
و
هم
در
عرصه عمل
خودنمایی
و
خود بزرگ نمایی
است.

ما
در
آثار و اشعار شاملو
شاهد همین خودبزرگ نمایی افراطی
هستیم.

الترناتیو طبری
برای
آوانتوریسم
(اسباب دستیابی به خودبزرگ نمایی)

کارِ جدی و مصرّانه در چارچوبِ ضرورت های زمان و مکان

است.

حالا
باید
خرواری فانتزی
آورد
و
منظور طبری از این کار جدی و مصرانه ملال اور و خسته کننده در چارچوب ضرورت های زمان و مکان
را
کشف کرد.

اگر 
کردوکار حزب توده
را
زیر ذره بین تحلیل بگذاریم،
به
محتوای این  کار جدی و مصرانه ملال اور و خسته کننده در چارچوب ضرورت های زمان و مکان
پی می بریم.

محتوای این کردوکار حزب توده
شلیک آگاهانه و داوطلبانه بر ران مبارک خویش
است.

یعنی
خودستیزی
است.

خودستیزی
اما
مشخصه اصلی نخبه فاشیستی و فوندامنتالیستی و آنارشیستی
است
و
نه
مشخصه شخصیت کمونیستی.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر