۱۳۹۸ شهریور ۷, پنجشنبه

سیری در غزلی از خواجه شیراز (۱۷)


حافظ
 
ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار

۱
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش

طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش

زهد گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند
در حلقه چمن به نسیم بهار بخش
 
معنی تحت اللفظی:
صوفی
 جامه پاره ـ پوره ات
را
پس از چیدن گلی
به
خاری که باقی می ماند،
ببخش.
 
 اوراد و رموز صوفیانه
را
در
آهنگ چنگ
بگذار
و
تسبیح و ردا 
 را
به
می و میخوار
ببخش.
 
شاهد و ساقی
مشتری زهد خشک
نیستند.
 
زهد خشک
را
در
 حلقه سبزه زار (گردهمایی در صحرا)
به
نسیم بهار
ببخش.
 
۲
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش
 
خواجه 
در
 این بیت غزل
دوئالیسم خیر و شر (هابیل و قابیل)
را
به
شکل دوئالیسم گل و خار بسط می دهد
و
البسه صوفیان و زاهدان
را
شایسته خار می داند.

یعنی
تحقیر می کند.

دلیل خواجه
این 
است
که
مرقع صوفیان و زاهدان
فرم محض
است
و
بی محتوا
ست
و
به
نیت تظاهر و تزویر و ریا ست.

خواجه
در
مصراع دوم این بیت شعر
دوئالیسم خیر و شر
را
به
شکل دوئالیسم می و میخوار و زهد خشک بسط می دهد.

ما
در 
  دیوان غزلیات خواجه
بارها و بارها
با
این
دوئآلیسم زهد و می
و
دوئالیسم زاهد و میخوار (و رند)
مواجه می شویم.

ضد زهد ریا
که
نوشابه
نمی شود.

ضد زهد ریا
زهد مبتنی بر صداقت
می شود.

سؤال
این
است
که
چرا
خواجه 
همیشه
می و میخوار
را
ضد زهد ریا و زاهد ریاکار
مطرح می سازد؟

این کردوکار خواجه
اولا
نشانه خردستیزی او
 ست.

ثانیا
ناشی
از
خردستیزی او
 ست.

مکتب فکری خواجه
مکتب بدآموزی و گمراه سازی بی مهابا و بی پروا ست.

خواجه خانه تفکر منطقی و عقلی خواننده و شنونده اشعارش
را
عملا
به
آتش می کشد.

یکی از مهم ترین دلایل تفکر ضد منطقی و ضد عقلی اقوام و اشخاص و ملل فارسی زبان
تأثیر مخرب و منفی اشعار خواجه و امثال بیشمار او ست.
 
به
همین دلیل
تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اشعار شعرای کشور
ضرورت مبرم دارد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر