۱۳۹۸ شهریور ۷, پنجشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۱۱)

 

جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
حافظ 
 
خیال روی تو در هر طریق همره ما ست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ما ست

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ما ست

ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید:
«هزار یوسف مصری فتاده در چه ما ست.»

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ما ست

به حاجب در خلوت سرای خاص بگو:
«فلان،
ز گوشه نشینان خاک درگه ما ست.

به
صورت
از
نظر ما
اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفه ما ست.

اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سال‌ ها ست که مشتاق روی چون مه ما ست.»

پایان
 
درگه
(درگاه)

در این درگه که گه گه، کُه
و
گه که، که شود ، ناگه

مشو غِرَّه به امروزت
که
از
فردا نِئی آگه

در این درگه (درگاه)
که
گه (کاه)
گه (گاهی)
کُه (کوه)،
و
کُه (کوه)
گه (گاهی)
که (کاه)
شود
ناگه (به ناگهانی)

مشو غِرَّه
به
امروزت
که
از
فردا
نِئی
آگه (آگاه)

در این جهان و جامعه
که
گاهی کاهی کوهی و گاهی کوهی کاهی می گردد
فریب وضع کنونی ات 
را 
مخور
چون از فردا خبر نداری.
 
اندکی اندر باب دلایل و علل حسرت به ماضی

یادش بخیر
میرفتیم خونه مادر بزرگا و یه کرسی بود و یه جمع دوست داشتنی و گرم ومهربون
دلتنگ اون روزام
حریفه شریفه

۱
حسرت به ماضی
قبل از هر چیز
نتیجه
غفلت از مضرات ماضی و مزایای مضارع است.

۲
همین کرسی کثافت
به لحاظ بهداشتی و حتی به لحاظ امنیتی (برای نوزادان و کودکان) اصلا مثبت و مفید نبود

۳
دختربچه همسایه بینوای ما افتاد در تنور همین کرسی و هر دو پایش سوخت
دل ما هم
همچنان و هنوز کباب می شود.

۴
حسرت به ماضی
علاوه بر این دلیل معرفتی (شناخت)
به
دلیل طبقاتی است.

۵
حسرت به ماضی
نشانه خلأ مضارع حسرتکش و بی دورنمایی طبقاتی او ست.

۶
مرتجعین
زیبایی زندگی را در ماضی می جویند و می یابند و ماضی را خردستیزانه و واقعیت ستیزانه
ایدئالیزه می کنند
یعنی
به
عرش اعلی می برند

۷
یعنی
عملا
دست به خودفریبی و عوامفریبی می زنند.

۸
برای اینکه ایدئالیزاسیون ماضی
ضمنا
به معنی شست و شوی آن به اب زمزم است.

۹
برای اینکه مضارع
علیرغم معایب و مصائبش
هزاران بار بهتر از ماضی است.

۱۰
مثال
پدر ما
با الاغ
با
تحمل هزاران مشقت و مصیبت و مشکل
به زیارت حرم امام الاغان رفته بود.

۱۱
حالا
برادران الاغ ما
با
هواپیما به زیارت مزار همان امام الاغان می روند
و
گاهی حتی بر اثر انفجار بمب های اجامر شبه جمارانی
آش و لاش و لاشه می شوند
و
ارواح ترحم انگیزشان به دامن حوریان بهشتی
می پرند و کیف خر می کنند و عرعر می کنند.

۱۲
رئیس جنت هم به تنگ می آید
و
به فریاد می گوید:
جنتی فرض اتمیین دار الحمار ای دوستان
یعنی
بهشت را با طویله عوضی نگیرید.

۱۳
فوندامنتالیسم
یعنی برگشت به ماضی
که
نتیجه همین طرز «تفکر» مبتنی بر حسرت به ماضی
است.
 
اندکی اندر باب فوندامنتالیسم و امپریالیسم

امریکا ۴۰ سال است که با طالبان مذاکره می کند.
حریف شریف

۱
فوندامنتالیسم چیست و رابطه فوندامنتالیسم با امپریالیسم از چه قرار است؟

۲
فوندامنتالیسم = فاشیسم در پله توسعه اجتماعی نازلتر

۳
سید قطب و خمینی و آل احمد و بن لادن و دیگر علما و فلاسفه و فقهای اخوان المسلمین = فریدریش نیچه در پله توسعه اجتماعی نازلتر

۴
فاشیسم = تئوری شیر کردن بورژوازی ایستاده بر لب گور تاریخی اش و ارسالش به جنگ حیاتی ـ مماتی با پرولتاریای انقلابی

۵
فوندامنتالیسم = تئوری شیر کردن اشرافیت فئودال و روحانی و خرده بورژوازی و بورژوازی سنتی ـ بازاری ایستاده بر لب گور تاریخی شان و ارسال شان به جنگ حیاتی ـ مماتی بورژوازی مدرن از سویی و پرولتاریای انقلابی از سوی دیگر

۶
فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است و همه مشخصات فاشیسم را دارد.

۷
فاشیسم = تظاهر و تجلی ماهیت طبقاتی عریان امپریالیسم

۸
فوندامنتالیسم = تظاهر و تجلی عریان ماهیت طبقاتی برده داری و فئودالیسم

۹
امپریالیسم و بورژوازی واپسین و معاصر = سقوط طبقاتی و تاریخی بورژوازی مترقی و ضد فئودالی ـ ضد مذهبی آغازین

مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین

۱۰
خاتم الفلاسفه بورژوازی مترقی و ضد فئودالی ـ ضد مذهبی آغازین = هگل + فویرباخ (مارکس و انگلس، فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمان)

۱۱
خاتم الفلاسفه بورژوازی مرتجع و مذهبی و شبه فئودالی واپسین = فریدریش نیچه

۱۲
فوندامنتالیسم
نماینده شعار نه شرقی ـ نه غربی
است.
یعنی
هم ضد کمونیستی آست و هم ضد امپریالیستی است.

خط سوم است.

۱۳
ولی تضاد اصلی جامعه بشری
تضاد بورژوازی با پرولتاریا ست

۱۴
یعنی
کسی نمی تواند
در خارج از این دو سنگر و جبهه طبقاتی اصلی
سنگر کند و پرچم افرازد.

۱۵
به همین دلیل فوندامنتالیسم
علیرغم پایگاه طبقاتی ارتجاعی ـ برده داری ـ فئودالی اش
متحد طبیعی و طبقاتی امپریالیسم است و تا مغز استخوان ضد کمونیسم است.

۱۶
فوندامنتالیسم
به طرق غیرمستقیم
زمینه را برای نقشه های استراتژیکی درازمدت امپریالیسم هموار می سازد.

۱۷
فوندامنتالیسم خادم مزور و ریاکار و بی شرم امپریالیسم است
و
برای جنگ ها و تجاوزات و جنایات امپریالیسم
توجیه می تراشد.

۱۸
بدون عملیات انتحاری اجامر بن لادن
تجاوز به خاور و خاورانیزاسیون خاور
دشوار بود.
 
سازمان های سیاسی کذایی
نه
سازمان های سیاسی،
بلکه
انجمن های (کلوپ های) کوهنوردی
بوده اند. 


ساواک از فرط خریت
سیاهکلی ها
را
سیاسی
پنداشت
و
کشت.

 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر