۱۳۹۷ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۷۴۹)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 

جمهوری جاکشان

۱
دلیل لاریجانی در دفاع از صیغه شنیدنی و ضمنا افشاگر است:
چرا به فحشاء در غرب عیب نمی گیرید و به صیغه در عیران عیب می گیرید.

۲
این عملا و عینا به معنی صیغه = فحشا ست.

۳
فرق فحشا با صیغه
فرقی فرمالیستی است.

۴
مثل ذبح اسلامی و ذبح معمولی است.

۵
جمهوری جماران را می توان جمهوری سکسیستی ـ بند تنبانیستی قلمداد کرد.

۶
این مجانین جانی و جلاد
برای هر مسئله جامعه
راه حل بند تنبانی در کله خالی از مغز خود دارند.
 
 
دلکش از دید پیر پرولتاریا
سایه

 عظیمی : 
دلکش تو رادیو چه کاری براتون اجرا کرد؟
 
سایه: 
در پنجاه یکی دو سالگیش آوردمش به رادیو. سال ۱۳۵۵... دو تا کار قدیمی رو بازسازی کردیم: یکی «به کنارم بنشین» بود؛ عاطفه خانم نمی‌دونید چه روزی بود. من در تمام مدتی که تو اتاق فرمان ایستاده بودم گریه می‌کردم که این زن چقدر باشکوه داره می‌خونه. دو تا کار با کیفیت خیلی خوب ازش ضبط کردم. بعد این آقای مهدی خالدی به یه فکرایی افتاد. خب این کارها مال رادیو بود.
مثلاً اینا بیست سی سال پیش دویست تومن پول آهنگ گرفته بودن و رادیو دیگه نمی‌تونست به اینها پول آهنگ بده. مهدی خالدی اومد گفت من برای هر آهنگ صد هزار تومن می‌خوام (می‌خندد.) گفتم آقای خالدی اصلاً ممکن نیست چنین چیزی. قیمت یه آهنگ خیلی عالی تو رادیو حالا دو هزار تومنه. ضمن این که طبق مقرارت نمی‌شه برای کاری که پولش داده شده، پول داد.
ولی شما اجازه بدید که من از طریق دیگه‌ای جبران کنم. بعد رفتم به آقای قطبی گفتم که یه بودجه‌ای معین کنه تا من بتونم به بهانه‌ی قدردانی و تجلیل یه پولی به عنوان هدیه به آقای خالدی بدم. قرار بوده بیست هزار تومن برای هر آهنگ بدیم که آقای خالدی گفت نه خیر صد هزار تومن می‌خوام. اگه این اتفاق نیفتاده بود، ما تا موقعی که دلکش می‌تونست بخونه کارهاشو بازسازی می‌کردیم. حیف شد. خیلی حیف شد.
تو این کنسرت‌های اروپا که اومد، با عصا، تک و تنها، وارد صحنه شد و بعد نوازنده‌ها دنبالش اومدن. نشست و یکی یکی نوازنده‌ها رو معرفی کرد. خیلی جالب بود. هنوز همون گردنکشی رو داشت. بعد گفت: من هر چی بخونم شما ازش خاطره دارین. شما چشمتونو که می‌بستی خیال می‌کردی که دلکش جوون داره می‌خونه. آن‌قدر صداش خوب بود.
 
بار مادی و فکری کمر شکن بر دوش مجرو ح پرولتاریا

۱
پس از استحاله بورژوازی مترقی آغازین در اواخر قرن ۱۹ به بورژوازی واپسین
دیگر طبقات جامعه
از برده دار و فئودال تا بورژوازی
با همه دستاوردهای مثبت مادی و فکری خود وداع می کنند.

۲
یعنی پتانسیال (ظرفیت) و توان انجام وظایف تاریخی خود را
حتی
از دست می دهند.

۳
مثلا بورژوازی واپسین معاصر ماهیت ضد برده داری و ضد فئودالی خود را و مبارزه بر ضد آنها را (که وظیفه تاریخی عینی اش بوده) از دست می دهد.

۴
بی دلیل نیست که ریگان و بوش و مرکل و تره زا می
یا متحد برده داران عربستان و اشرافیت فئودال و روحانی مثلا واتیکان و جماارن اند و یا حتی خود عضو ارگانیک اشرافیت برده دار و فئودال و روحانی اند.
کشیش زاده اند.

۵
به همین دلیل
همه وظایف تاریخی همه این طبقات جامعه و دفاع از دستاوردهای مادی و فکری و هنری آنها
به عهده پرولتاریا
محول شده است.

۶
روند و روال جاری
مثلا در جمهوری خلق چین
انجام وظایف تاریخی همین طبقات جامعه توسط حزب کمونیست چین است.

۷
طبقه حاکمه انگل امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
دشمن هر چیز مثبت و حیات مند است
خردستیز، اخلاق ستیز و مذهب ستیز و پیشرفت ستیز و بشریت ستیز است.

۸
خاتم الفلاسفه بورژوازی آغازین
هگل و فویرباخ بوده اند
که
خردگرا و انسانگرا بوده اند.

۹
خاتم الفلاسفه بورژوازی واپسین (بورژوازی امپریالیستی و فاشیستی)
نیچه
است که
هم مؤسس خردستیزی است و هم مؤسس نیهلیسم اخلاقی است و هم ضد بشری و ضد مذهبی است.

۱۰
دیری است که پرولتاریا حتی دفاع از شعارهای برنامه ای بورژوازی آغازین (آزادی - برابری ـ برادری) را و دفاع از جنبه های مثبت و هومانیستی و اخلاقی مذهب را و حتی ناسیونالیسم را به عهده گرفته است.
بورژوازی ضد ملی است.
فاشیست است.

۱۱
کلام قصار معروف مارکس را اکنون باید مورد باز بررسی قرار داد:
اخلاق حاکم در هر جامعه اخلاق طبقه حاکمه است.

۱۲
اکنون طبقه حاکمه انگل امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
اخلاق ندارد.
 
از سر تا پا دشمن اخلاق استت و مروج فساد از هر نوع است.
 
۱۳
«اخلاق» طبقه حاکمه انگل امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
جنایت و جندگی و جاکشی است
 
اندکی اندر باب سلمان رشتی

۱
سلمان رشتی شعور ندارد.

۲
اصلا نمی داند که خدا چیست و کیست.

۳
لاشخور است

۴
از اسلام فقط می توان از موضع توده های مولد انتقاد و ضمنا دفاع کرد

۵
طبقات انگل جامعه
اصولا و اساسا
ضد مذهبی اند.

۶
از مذهب فقط برای خر کردن خلایق و سوار شدن بر آنها سوء استفاده می کنند.

۷
آته ئیسم
بدتر از تدین است.

۸
چرا و به چه دلیل؟
 
مارکس
 
اخلاق حاکم در هر جامعه
اخلاق طبقه حاکمه است.

برای درک این حکم (جمله) مارکس
باید با دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولویکی
آشنا بود
که یکی از مهم ترین دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی است.

۱
اخلاق و دولت و مذهب و حقوق و قضاوت و هنر و فلسفه و غیره
از عناصر روبنای ایده ئولویکی اند.

۲
تعیین کننده ی روبنای ایده ئولویکی
در هر جامعه
زیربنای اقتصادی حاکم است.

۳
یعنی طبقه حاکمه است.

۴
طبقه ای که مهم ترین وسایل تولید را
مثلا اراضی کشت و مراتع و مزارع و باغات و قنوات و کارخانجات و شرکت ها و بانک ها و مستغلات و منابع طبیعی و معادن زیر زمینی و غیره
را در دست دارد.


جملات زیبای ژاپنی ها از دید عیرانی ها

جملات زیبای کتاب کافکا در ساحل یا کرانه:
هاروکی موراکامی

اگر سعی کنی برای فکر کردن در مورد چیزها از سرت استفاده کنی.
مردم نمی خواهند با تو هیچ کاری داشته باشند.

۱
آره.
ما که برای فکر کردن در مورد چیزها
به جای سر مان
از خر مان استفاده می کنیم
مردم دست از سرمان برنمی دارند.

۲
آخر.
لامصبا
مگر برای فکر کردن در مورد چیزها می توان از جای دیگر اندام هم استفاده کرد؟

۳
کجای این لاطائلات زیبا هستند؟

۴
اصلا من - زور جمارانیان از زیبایی چیست؟

ویرایش:
 
م. امید
مشهد دی ۱۳۲۵

بردباری

به دوست شعرم :
سعیدی سیرجانی

تورا با غیرمی بینم، صدایم در نمی آید
دلم میسوزد وکاری زدستم برنمی آید

نشستم ، باده خوردم ، خون گرستم ، کنجی افتادم
تحمل میرود ، اما شب غم سر نمی آید

توانم وصف مرگ جور و صد دشوارتر زآن، لیک
چه گویم جور هجرت ، چون به گفتن در نمی آید

چه سود از شرح این دیوانگیها ، بیقراریها؟
تو
مه
بی مهری و حرف منت باور نمی آید

زدست وپای دل برگیر این زنجیرجور ، ای زلف،
که این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید

دلم در دوریت خون شد ، بیا در اشک چشمم بین
خدا را
از چه بر من رحمت
ای کافر
نمی آید؟

پیش به سوی خروج از خام اندیشی و خریت

۱
سید علی جلاد
صادق تر و صالح تر از کروبی و موسوی و رهنورد شیاد است.

۲
در دوره همین ها
پیران پرولتاریا را شقه شقه کرده اند.

۳
در شب عاشورای خاوران
میر حسین موسوی لاشخور
پس از کوسه کثافت
در تله ویزیون ظاهر شد و از اربابان امپریالیستی
به ازای وفا به عهد
دستمزد خواست.

۴
کروبی در دانش کاه صندلی شریف
خطاب به دانش جویان در کاهدان گفت:
ما جزو سیستم هستم.
 
این شعر فرخی یزدی
عاری از ایرادات نظری نیست.
کدامند؟

فرخی یزدی
 
توده را با جنگ صنفی آشنا باید نمود

کشمکش را بر سر فقر و غنا باید نمود

در صف حزب فقیران اغنیا کردند جای

این دو صف را کاملا از هم جدا باید نمود

این بنای کهنه پوسیده ویران گشته است

جای آن با طرح نو از نو بنا باید نمود

تا مگر عدل و تساوی در بشر مجری شود

انقلابی سخت در دنیا بپا باید نمود

مسکنت را محو باید کرد بین شیخ و شاب

معدلت را شامل شاه و گدا باید نمود

از حصیر شیخ آید دمبدم بوی ریا

چاره آن باریا و بوریا باید نمود

فرخی بی ترک جان گفتن در این ره پا منه

زانکه در اول قدم جان را فدا باید نمود

اندکی اندر باب ترانه های آذری ( و لری و کردی و غیره)

۱
موسیقی آذری به روایتی نیرومند است.

۲
محتوای ترانه های آذری اما زباله است.

۳
بایاتی اند.

۴
صمد بهرنگی و بهروز دهقانی
مجموعه ای از این زباله ـ شعرها گردآوری و منشتر کرده اند که فقط به درد خواندن
نمی خورند.

۵
شاید به درد خر پروری بخورند.

۶
جای خالی اندیشه در این ترانه ها را با رنگ و فرم و استه تیک و اروتیک پر می کنند

۷
یکی از دلایل عقب ماندگی مردم آذربایجان و لرو کرد و بلوچ و غیره
بویژه ساده لوحی دیرمان آنها
شاید همین ترانه های زباله باشند.

۸
قحظ شعر آذری که نیست.

۹
آذربایجان شعرای بی همتا در مقیاس جهانی دارد.

۱۰
این ترانه ها شرم آورند.


ویرایش:
ازدواج اولد خر و نه اولد مرد.

۱
ازدواج با دختری و یا با پسری همسن دختر و پسر خود
خر را که جوانتر نمی کند.

۲
بلکه
مایه احساس دمبدم پیری می شود.

۳
ضمنا
طولی نمی کشد که دعوا و جنگ و جدال و جندگی و جاکشی آغاز می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر