۱۳۹۷ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۷۵۰)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
شجریان و شعور

۱
شجریان یک گام به عقب برمی دارد تا بلکه گامی به جلو بردارد.

۲
ترانه های شجریان در مقایسه با ترانه های هایده و مهستی و گوگوش و سوسن و  آغاسی و غیره
زباله نیستند.
مترقی ترند.

۳
محتوای ترانه های شجریان و مرضیه را اشعار شعرای قرون وسطی تشکیل می دهند.

۴
شجریان ترانه های سطحی از شعرای مترقی معاصر مثلا سایه و سیاوش هم دارد.

۵
ولی شنیدن ترانه های شجریان و مرضیه
به توسعه شعور شنونده منجر نمی شود.

۶
خرافه با صدای شیوای شجریان و مرضیه
در روح جامعه بی روح
عمیقتر نفوذ می کند.

۷
بهترین ترانه شجریان
ناز لیلی
است:
بنازم به بزم محبت که انجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند

۸
شیخ شیراز در این شعر
سوسیالیسم فرمال و صوری فئودالی را تبلیغ می کند

۹
طبقات جامعه
دست نخورده می مانند
ولی
شاه در مقابل گدا در بزم محبت می نشیند

۱۰
این چیزی جز فرمالیسم نیست که به درد عوامفریبی می خورد
 
اندکی اندر باب دیالک تیک وجود و شعور
 (ماده و روح)

۱
ماده و یا واقعیت عینی
ازلی و ابدی است.

۲
خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.

۳
در شدن مدام است.

۴
از فرمی به صورت فرم دیگر در می آید.

۵
عروسی است که مرتب لباس عوض می کند.

۶
فرق ماهوی میان جماد و نبات و جانور وجود ندارد.

۷
همه
بدون استثناء
از اتم های مختلف تشکیل شده اند.

۸
فرق شان در ساختار سیستم ها ست

۹
ساختار
یعنی
نحوه پیوند اتم ها با هم

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان سر زدم

مردم از حیوانی و آدم شدم

۱۰
ماده حاوی تضادهای درونی خویش است که موتور تغییر آنند.

۱۱
ماده به تکانه خارجی نیاز ندارد.

۱۲
خودش برای خودش کافی است.

۱۳
روح انعکاس ماده در آیینه ماده است.

۱۴
ششعور انعکاس (عکس اندازی) وجود در آیینه وجود است.

۱۵
ثانوی است.

۱۶
ماده و یا وجود اولین است.
 
از نیستی چیزی به وجود نمی آید.

عدم
موجود گردد
این محال است.

وجود
از روز اول
لایزال است.

شیخ شبستر
اندکی اندر باب طبقات آغازین و واپسین جامعه بشری

۱
مفاهیم اسلام آغازین و واپسین دقیق نیستند.

۲
فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری
آغازین و واپسین اند.

۳
فرماسیون های اقتصادی مثلا برده داری با روبنای ایده ئولوژیکی اسلام
به دو طبقه تقسیم بندی می شود:

الف
فرماسیون اقتصادی برده داری اغازین که مترقی است
چون
مترقی تر از فرماسیون اقتصادی کمونیستی آغازین است.

ب
فرماسیون اقتصادی برده داری واپسین که ارتجاعی است

۴
طبقات حاکمه در فرماسیون های اقتصادی جامعه هم به آغازین و واپسین طبقه بندی می شوند:

الف
حضرت محمد (و علی و غیره)
عضو و جزو طبقه حاکمه برده دار آغازین بوده است.
مترقی و انقلابی بوده است.
نیروهای مولده جامعه را تسوعه داده است.
چرخ تاریخ را به جلو چرخانده است
البته
با شطی از خون

ب
سلطان محمود غزنوی و سید علی خامنه ای و مش دونالد امریکایی
عضو و جزو طبقه حاکمه برده دار آواپسین ، فئودال واپسین و بورژوازی واپسین اند.
همه از دم مرتجع اند.
 
معنی تحت اللفظی:
 
خیام
 
دریغا که بیهودهفرسوده شدیم
تحت فشار داس (کاسه) آسمان واژگون ساییده شدیم
درد و پشیمانی از آن است که تا چشم به هم زدیم
نابود شدیم
بی انکه به کام دل خود بوده باشیم.

۱
این موضع نظری شاعر
ضدعلمی و ضد منطقی و ضد تجربی و خرافی و ضد اجتماعی است:

الف
اولا
داس سپهر واژگون
خرافه ای بیش نیست.

ب
ثانیا
زندگی هیچ موجودی از میکرو موجود تا اشرف موجودات (انسان) بیهوده و بی فایده نیست.

پ
هستی به طور کلی
سیستم منظمی است و هر عنصر این سیستم فونکسیونی دارد.
به قول شیخی از شبستر
اگر یک ذره را برداری از جای
فرو پاشد همه هستی سراپای

ت
ثالثا
واقعیت عینی
از ذره تا کاینات
لایزال است

یعنی چیزی خلق و چیزی نابود نمی شود.
آنچه به نظر شاعر
نابودی و نوزایی نمودار می گردد
تغییر است:
تریاد سیکلی بی پایان تشکیل ـ توسعه ـ زوال است.
 
دانه به درخت بارمند تبدیل می وشد و درخت پس ازا نجام فونکسیون مقرره خشگ می شود و می سوزد و خاکستر می شود
تا از عناصر حاصله
موجودات دیگر تشکیل شوند و دایره تشکیل و توسعه و زوال را به نوبه خود طی کنند.
 
ث
رابعا
هر موجود زنده
کم و بیش به کام دل خویش می رسد.

۲
حیات صدها بار زیباتر از ممات است

۳
هر موجود زنده ای مثمر ثمرات بیشمار است
از مورچه تا انسان.

پسیمیسم روا نیست.

۴
هر کردوکاری
چشمه جوشان لذت اصیلی است.

۵
زنده باد
زندگی
 
۶
شرط کشف زیبایی
اما
زنده اندیشی است.

۷
شاعر این شعر
مرگ بین مرده اندیش است و
نه
زندگی بین زنده اندیش
 
عجب جفنگی.

۱
اولا
نابرابری همزاد جامعه طبقاتی است و نه ارمغان جمهوری جماران.

۲
ثانیا
هشدار
دیگر چه صیغه ای است.

۳
هشدار
مورد استعمال بکلی دیگری دارد.

۴
مثال:
هشدار که اگر جانیان جماران سرنگون شوند،
جنده های طبقه حاکمه امپریالیستی
روی کار می آیند
 
اندکی در ذم ولونتاریسم (اراده گرایی) و آنارشیسم (جبر ستیزی)

۱
شنا بر خلاف مسیر حرکت رود (و نه دریا)
یا به دلایل طبیعی ـ غریزی برای برگشت به زادگاه خود
و تخمگذاری در انجا و مرگ برای تغذیه نوزادان خود از ذرات جسم تجزیه شده ی خود در همانجا ست.
(ماهی موسوم به لاکس)

۲
و یا نشنانه خریت و خردسیتزی است.

۳
با قوانین طبیعی و جامعه ای هر کس در افتاد
بر افتاد.
 
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم

نه.

۱
اولا
شاعر مهم نیست.

۲
مهم خود شعر است که یا بیانگر حقیقت عینی است و یا بیانگر خرافه خوشایندی است.

۳
حقیقت عینی در شعر مولانا منعکس می شود.
از جمادی مردم و نامی شدم
...

۴
یعنی
فرق ماهوی میان جمادات و نباتات و جانوران و انسان ها وجود ندارد.

۵
یعنی
همه چیز
از اتم های معروف در جدول مندلیف تشکیل یافته اند.

۶
تفاوت در ساختار سیستم ها ست
از ترکیب اتم های آهن
بسته به ساختار یعنی نحوه پیوند اتم ها
آفتابه
طشت
شمشیر
در اّهنی
ترکاتور
دوچرخه
و
غیره
تشکیل می یابند.

۷
اگر همه این چیزها را ذوب کنند
به اصل خود برمی گردند
یعنی مشتی پودر اهن
باقی می ماند
 
دلیل اصلی تحلیل های ضد و نقیض از شخصیت ها

۱
این تحلیل های ضد و نقیض از شخصیت حضرت علی
به دلیل فقدان عینیت و علمیت تحلیل های کذایی است.
تحلیل شفیعی مطهر
هم جز این نیست.

۲
این تحلیل ها
سطحی و سوبژکتیو اند.

۳
حضرت علی در آیینه ذهن اعضای طبقات مختلف جامعه
به انحای مختلف منعکس می شود:

الف
حضرت علی از دید بینوایان
سمبل حمایت است
عادل است.
به عوض سیم و زر
سیخ آهنین در کف دست برادر فقیر و پیرش می نهد.

ب
حضرت علی از دید اشراف فئودال و روحانی و بورژوازی
سمبل ستمگری است:
در شب واحدی ۱۰۰۰ دلاور گردنگش را که تن به بردگی در نمی دهند
گردن می زند و شطی از خون عاشقان آزادی به راه می اندازد.

۴
این انعکاس از حضرت علی به درد اسد الله لاجوردی و سید علی خامنه ای و دیگر جلادان جماران می خورد.

۵
تحلیل علمی و عینی حضرت علی و هر شخصیت دیگر
باید تحلیل مبتنی بر جایگاه او در نردبام تولید مایحتاج حیاتی جامعه باشد

۶
یعنی مبنای تحلیل
باید خاستگاه و پایگاه طبقاتی او باشد.

فقط در این صورت می توان دست به ریشه برد و دست از عوامفریبی برداشت.

۷
حضرت علی
بسان حضرت محمد و آل عبا
جزو و عضو ارگانیک اشرافیت برده دار بوده است.

۸
جنگ های رسول اکرم و امیر مؤمنین
جنگ های برده داری بوده اند
برای چپاول حاصل دسترنج توده ها و به برده کشیدن حتی زنان و کودکان توده ها

۹
اسلام ایده ئولوژی فرماسیون اقتصادی برده داری بوده است
خدای اسلام ارباب مطلق برده دار است
و
میلیون ها عبد در صور مختلف از اجنه تا ملائکه و اسنان در درگاه خود دارد.

۱۰
اسلام
کماکان هم ایده ئولوژی فرماسیون اقتصادی فئودالی و سرمایه داری است.

۱۱
حقیقت همین است
باقی دعاوی
سطحی و سوبژکتیو و غیر علمی اند و به درد عوامفریبی می خورند.
 ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر