۱۳۹۶ مهر ۲۹, شنبه

قانون وحدت و «مبارزه» اضداد (۵)

 
  پروفسور گونتر کروبر
برگردان 
 شین میم شین
 
III
قانون وحدت و «مبارزه» اضداد
در 
عرصه ریاضیات
• حتی در حیطه ریاضیات می توان وحدت و «مبارزه» اضداد را باز یافت:
۱

• انگلس خاطرنشان می شود که «ریاضیات عالی با اعلام اینکه خط مستقیم و منحنی تحت شرایطی یکی می شوند، تضاد را به مقدمات اصلی خود مبدل می سازد.
۲

• این امر،  تضاد دیگری را به میدان می آورد که بنا بر آن، دو خطی که در جلوی چشمان ما همدیگر را قطع می کنند، ۵ و یا ۶ سانتیمتر قبل از نقطه تقاطع شان می توان آندو را موازی تلقی کرد، که با تمدید تا بی نهایت می توانند همدیگر را دیگر قطع نکنند.
۳

• ریاضیات عالی بدین طریق و به کمک تضادهای بمراتب قوی تر نه تنها نتایج درستی به همراه می آورد، بلکه حتی نتایجی را به همراه می آورد که برای ریاضیات نازل غیرقابل دسترسی بوده اند.»
• (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۱۳)
IV
قانون وحدت و «مبارزه» اضداد
 در 
عرصه جامعه بشری

• تأثیر قانون وحدت و «مبارزه» اضداد در عرصه توسعه جامعه بشری از اهمیت عملی و سیاسی خاصی برخوردار است.
۱

• تولید اجتماعی، که بنوبه خود به معنی ایجاد و حل لاینقطع تضاد میان طبیعت و جامعه است، به معنی وحدت نیروهای مولده ی همواره بالنده و مناسبات تولیدی نسبتا ثابت است.

• (هر شیوه تولیدی عرصه فرمانفرمائی دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
• نیروهای مولده و مناسبات تولیدی هم در وحدت با یکدیگرند و هم در «مبارزه» بر ضد یکدیگر.
• این معنائی جز بسط و تعمیم قانون عام وحدت و «مبارزه» اضداد در عرصه خاص جامعه ندارد.
• مترجم)
۲

• تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در هر یک از فرماسیون های اجتماعی، نیروی محرکه تعیین کننده توسعه اجتماعی است.
۳

• این تضاد در جوامع منقسم به طبقات خود را در مبارزه طبقاتی میان استثمارگران و استثمار شوندگان نشان می دهد.
۴

• تشدید تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به انقلاب اجتماعی و سیاسی منجر می شود که در نتیجه آن شیوه تولیدی کهنه جای خود را به شیوه تولیدی جدید وعالی تر می دهد:
• بدین سان تضاد موجود حل می شود و همزمان در مرحله عالی تر از نو تشکیل می گردد.
۵

• تضادهای مخصوص جوامع منقسم به طبقات خصلت آشتی ناپذیر (آنتاگونیستی) دارند.
۶

• با گذار به سوسیالیسم، تضادهای آشتی ناپذیر از بین می روند و نیروی محرکه جامعه را تضادهای آشتی پذیر تشکیل می دهند.

۷

• شناخت خودویژگی تضادها و تعیین شیوه های حل آنها بر بنیان خودویژگی شان، برای مبارزه طبقه کارگر و حزب انقلابی آن از اهمیت بزرگی برخوردار است.
۸

• در مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم که طبقه کارگر مواضع اصلی قدرت را در دست دارد، امکان آن پدید می آید که تضادهای طبیعتا آشتی ناپذیر (مثلا تضاد میان طبقه کارگر و بقایای بورژوازی، که هنوز مالکیت خصوصی بر وسایل تولید  دارند) با روش هائی حل شوند که مشخصه حل تضادهای آشتی پذیرند:
• یعنی تضادهای آشتی ناپذیر اینجا حتما نباید به اختلافاتی منجر شوند که راه حل قهرآمیز می طلبند.
۹

• در آلمان دموکراتیک این تضاد بر بنیان جذب داوطلبانه تدریجی بقایای تولید سرمایه داری به اقتصاد مبتنی بر برنامه سوسیالیستی  (مثلا با سهیم شدن دولت در تولید) حل شده بود.
۱۰

• تضادهای موجود در سیستم اجتماعی پیشرفته سوسیالیسم طبیعتا آشتی پذیرند.
۱۱

• برخی از آنها تضادهائی اند که در فرماسیون های اجتماعی قبلی نیز وجود داشته اند و به شرح زیر اند:

الف
• تضاد میان طبیعت و جامعه

ب
• تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

ت
• تضاد میان تولید و مصرف

پ
• تضاد میان فرد و جامعه
 
۱۲

• اما علیرغم آن ویژگی این تضادها در سوسیالیسم با جوامع منقسم به طبقات فرق دارد و بنابرین راه حلی غیر از راه حل رایج در جوامع طبقاتی می طلبد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر