۱۳۹۶ مهر ۱۹, چهارشنبه

قانون نفی نفی (۱)

 

 پروفسور گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین

·      قانون نفی نفی، قانون اساسی عام دیالک تیک ماتریالیستی است که بطور اوبژکتیو (عینی) عمل می کند و بنا بر آن توسعه به صورت نفی پی در پی کیفیت های موجود صورت می گیرد.
·      آن سان که هر کیفیت نفی شده مجددا نفی می شود و توسعه ـ بدین طریق ـ جنبه های ماهوی کیفیت اولیه را در سطح عالی تر به همان سان تکرار می کند.

۱

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
(۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱)

قانون نفی  نفی
در
 فلسفه هگل

·      نظریه نفی نفی را هگل بمثابه قانون عام دیالک تیک فرمولبندی می کند.

الف
·      البته نه به عنوان قانون توسعه عینی (اوبژکتیو) ماده که در مکان و زمان و در فرم های مختلف حرکت ماده صورت می گیرد، بلکه بطور ایدئالیستی، بمثابه قانون توسعه ایده مطلق.

ب
·      هگل قانون نفی نفی را قانون اصلی دیالک تیک ـ بطور کلی ـ  می نامد.

ت
·      قانون نفی نفی ـ بمثابه موتیو راهنما و سمت دهنده ـ  سر تا پای سیستم فلسفی هگل را در می نوردد  و به شمای مصنوعی توسعه بدل می شود.

پ
·      هگل بر مبنای قانون نفی نفی، می کوشد تا روند جهانی را به مثابه سیستم در هم تنیده تثلیث متشکل از اثبات، نفی و نفی نفی  نشان دهد.

·      (موتیو به عکس و یا عنصری در آثار هنری اطلاق می شود که همه چیزهای دیگر اثر مربوطه حول آن می چرخند. مترجم)

2

کارل مارکس
(۱۸۱۸ ـ ۱۸۸۳)

فریدریش انگلس
(۱۸۲۰ ـ ۱۸۹۴)

قانون نفی نفی
 در
 ماتریالیسم دیالک تیکی

·      ماتریالیسم دیالک تیکی خصلت اوبژکتیو (عینی) نفی نفی را مورد تأکید قرار می دهد.

الف
·      ماتریالیسم دیالک تیکی نفی نفی را از پوسته ایدئالیستی اش آزاد می سازد که هسته معقول نفی نفی هگل را در خود نهفته است و بمثابه «روالی بسیار ساده که هر روز و همه جا صورت می گیرد، که برای هر کودکی قابل فهم است، اگر از پشت پرده اسرارآمیزی که فلسفه ایدئالیستی کهن رویش کشیده است، بیرون آورده شود.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۲۶)

ب
·      از آنجا که هر توسعه بمثابه نفی دیالک تیکی کیفیت موجود صورت می گیرد و کیفیت جدید کلیه جنبه های مثبت کیفیت کهنه را در خود حفظ می کند و از آنجا که توسعه در این مرحله جدید در جا نمی زند، پس مرحله جدید نیز باید بنوبه خود نفی شود.

ت
·      بمثابه نتیجه این نفی دوم (نفی نفی) کیفیت جدیدی پدید می آید که بلحاظ منطقی می بایستی با کیفیت کهنه (اثبات) یکسان باشد.

پ
·      اما از آنجا که آن، جنبه های مثبت هر دو کیفیت کهنه ی قبلی را از آن خود کرده است، یعنی بمراتب غنی تر از کیفیت های کهنه قبلی است، پس شباهت آن با آنها شباهتی صوری است.

ث
·      توسعه در مرحله نفی نفی، خطوط و خواص معینی از مرحله قبلی را به پلکان بالاتری به همراه می برد و از این رو می توان آن را بمثابه یک مارپیچ تلقی کرد.

ج

ولادیمیر ایلیچ لنین
(۱۸۷۰ ـ ۱۹۲۴)

·      این توسعه ـ به قول لنین ـ «توسعه ئی است که از مراحلی که قبلا گذشته است، دوباره می گذرد، اما به نحوی دیگر، در پله ای بالاتر (نفی نفی).
·      توسعه ئی است که نه در خطی مستقیم، بلکه در مسیری باصطلاح مارپیچی به پیش می رود.»
·      (ولادیمیر لنین، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۱۴۲)

ح
·      لنین در توضیح عناصر دیالک تیک، این جنبه توسعه دیالک تیکی را بمثابه «تکرار خطوط، خواص و غیره معینی از مرحله پایین تر در مرحله بالاتر و ... با ظاهر برگشت به مرحله پایین تر (نفی نفی)» ترسیم می کند.
·      (ولادیمیر لنین، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۱۴)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر