۱۳۹۶ مهر ۲۱, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۳۶)


جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
 

فرق بین پیروی و تقلید در چه است؟
آخونده  ماهرو

۱
تقلید
در تحلیل نهایی
طوطی وش است.

۲
مقلد
فاقد فهم و شعور و دراکه است.

۳
مقلد 
موجودی کودک واره است.

۴
گربه و سگ و غیره هم قادر به تقلیدند.

۵
عکس هایی در فیس بوک در این زمینه هست:
سگ صلیب می کشد.

۶
پیروی اگر کورکورانه باشد می تواند به درجه تقلید تنزل یابد.

۷
پیروی اما مبتنی بر تفکر و تأمل و تعمق و شناخت و شعور است.

۸
پیش شرط هواداری و یا پیروی از کسی
قبول پیشاپیش آن کس به عنوان اوتوریته است.

۹
اوتوریته می تواند مادر و پدر و خواهر بزرگ و خاله و عمه و عمو باشد 
و
 یا 
سرگروهبان و افسر و سردار و رهبر و غیره باشد.


این اندرزها

۱
اولا
مبتنی بر یکسونگری اند.

۲
چون
همین اندرزها را می توان به زنان هم داد.
باید هم داد.

۳
زن ها
به دلایل متفاوت و متضاد
چه بسا بی رحم تر و ضربه روحی مخرب  زننده تر از مردان اند.

۴
اصولا فرق اساسی ـ اصولی میان زن و مرد وجود ندارد.

۵
ضمنا
دوره زناشویی و تشکیل خانواده سپری شده است.

۶
نظری بر سیر تاریخ حاکی از آن است که خانواده با گذشت زمان کوچکتر و کوچک تر شده و می شود.

۷
اولین فرم جامعه بشری
خانواده بوده است.

۸
 نطفه اولیه جامعه بشری
خانواده بوده است

۹
در جوامع توسعه یافته دیگر کسی ازدواج نمی کند و خانواده تشکیل نمی دهد.

۱۰
یکی از دلایل توطئه مبتنی بر تخریب خاور و جریان سیل عظیم پناهندگان ملتمس و راضی به هر ذلت
 به غرب امپریالیستی
هم همین است.

۱۱
بردگان چه بسا تحصیلکرده حتی غل و زنجیر خود را تهیه می کنند و با خود می آورند.
حتی پس انداز سی ساله خود را خرج برده گشتن به طبقه حاکمه لاشخور می کنند.
خانواده های دختران و پسران جوان و حتی میانسال کره جنوبی
حداقل
۲۷ هزار دلار به شرکت های برده فروشی (کاریابی) کره ای می دهند تا امکان کار در مزرعه و باغ و بستانی را در امریکا و سوئد و کانادا و غیره برای شان فراهم آورند.

۱۲
دوره صید بردگان در جهان توسعه نایافته سپری شده است.

۱۳
حتی در عرعرستان و لبنان و غیره و بطور غیر رسمی در ایتالیا  و اسپانیا و غیره برده داری کلاسیک رواج وسیع یافته است. 

۱۴
در ممالک امپریالیستی (امریکا و آلمان و فرانسه و انگل استان و استرالیا و کانادا و غیره) زیباترین پسران و دختران و زنان به عنوان برده جنسی مشغول تولید ثروت برای اراذل و اوباش فئودالی و امپریالیستی اند.

۱۵
درامد حاصل از خرید و فروش کودکان کشورهای اروپای شرقی در آلمان در یک سال به ۵ میلیارد یورور می رسد.

۱۶
طبقات حاکمه امپریالستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
طبقات اجتماعی برده پرور و جنده پرور و گدا پرور و خر پرور
اند .

۱۷
برده پروری و جنده پروری و گدا پروری و خر پروری
اکنون
به صورت منظم (سیستماتیک)، برنامه ریزی شده، دولتی و مذهبی صورت می گیرد.

۱۸
رسانه های گلوبال (تمام ارضی) امپریالیستی
ماشین مؤثری در انجام این وظایف مهم طبقات حاکمه اند


چه انتظاری می توان از شمال داشت؟
بخش یک
سمیر امین
برگردان: م. ت. برومند
«بیداری ای که در درازای قرن بیستم چهره نمود توسط انقلاب هایی به نام سوسیالیسم در کشور نیمه پیرامونی روسیه، سپس در کشورهای پیرامونی چین، ویتنام، کوبا و همان طور توسط جنبش های رهایی بخش ملی آسیا و آفریقا و پیشرفت های آمریکای لاتین رهبری شد. مبارزه های خلق های جنوب برای رهایی خود با زیر پرسش قرار دادن سرمایه داری پیوند می یابد. در کشورهای جنوب اکثریت مردمان قربانی سیستم اند. در کشورهای شمال آن ها سود برندگان آن اند. بنابراین تصادفی نیست که دگرگونی بنیادی سیستم در شمال در دستور روز قرار ندارد؛ برعکس جنوب همواره منطقه «طوفان»، شورش های تکراری و بالقوه انقلابی را تشکیل می دهد.»


عجب جفنگیاتی
این زباله ها باید نقد شوند و نه نقل.

مادر و پدر حریف
حتما مرده بودند و هفت کفن پوسانده بودند.

۱
چون
فرزندان پس از مرگ مادر و پدر
به صرافت می افتند
 و 
هارت و پورت و پرت و پلا تحویل ساده لوحان جهان می دهند.

۲
اگر کسی شک داشت،
خبر کند تا به قبر قمر بنی هاشم قسم بخوریم.

۳
 تراژیک (غم انگیز) نیست.

۴
این یک
قانون طبیعی و دیالک تیکی است.

۵
خاص جامعه بشری هم نیست.

۶
این قانون در عالم نباتات  و جانوران هم حاکم است.

۷
این قانون
موتور توسعه (تکامل)  است.

۸
دیالک تیک گسست و پیوست.
 قانون نفی نفی.

۹
مادر و پدر هم با والدین خود همین رابطه را داشته اند.

احمدی نژاد نان تهدید به خودکشی انتحاری 
را 
می خورد.
پیک زرت


۱
این خودکشی انتحاری با خودکشی قند هاری چه فرقی دارد؟

۲
 این واژه های تق و لق را خلایق از کجا پیدا می کنند؟

۳
ضمنا مگر در اسلام خودکشی انتحاری و یا قندهاری گناه کبیره نیست؟

۴
چرا احمقی نجات با انجام گناه کبیره جمارانیان را تهدید می کند؟


ولی فقیه همه کاره است 
قدرت کلیدی سیستم در دست او ست. 
مسئله کلیدی ایران و جمهوری اسلامی،
فروپاشی اقتصاد است.

محمد رضا شالگونی

عجب جفنگیاتی

۱
همه این اجامر با عمامه و بی عمامه
 از رهبر تا رشبر
مأمورین معذور طبقه حاکمه اند.

۲
 طبقه حاکمه از جنس اجنه است.

۳
همه کاره است ولی نامرئی است.

۴
هیئت حاکمه
مأمور طبقه حاکمه است.

۵
روبنای ایده ئولوژیکی
انعکاس زیربنای اقتصادی است

۶
جوهر تز موسوم به
 درک ماتریالیستی تاریخ
 که بزرگ ترین کشف مارکس است،
همین است.

۷
توانا بود هر که دانا بود
لامصبا اول بیاموزید بعد به منبر بروید
آسمان که به زمین نمی آید.

صمد
 از سر تا پا
عوامفریب و کودک ستیز و بی رحم و بی شرم بوده است.

۱
مرادان صمد
ساعدی دیوانه و جلال آل احمد فاشیست و فوندامنتالیست و فئودالیست و احمد شاملوی جد اندر جد فاشیست و اگزیستانسیالیست و معتاد عیاش بوده اند.

۲
صمد  کله اش از اندیشه خالی است
 به همین دلیل چنته اش هم  از سخن خالی است.

۳
کجا مردم در دیار آتش ها بابت زمین برای قبر خود پول می دهند، لامصب؟

۴
رفیق صمد
بهروز دهقانی
قصه ای نوشته تحت عنوان ملخ ها
خر در این قصه 
مثل گاو مشد حسن
نشخوار می کند.

۵
آدم باید خیلی خر باشد 
که 
عاجز 
از 
تمیز عرعرکنندگان از نشخوارکنندگان 
باشد


ننه دکارت
تحریکات حسی توسط ارگان های حسی به مغز ارسال می شوند.
پس از رسیدن به مغز بر نامادی (روح) مؤثر می افتند

۱
ظاهرا به نظر ننه دکارت
 روح کذایی غیر مادی
 پیشاپیش
در مغز
 وجود دارد.

۲
روح موجود در مغز اما ظاهرا پاسیو (منفعل) است و نه اکتیو.
عاطل و باطل است.

۳
سیگنال های حسی بر روح پاسیو اثر می گذارند و احتمالا آن را اکتیو (فعال) می سازند.

۴
دکارت مؤسس کارتزیانیسم (راسیونالیسم ماتریالیستی است که ضد امپیریسم و یا تجربه گرایی) است.

۵
عیب دکارت ضمنا این است که به وجود ایده های مادر زاد باور دارد.

۶
ما هم عمری
 به درازای عمر نوح نبی
به عبث
به دبنال اندیشه های مادر زاد گشتیم تا بلکه از خریت درآییم و آدم شویم.

۷
 مخبران خرابه های عیران خبر دادند که
 ایده های مادرزاد در رحم مادران
منتظر ظهور مهدی موعودند  و هنوز از مادر زاده نشده اند.

۸
 البته به نظرات دکارت همانقدر می توان اهمیت داد که به دعاوی و فتاوی علمای جمکران و جماران.

۹
چون دکارت هم اهل تقیه و تظاهر و تزویر است
و
به همین دلیل
به فیلسوف نقابدار معروف است.

۱۰
ننه دکارت برای نیفتادن به دام جماران و چاه جمکران آن زمان
دستش را رو نمی کرد.

تفاوت خوشپوشی و حجاب چیست؟
حریف


چه خوشپوشی زن  و چه مستوری (حجاب) زن
فرم اند.

۱
به فرم پوشش و نمود و ظاهر زن مربوط می شوند.

۲
تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا
محتوا ست
و
در دیالک تیک نمود و ماهیت (ظاهر و ذات)
ماهیت و ذات است.

۳
مثال:
جنده اگر خوشپوش و یا محجب هم باشد
تغییری در ماهیت و ذات لومپنی اش پدید نمی آید.

زباله را اگر در جعبه زرین هم نگهداری
 زباله می ماند و روز به روز زباله تر می شود

۴
عیاش و یا جاکش
اگر عمامه بگذارد
عبا بپوشد
حتی در دیری به عبادت بنشیند
اشعار عنقلابی بسراید و شیرخوارگان جامعه را شیر کند و به جنگ شیران بفرستد
و میلیون ها هوادار خر  گرد آورد
تغییری در عیاشیت و جاکشیت او پدید نمی آید.

۵
ما باید
تا دیر نشده و اجامر عرزائیل صلواة الله علیهم اجمعین
از سوراخ کلید وارد خانه نشده اند
 سعی کنیم که تفکر مفهومی را بیاموزیم
و مفهومی بیندیشیم
تا به ترفند شیاطین
خر نشویم
 و به نوبه خود
همنوعان خود را خر نکنیم

۶
حجاب چیست؟

۷
حجاب ضد دیالک تیکی مینی ژوپ است.

۸
هم حجاب و هم مینی ژوپ
هر دو
فرم اند.

۹
مینی ژوپ و پورنو و عکس های ساکن و سیار عریان و غیره را
طبقه حاکمه جاکش و عیاش امپریالیستی مد می کند
تا دمار از روح و روان اعضای جامعه در آورد و جامعه را به جنده خانه و دیوانه خانه تبدیل کند.

۱۰
حجاب را طبقه حاکمه جاکش و عیاش فئودالی ـ فوندامنتالیستی
به پرچم ایده ئولوژیکی ـ اسلامی مبدل می سازد،
 تا اعضای جامعه را نسبت به انچه که پشت نقاب و حجاب و دم و دستگاه
پنهان شده، کنجکاو کند و عملا همان ترفند طبقه حاکمه امپریالیستی را یعنی جنده پروری را جامه عمل بپوشاند.

۱۱
دیالک تیک غریبی به کار می افتد:
دیالک تیک مینی زوپ و حجاب که حاوی ماهیت ضد اجتماعی و ضد توده ای  واحدی اند

۱۲
ما 
با
 نوعی پالان گرایی
پالان پرستی
سر و کار داریم.

۱۳
الاغ های خوشپوش  متجدد از در عقب
از فرط خریت
خیال می کنند
که خوشپوشی به آدم ها شخصیت می بخشد.

۱۴
به همین دلیل ۶۰ درصد وقت شان در فروشگاه ها تلف می شود.

۱۵
باورش دشوار است که ۹۹ درصد حجم مغز این جماعت خوشپوش
مملو از قیمت دقیق کالاهای یکسان در مغازه های متفاوت است

۱۶
این زباله ها روی کتاب را در عمر خود ندیده اند
حتی توانا بود هر که دانا بود را نمی توانند بر زبان آورند.

۱۷
اینها نمی دانند که بدون کسب شعور و شناخت،
شخصیت کسب نمی شود.

ممنون

۱
بورژوازی از اواخر قرن ۱۹ با سنن خود قطع رابطه بی برگشت کرده است.

۲
 ما با دو نوع بورژوازی و دو نوع سرمایه داری سر و کار داشته ایم.

۳
بورژوازی مترقی آغازین به سرکردگی روبسپیر و کانت و هگل و فویرباخ و هولباخ و غولان انقلابی دیگر و سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد از سویی

۴
 و بورژوازی واپسین (معاصر) با فلاسفه ای به اسامی شوپنهاور و نیچه و لاشخورهای دیگر و سرمایه داری واپسین. (فر اشپیتت) (به تعویض افتاده، دیرمانده) از سوی دیگر

۵
بورژوازی واپسین (معاصر) با همه طبقات اجتماعی واپسین دیگر (برده داری واپسین و فئودالی واپسین) (و مذهب به مثابه ایده ئولوژی آنها) به وحدت رسیده است.

۶
بورژوازی واپسین (معاصر) بدترین دشمن بورژوازی آغازین و عقل کل اندیش (فلسفه) است.

۷
نیچه خاتم الفیلسوف این بورژوازی واپسین (معاصر) محسوب می شود.
با نیچه فلسفه بورژوازی واپسین به پایان می رسد.
دیگر کسی از سنگر  بورژوازی واپسین
حرف تازه ای نمی تواند بزند که شوپنهاور و نیچه نزده باشد.

۸
حد همین است خردستیزی و اخلاق ستیزی و هومانیسم ستیزی و همبستگی ستیزی و پیشرفت اجتماعی ستیزی و خریت ستایی و بربریت ستایی و توحش ستایی و .... را

۹
خاتم الفیلسوف بورژوازی آغازین فویرباخ بود.
با فویرباخ فلسفه بورژوایی آغازین به پایان می رسد.
مارکس کتابی به همین نام دارد :
فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک ( بورژوازیی) آلمان

حسرت به ماضی مفهوم قابل تأملی است:

۱
حسرت به ماضی اولا حاکی از سقوط جامعه ای است.

۲
این حاکی از آن است که
وضع حی و حاضر
بمراتب بدتر از وضع ماضی است.

۳
این ثانیا حاکی از بی دورنمایی و بی فردایی مدعی است.

۴
چون اگر کسی دورنمای آتی داشته باشد به ماضی بر باد رفته  پناه نمی برد.

۵
این به معنی مرتجع بودن مدعی است.
اگر او انقلابی بود برای فردا طرح نو می افکند و نه به عبث به ماضی بر باد رفته پناه می برد.

۶
حسرت به ماضی اما ضمنا می تواند نتیجه فراموشکاری باشد.
چون چه بسا ماضی از خیلی نظرها بدتر از مضارع است.

۷
حسرت به ماضی ضمنا می تواند نتیجه فیلتریزاسیون (از صافی گذراندن) دلبخواهی ماضی باشد:
آن سان که جنبه های منفی ماضی در صافی نگهداشته شوند
 و فقط جنبه های مثبت از صافی عبور داده شوند.

۸
خیلی از مدعیان حتی به ایام کودکی شان حسرت می خورند.

این دیگر فاجعه تر از فاجعه است.

۹
چون طفولیت هم دوره ضعف جسمی است، هم دوره وابستگی است  و هم دوره خریت و نادانی است.

جلسه پرسش و پاسخ با پوران جهان آرا

پوران
« روز تولّدم »
آیا یک سال به عمرم اضافه شد؟


میم
 
آره.
درست به همان سان که آب کتری یک درجه گرمتر می شود.
تغییر کمی.

تغییر کمی هیچ واره نیست
ولی تعیین کننده هم نیست.

تعیین کننده چیست؟

اگر به این سؤال جواب یافتی به عنوان هدیه تولد 
صد صلوات بلند دریافت می کنی.

پوران
و یا یک سال به مرگ نزدیک تر شدم ؟


میم
 
جواب به این سؤال در جواب به سؤال بالا ست.

اگر جوشش آب را مرگ مایعیت آب بدانیم، می توان گفت که پوران هم به مرگ نزدیک تر شده است.

پوران
آیا یک سال عاقل تر شدم


میم
 
مگه عاقل بودی که عاقل تر شوی؟
ضمنا سن و سال چه ربط تعیین کننده ای به عقل دارد؟

سن و سال فقط و فقط در فرهنگ فرهنگستیز فئودالی
معیار راسیونالیته
 است.

خمینی هزار سال عمر کرد
بی آنکه روی مبارک عقل اندیشنده را زیارت کرده باشد.

پوران
و یا عقل را کم کم از دست می دهم؟


میم
اول باید بگویی من ـ زور از عقل چیست.

ثانیا باید  اثبات کنی که عقلمندی
تا از کاهش و افزایش عقل خود دم بزنی.

اگر عقل کل اندیش را از آن خود کرده بودی به سؤالات خود جواب داده بودی.

عقل کل اندیش چیست؟

پوران
" خدا نکند بنده ای به زوال عقل مبتلا شود "


میم
زوال عقل نداریم.
چی داریم؟

پوران
جسم می میرد


میم
ماده (جسم) بر خلاف تصور پوران و سکنه جماران و جمکران
نامیرا ست.
ماده ورجاوند است.
فقط فرم و ساختار ماده عوض می کند.

از جمادی مرده و آدم شده  
(مولانا)
 
از ترکیب اتم های معین
نبات و جانور و انسان شده و بعد تجزیه می شود
اتمیزه می شود تا ساختار دیگری به خود گیرد.
به قول عمر تا کوزه شرابی شود.

زوالی در بین  نیست.

پوران
و
روح نا میرا ست

میم
من ـ زور از روح چیست؟

روح ثانوی است.
روح انعکاس ماده در ماده است.

اگر به نظر بعضی ها جسم میرا ست
روح چگونه می تواند نتیجه انعکاس ماده در ماده باشد و نامیرا هم باشد؟

مگر عکس میرنده ای در آب
می تواند پس از مرگ او ادامه حیات دهد که روح کذایی بتواند؟

پوران
مهمّ نیست چند ساله ایم 


میم
چرا خیلی هم مهم است.

اینکه پوران کودکی است و یا مادری  است یکسان نیست.
چرا و به چه دلیل؟

پوران
مهمّ این است که چگونه با " عشق " روح را آبیاری کنیم


میم
عشق؟

عشق اولا دست خود بنی حوا و بنی آدم نیست.
عشق مثل زلزله است
ناگاه می آید و همه چیز را به هم می ریزد و گورش را گم می کند و ویرانه ای باقی می گذارد.

عشق مخرب جسم و روح و روان آدمی است و نه آب حیات روح.

پوران
به من بگویید روح شما چند ساله است؟


میم
روح ما
روح شخصی ما که نیست.
روح ما
روح  نیاکان ما ست
قدمت روح ما به قدمت عمر نیاکان ما ست.

پوران
روح من به عشق شما خوبان ، دفتر عمر را ورق می زند 


میم
کسی عاشق کسی نیست.

کسی حتی عاشق خویشتن خویش نیست.

ما در عصر جنون به سر می دویم.
انسان ها
عن سان
شده اند و دست به انتحار عنگلابی می زنند.

کسی که عاجز ار خودپرستی باشد، چگونه می تواند عاشق این و آن باشد؟

نه.

۱
 شاه را باید بلحاظ تاریخی ارزیابی کرد:

الف
شاه پس از کودتا
متحد اشرافیت فئودال و روحانی بوده.
مرتجع بوده.

ب
شاه پس از انقلاب بورژوایی سفید
ماهیتا و ضرورتا یعنی جبرا
 ضد فئودالی و ضد روحانی می شود.
 انقلابی می شود.

۲
 در اثر انقلاب بورژوایی سفید
جامعه تکان می خورد و زیر و رو می شود.

۳
 فاجعه ۵۸
پیروزی مجد فئودالیسم و شکست انقلاب بورژوایی است.

۴
ارتجاع سیاه پیروز می شود.

۵
به همین دلیل جامعه سقوط می کند.

۶
البته روحانیت فئودالی نمی تواند به وصایای انقلاب سفید عمل نکند.

۷
جلاد هرا نقلاب
مجری وظایف انقلاب مغلوب است.
این یک قانون است.

۸
خود شاه هم جلاد جنبش انقلابی بوده است.

۹
محتوای انقلاب سفید
عملا بخش ضد فئودالی برنامه حزب توده بوده است.

۱۰
روحانیت اکنون بورژوا شده است.
حتی دختران باکره و بی کره را در خانه های عفاف
قیمت می گذارد و ارزانی عیاشان ملی و بین المللی می کند.

۱۱
جامعه از سویی جنده خانه شده
از سوی دیگر گداخانه
و
از سوی دیگر تیمارستان

۱۲
 روحانیت اکنون فرقی با سلطنت طلب ها ندارد.

۱۳
پیروزی مجدد ارتجاع سیاه
فلاکت وحشتناکی برای ملت ایران بوده است.

۱۴
دار و ندار صدها هزار ساله مردم در این ۴۰ سال
بی پروا حراج می شود تا نانی به کف آید و به غفلت بخورد.


پدر خانم صادقی عامل یک ساختار نبود بلکه در شکل‌دادن به یک ساختار هیولایی فعالانه سهیم بود. او در آن لحظه که اعدام می‌کرد، عامل ساختار نبود، بلکه ایجادکننده‌ی آن تلقی میشد. در آن فراز از تاریخ امکان تغییر مسیر برای جامعه‌ی ایران گشوده بود و خلخالی و دیگر کوشندگان مسیر واپس‌گرایی در ویرانی مسیر دمکراتیک کوشیدند و در تثبیت تبهکارانه‌ی استبداد دینی سهم بسزایی بازی کردند. مطمئن‌ترین و کوتاه‌ترین راه را برای قدرت‌گیری انتخاب کردند: کشتار مخالفان و بستن دهان منتقدان. اصلاً برای همین هم غرب بر سر قدرت‌گیری این درندگان بزرگ، این خونریزان، این خداوندگاران مرگ با لیبرال-مذهبی‌های ایرانی به توافق رسید. کمی تاریخ اسناد تازه رونمایی شده را بخوانید بد نیست.
فروغ اسدپور

مفاهیم فروغ اسدپور
 بسان مفاهیم روح الله خمینی، صادوخ الله خالخالی، کوسه جان رفسنجانی و بابک الله زنجانی
 اند.

۱
جفنگمفهوم عامل ساختار در دکه هیچ عطاری پیدا نمی شود.

۲
ساختار به چه معنی است لامصب؟

۳
ساختار هیولایی دیگر چه صیغه اثنی عشر اللهی است؟

۴
پدر خانم خانم ها
چگونه می تواند ساختار بسازد؟

۵
مگر لامصب
ساختار ها سوبژکتیو اند
که سوبژکتی از دیار عه هورا و عا شورا
موجد شان باشد؟



من خودم را برای ایستادن در مقابل خودکامگی آماده کرده ام.

کروب کلاش
 
۱
مبالغه نکن شیاد . 


۲
دندان هایت را شمرده ایم.


۳
به قول خودت در دانش کاه صندلی شریف :
«من جزو سیستم ام.»


۴
کسی که عنصری از سیستمی باشد
نمی تواند سیستم شکن باشد


۵
ولی می تواند
خفته ای خطرناک در آب شور نمک
برای روز مبادا
باشد


۶
آخرین امید ابقای سیستم کثافت جماران و جمکران باشد.


۷
ما را به خیر تو امید نیست.
شر مرسان


ای شاعر حواس پرت

۱
کسی نمی تواند کنار خویشتن خویش نباشد.

۲
هر کس
هر کس و ناکس دیگر را 
هم
به خاطر خویشتن خویش
دوست می دارد
و
نه به خاطر چشم و ابرو و روی و موی او.

۳
هر کس دوگانه مادر زاد است:
دیالک تیکی از من برون و من درون است.

۴
بهتر هم همین است.

۶
و گرنه
 آدم
مثل برخی از اجامر ناآدم
تنها می ماند
و
 از فرط تنهایی
بسان برخی از اجامر ناآدم
دست به انتحار و خودکشی می زد.

تولید اثر هنری به هنرمند دیکته می شود.
تحمیل می شود.

۱
هنرمند از خدا می خواهد که کسی بر اثرش نظر اندازد.

۲
اثرش را مورد تأمل قرارد هد.

۳
شعرا از خواندن اشعار خود اصلا سیر نمی شوند.

۴
به همان سان که والدین از  فرزند خود سیر نمی شوند.

۵
حافظ هر غزلش را شاید ۵۰۰ بار خوانده است و مرتب سوهان زده است.

۶
به نسخه های قبلی از دیوان خواجه نظر اندازید و متوجه عشق عظیم شاعر به شعرش  شوید.

۷
عشق خارق العاده هنرمند به اثر هنری اش
قابل مقایسه با عشق مولد به مولود
مادر و پدر به فرزند است.

۸
 اثر هنری به همان اندازه  کالا ست که فرزند آدم ها برای شان کالا ست.

۹
 اثر هنری
نتیجه  تقطیر  روح دستخوش آشوب هنرمند است.

۱۰
اثر هنری را نباید با آثار حرفه ای عوضی گرفت.

۱۱
خیلی از آثار به اصطلاح هنری
آثار حرفه ای اند.

۱۲
۹۹ در صد اشعار
اصلا شعر نیستند.

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر