۱۳۹۶ مهر ۲۹, شنبه

تأملی بر تفسیری از «لبخندی» که لبخند نیست. (۱۸)



تأملی
بر 
تفسیری از «لبخندی»
 که
 لبخند 
نیست.

ویرایش و  تحلیل
از
میم حجری
 


 
سؤال این بود
که
چرا
استالینیسم
همان تصوری را از توده دارد که مذاهب بزرگ داشته اند؟
 
۱
  ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید
برای صاحبان سفره های تهی،
 برای کارتن خواب ها،
برای کلیه فروش ها،
برای دست های پینه بسته
و
 تهی از دستمزد کارگران. 
  
 
 
معنی تحت اللفظی:
پیام ما
 امید
به فقرا
(کارتن خواب ها، کلیه فروش ها، زحمتکشان یدی فقیر)
است.
 
این عقب ماندگی استالینیسم
به دلایل اوبژکتیو (عینی) و سوبژکتیو (معرفتی و غیره)
 باید باشد:

۲
استالینیسم
بر خلاف مارکسیسم ـ لنینیسم
ایده ئولوژی پرولتاریا (طبقه کارگر صنعتی) نیست.
 
استالینیسم
چیست؟
 
هم
روسیه
و
هم
کشورهای در حال توسعه
به لحاظ توسعه نیرو های مولده
جوامع عقب مانده بوده اند. 
 
یکی از وطایف مهم پرولتاریای پیروزمند در روسیه شوروی
انجام وطایف انقلابات برده داری، فئودالی و بورژوایی بوده است.

همان 
وظیفه ای که پرولتاریای جمهوری خلق چین
به عهده گرفته است.
 
الف
دهها میلیون نفر در اعماق اتحاد جماهیر شوروی
 می بایستی 
الفابتیزه شوند.
(خواندن و نوشتن بیاموزند.) 
 
ب
توده های چندین ده میلیونی
ضمنا
می بایستی پرولتریزه شوند.
فوت و فن و فرهنگ و انضباط  آهنین کار  صنعتی و فنی
را 
بیاموزند.
 
پ
توده های بغایت عقب مانده
می بایستی 
اتیک (اخلاق) ماقبل سوسیالیستی را نقد و حذف کنند
و
با 
اتیک سوسیالیستی 
جایگزین سازند.
 
اتیکی
خود
می بایستی
تئوریزه و تدوین شود.
 
۳
استالینیسم
به احتمال قوی
در این بافت و متن اقتصادی ـ اجتماعی تشکیل یافته است.
 
اگر کسی این تحول چندین مرحله ای را تجربه کند،
متوجه مسائل، مصائب و معضلات عظیم حزب کمونیست تازه پای شوروی می شود.
 
هم
خود حزب کمونیست شوروی فقیر و ضعیف بود
و
در مبارزات درون حزبی فقیرتر و ضعیفتر شده بود
هم
توده های عظیم مردم
عقب مانده بودند
و
هم
اتحاد جماهیر شوروی تحت محاصره امپریالیسم قرار داشت
و
جنگ ویرانگری هر لحظه  می توانست شروع شود.
 
استالینیسم
در این واویلا نشو و نما می یابد.
 
فرصت 
بغایت اندک بوده است.
 
فهم و تفهیم مارکسیسم ـ لنینیسم
به مثابه عالی ترین پله علمی و فلسفی و اسلوبی
زمان ، نیرو و انرژی کلان لازم دارد.
 
این زمان و انرژی و نیرو
را
حزب کمونیست از هر نظر ضعیف اتحاد شوروی 
نداشته است
و
شخصیت های نظری اش
را 
استالین یا ترور، یا خانه نشین و یا حبس نشین ساخته بود.
 
 
نیکلای ایوانویچ بوخارین 
(1888 ـ 1938)
سیاستمدار، تئوریسین اقتصادی مارکسیست، فیلسوف
از شرکت کنندگان در انقلاب های 1905 ـ 1917
از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۹، سردبیر پراودا بود.
او 
به قول لنین، 
نه فقط «شخصیت محبوب در حزب»
 بلکه همچنین «تئوریسن ارزشمند و مهم» بوده است.
آثار:
فقر تئوری ارزش سوبژکتیف (اقتصاد سییاسی بازنشسته ها) (1913 ـ 1914)
امپریالیسم و اقتصاد (1914 ـ 1915)
برنامه حزب کمونیست (1918)
آنارشیسم و کمونیسم اقتصادی (1919)
الفبای کمونیسم (1919)
اقتصاد دوره گذار (1920)
تئوری ماتریالیسم تاریخی (درسنامه) (1922)
راه به سوی سوسیالیسم (1925)
امپریالیسم و انباشت سرمایه (1925)
 
استالین
به مادر بوخارین حبس نشین
با 
کبر و نخوت فئودالی
  می گوید:
پسر نابغه ای داری
ننه جان.
 
حیوان
خیال می کند که کشف مهمی کرده است
و
نمی داند که اندیشه های بوخارین
روزی
 به حکم تاریخ 
باید جامه عمل بپوشند.
 
بر این شرایط اوبژکتیو منفی
خواه و ناخواه
شرایط سوبژکتیو منفی
مزید می شود.
 
۴
  ما  پیام آوران صبح رخشانیم
 پیام آوران امید
برای صاحبان سفره های تهی،
 برای کارتن خواب ها،
برای کلیه فروش ها،
برای دست های پینه بسته
و
 تهی از دستمزد کارگران. 
  
 
  پیامبر تراشی از هر شهیدی 
هم
بیانگر سطح بغایت نازل توسعه نیرو های مولده جامعه است،
هم
بیانگر عقب ماندگی فکری توده است،
هم بیانگر بی خبری روشنفکر جوامع عشیرتی و فئودالی
از نقش تاریخساز توده است
و
هم
بیانگر بی سوادی نظری  خود روشنفکران این طویله ها ست.
 
اگر
به همین سخن رضا نافعی دقت شود،
  توده شناسی او
آشکار می گردد:
 
۵
 
  صاحبان سفره های تهی،
  کارتن خواب ها،
  کلیه فروش ها،
  دست های پینه بسته  و تهی از دستمزد کارگران. 
  
 
توده
در آیینه ضمیر رضا نافعی 
(و نه فقط رضا نافعی)
صاحب سفره خالی است.
کارتن خواب است.
دستانش پینه بسته و تهی از دستمزد است.
 
به زبان ساده تر
توده
مشتی ذلیل و علیل و عقب مانده و بی عرضه 
است.
 
 ماکسیم گورکی
در جایی می نویسد
که
روزی تصادفا گفت و گویی با شخصیتی داشته است.
 
احتمالا لنین هم به گورکی گفته است 
که 
او
 در
 توده 
ذلت را فقط دیده است و نه رسالت را.
 
همین حرف را باید به رضا نافعی هم گفت.
 
قضیه بر عکس تصورات رضا نافعی و نه فقط رضا نافعی است:
پیام آور صبح رخشان
همین توده بی همه چیز مولد همه چیز است 
و
نه
شهیدان و شخصیت ها
 
و
نه
نخبگان و از توده بهتران
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر