۱۳۹۶ مهر ۲۳, یکشنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «غزل سیاه» (۱۰)


 
غزل سیاه
سیاوش کسرایی
 
ویرایش و تحلیل 
از 
میم حجری

نه،
یاری 
نیست
 
رفیق غمگساری 
نیست.
 
از این باغ و از این بستان
بسی تابوت گل با کاروان رفته است

پریشان خاطری
  رفته است 
و
 یار مهربان 
رفته است.
 
تهمتن رفته از شهنامه و اینجا
به 
چشم بسته، 
هر سهراب بیند، خواب مرهم را

بیا چشمی به سویِ رفتگان، تر کن
بیا از برگ سوزانِ شقایق
ـ  باز هم ـ
برگی به دفتر کن

غزل نبود دگر، آیینه دار عشق و زیبایی
غزل 
ـ چون خانه های ما ـ
سیاه است و پر از آه است و درد ناشکیبایی
 
خوشا شعر تو، شعرِ شور و شیدایی
خوشا شعری که در نوآفرینی، 
مردمی، می خواهد عالم را و آدم را

بیا حافظ، تو ای باقی
به رحمت شو، مرا ساقی
که 
 تنها مانده ای از بی شمار عاشقانم من
رسول مردگان نا به هنگام جهانم من

به دلداری فرود آ از فراز شب
به غربتگاه من با من بتاز امشب

وز آن باده که خون آفتاب و تاک، می نامی
از آن باده
که
 تا
 برگیری از جان هول رستاخیز
گهگاهی، می آشامی
بده جامی که یک ره بشکنم غم را و آنگه درکشم ، دم را

۱
نه،
یاری 
نیست
 
رفیق غمگساری 
نیست.
 
از این باغ و از این بستان
بسی تابوت گل با کاروان رفته است

پریشان خاطری
  رفته است 
و
 یار مهربان 
رفته است.
معنی تحت اللفظی:
در شرایط کنونی
از 
یار و دلدار و رفیق غمگسار
اثری دیگر نیست.
 
از 
این باغ و بوستان
تابوت های مملو از گل
با 
کاروان رفته است.
یار مهربان رفته است
 و 
پریشانخاطری 
از بین رفته است.
 
سیاوش
مفهوم پریشانخاطری
را
به احتمال قوی
تحت تأثیر خواجه
 سروده است.
 
ما
برای کشف این پیوند فکری
سری به دیوان خواجه می زنیم
و
به دنبال واژه های خاطر و پریشان می گردیم
تا
بلکه گره قضیه باز شود:
 
۱
شکنج زلف پریشان به دست باد 
مده
مگو که خاطر عشاق، گو پریشان باش
 
۲
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
 
۳
حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر بوی زلف یار پریشانی ات نکو ست

۴
زیرکی را گفتم:
«این احوال بین»

 خندید و گفت:
صعب روزی
 بوالعجب کاری 
پریشان عالمی

۵
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما

۶
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک 
چون به دام افتد 
تحمل بایدش
 
این ابیات خواجه بهتر است که تحلیل شوند
تا
پیوند فکری صوری و ساختاری بیت غزل سیاه سیاوش
با ابیات خواجه کشف شود.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر