۱۳۹۶ مهر ۱۸, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۳۲)


جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
 
گاه یک حرف
یک زمستان
آدم را گرم نگه می دارد
و یک حرف

یک عمر
آدم را سرد نگه می دارد.

حریف

آره.

۱
البته
اگر آدم
آدم نباشد،
بلکه خر باشد.

۲
خیلی از حرف ها به زبان خیلی ها 
به طور تصادفی،
به طور مکانیکی
و
از سر عادت
جاری می شوند.

۲
خیلی ها
اصلا و ابدا
حرف دهان خود را نمی فهمند.

۳
درست
به همان سان
که خلایق
در یک دقیقه
به ۶۰
 مطلب مختلف
لایک الکی و کشکی و سطحی و دلخوش کنکی می زنند و می روند.

۴
دوست
کسی است که حرفش مبتنی بر حقیقت باشد
و نه از سر مصلحت و تظاهر و تزویر و تقیه و ریا و فرصت طلبی

۵
دوست آن باشد که گوید عیب دوست
در پریشانگویی و خر وارگی





آدم
باید خیلی خر باشد 
که
دل به دعاوی سطحی و الکی و بند تنبانی این و آن ببندد.

۱

«دوستت دارم»
چه بسا الکی، خرکی و کشکی است.

۲
فریبش را نخور.

۳
 اصلا ارزش ندارد.

۴
 آیینه ای به پشیزی بخر
 و 
خود را بشناس و اگر خوشت آمد
 بگو:
 «دوستت دارم.»

۵
موجودات زنده
فقط خودشان 
را
و
جوجه ها و  توله های شان
را
دوست دارند
و
 نه
این و آن 
را

نه.
مشد علی.

۱
سطح توسعه فکری مردم در سال های ۳۰ بمراتب بالاتر از حالا بود.

۲
ارزیابی سطح توسعه فکری مردم شاید آسان نباشد.

۳
ولی مقایسه مطبوعات حزب توده در ان زمان و احزاب رنگارنگ تود «دهی» در این زمان
دشوار نیست.

۴
این تفاوت عظیم میان حزب توده سابقا موجود و احزاب تو «دهی» واقعا موجود
دلیل بر بطلان ادعای شما ست.

۵
 هنر و شق القمر عیرانی ها
 عقب عقب دودیدن است.

۶
هیچ کس در جهان و کهکشان
از جن و انس و ملک
 قادر به عقب عقب دویدن نیست.

استثناء در این زمینه عیرانی جماعت است
این هنر نزد عیرانیان است و بس

۷
اولاد حوا و آدم پیرتر که می شوند،
خردمندتر و خردگرا تر می شوند.

۸
عیرانی جماعت اما هرچه پیرتر می شوند،
خر تر و خردستیزتر می شوند.

۹
حتما مثال می خواهی.

۱۰
در سال های ۳۰ اگر کسی ادعا می کرد که نوزادی به محض خروج از شکم مادر
«یا علی» گفته است،
هیچ خری به ادعای حریف ایمان نمی آورد.

چه رسد به اینکه علمایی پیدا شوند و بگویند که فلانی هر دو هفته حداقل یکبار در آسمان هفتم با امام زمان و خضر والیاس همیشه همان
جلسه دوهفتگی می گذارد و رهنمود می گیرد.

۱۱
خریت توانگر کند فرد را
خبر کن حریف جوانمرد را


معجزه امام هشتم

رفتم حرم.
 در ورودی حرم ایست و بازرسی را رد کردم که متوجه ضجه های یک زن شدم.
 از داخل ایست و بازرسی آمده بود بیرون و جیغ می زد یا امام رضا دخترمو از تو می خوام. 
دخترمو به من برگردن.
یک طوری امام رضا (ع) را مورد خطاب قرار می داد هر کی نمی دونستم فکر می کرد امام رضا دخترشو دزدیده. همینطور رو به گنبد طلا ایستاده بود و جیغ و فریاد می کرد که. به حق حضرت روقیه 3 ساله دخترم رو به من برگردون... . ملت دورش جمع شده بودند و هر لحظه بر جمعیت افزوده میشد. هنوز چند قدمی ازش دور نشده بودم که باز شنیدم داره داد می زنه: یا امام رضا ازت ممنونم. دمت گرم. خیلی باحالی. و خلاصه از امام رضا تشکر می کنه. اینقدر از ته دل داد میزد که اگر امام رضا داخل ضریح مطهر هم نشسته بود باز هم صدای این خانم را می شنید.
فضولیم گل کرد. گفتم حتما معجزه ای شده. من که تا اون موقع معجزه ای از امام رضا به چشمم خودم ندیده بودم، (حتی کنکور دریغ از یک سوال تستی که امام رضا برسونه) جلو رفتم و جویای داستان شدم.
گفتند این خانم وقتی وارد ایست و بازرسی میشه، از آنجایی که همه خانم ها چادر مشکی داشتند. دخترش اشتباهی چادر یکی دیگه را می گیره. مادر که از قسمت بازرسی خارج میشه می بینه دخترش نیست و شروع می کنه ضجه زدن. دختر هم در داخل به دنبال مادر. تا، در نهایت کارمند ها متوجه می شوند و دختر را به مادرش تحویل می دهند.
هم اوست که می ستاند و باز پس می دهد، اگر بخواهد.
باشد که ایمان بیاورید!

حریف

نه.

۱
ما هم آنجا بودیم.
به شما دروغ مصلحتی ـ مملکتی گفته اند.

۲
قضیه از قرار بکلی دیگری بوده است.

۳
اشرافیت فئودال و روحانی
به سرعت نور
بورژوا
 شده است.

۴
باری تعالی
دیری است که به دلار اعلی مبدل شده است.

۵
خداپرستی جای خود را به دلارپرستی داده است.

۶
در نتیجه همه چیز در این مملکت به دلار تبدیل می شود.

۷
دلار همان باب الحوایج معروف است.

۸
دلار
چه بسا
برای اجامر
مشکلگشاتر از قمر بنی هاشم مشکلگشا ست.

۹
مشهد شما
(و نه فقط مشهد شما)
شاهد روند جنده سازی فرزندان مردم است.

۱۰
کودکان مردم مثل سیب و سیب زمینی قیمتگذاری می شوند 
و
 به زوار ملی و بین المللی
حرم امامان مرده و زنده
 اجاره داده می شوند.

۱۱
طنز تلخ قضیه این است 
که
 قوادی و عیاشی به عنوان عفت و عفاف قلمداد می شود.

۱۲
جنده خانه به عنوان عفت خانه (خانه عفاف) محسوب می شود

۱۳
جنده و جاکش به عنوان جاهده و جاهد (جهاد کننده فی سبیل الله) قلمداد می شود.

۱۴
در آغاز خاوران سازی سوریه
جنده کوچولو های عربستانی برای ارضای حوایج تروریست های امپریالیستی
 به 
سوریه می آمدند
بعد در مدفوعات عربستانی از جهاد های چهارده گانه شبانه
در بستر مجاهدین اسلامی
گزارش می داند.

۱۵
حافظ هم می دانست:
تو جندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که شیخ ما روش جنده پروری داند.

ایران در این ۴۰ سال 
شده عیران.

۱
 ایرانی هم شده عیرانی. 

۲
خرم آن کس که از این مهلکه جان برده، به در.

۳
خرم آن کس که از این مغز زدایی توتال (فراگیر) جماران و جمکران 
جان  بدر برده و هنوز از نعمت ذره ای مغز برخوردار است.

۴
 هنر اکثریت قریب به اتفاق سکنه عیران 
شده 
عرعر.

۵
این تحلیل است و نه تحقیر.

۶
این انتقاد رئالیستی از  شرایط رئال است.

نه.

۱
شما از ادیان دیگر خبر ندارید.

۲
 اسلام میلیون ها بار بهتر، علمی تر و متمدنانه تر
 از 
مسحیت و یهودیت و بودیسم و هندوئیسم و غیره است.

۳
 ضمنا
اسلام ربطی به فوندامنتالیسم ندارد.

۴
طالبان و جماران و بن لادن و داعش و عردوغان و غیره
 ضد مذهبی اند.

۵
این لاشخورها
مذهب را آلت دست کرده اند
تا آبروی مذهب را ببرند.


مردی در قاهره خواب میبیند که برای رهایی از فقر باید به اصفهان برود 
و 
 آنجا بخت خود را آزمایش کند. او عازم اصفهان می شود
داروغه ی شهر دستگیرش می کند و او ماجرای خوابش را تعریف میکند.
 داروغه به طعنه میگوید:
 مردک من سه بار خواب دیدم که در حیاط خانه ای در قاهره در جوار درخت انجیر و .. گنجی نهفته است 
و 
هیچکدام را جدی نگرفته ام
 آنوقت تو این یاوه ها را جدی گرفته ای؟! 

سپس به او پولی میدهد و میگوید گورت را گم کن و دیگر اینجا نبینمت. 
مرد قاهره ای به دیار خود بازمیگردد
 پای درخت انجیری 
را
که 
در حیاط خانه اش بوده
  می کند و گنج را صاحب می شود.

بورخس
 این داستان را تعریف میکند تا عبارت کافکا برای ما تداعی شود
 امید فقط برای ناامیدان وجود دارد. 
برای کسانی که هیچ چیز ندارند
 برای ناامیدانی که محکوم به امیدواری هستند.
 آنان که چاره ای جز امیدوار بودن ندارند.

داستان بورخس 
مرزها را در می نوردد
 از قاهره به اصفهان و از خیال تا واقعیت. 
تا نمونه ی درخشانی باشد از رئالیسم جادویی. 

حکایتی که واقعیت و خیال را در هم می آمیزد 
و 
خاطرنشان می سازد که خواب ها تعبیر می شوند 
مادامی که آنها را جدی بگیری. 
رؤیا ها محقق می شوند 
مادامی که آنها را فرونگذاری.
 
هرچند که واقعیت به گونه ای مهلک ناامید کننده است
اما از یاد نبریم 
که
ما محکوم به امیدواری هستیم. 
مارکس در نامه ای به یکی از دوستانش می نویسد:
 شرایط نومیدوار جامعه ای که در آن زندگی میکنم
 مرا آکنده از امید می سازد.
حریف عطشان عیران

عجب تحلیلی!
 آسمان و ریسمان.

۱
محکومیت به امید
امیدی که واهی و توخالی است و کمترین شباهتی به امید ندارد.

۲
آنهم از قول جرجیس نبی
حضرت کافکای بورژوا زاده پوچگرا

۳
جای مش صادوخ هدایت فقط خالی است.

۴
چسباندن محکومیت به امید واهی و توخالی کافکای بورژوا  
به 
امید قانونمند رسول پرولتاریا، مارکس

۵
به کجای این شب تیره
بیاویزد عبای ترمه خود را؟

لامصب
کدام دموکراسی آبکی غرب؟

۱
تا همین چند دهه قبل
در قلب غرب
 دیکتاتوری های خونین و آهنین برقرار بوده اند
از پرتقال تا اسپانیا
از یونان تا شیلی
از ترکیه تا ...

۲
خود امریکا
بیشترین تعداد زندانیان جهان را دارد که سر به میلیون ها نفر می زند.

۳
گردانندگان ابوغریب غربی در بغداد
همان گردانندگان ابوغریب های امریکا بوده اند.

۴
هر بلای طبیعی
برای امپریالیسم یانکی
بهانه ای برای برقراری حکومت نظامی است.

۵
مردم بلا دیده در اردوگاه نظامی گرد آورده می شوند که خروج از آنها محال است.

۶
به کم ترین بهانه ای اعضای جامعه به زندان می افتند و همنشین جانیان بالفطره می شوند و
جنون می گیرند.

۷
این اخبار مهیب فقط جزئی ازا خبار هولناک منتشر شده توسط خود رسانه های امپریالیستی اند

من
مازندرانی ام
 دوست دارم و تمامی تلاشم را می کنم که کردستان ایران در چهار چوب ایرانی آزاد و برابر بماند
 اما اگر روزی ـ روزگاری اکثریت مردم آن خطه تصمیم گرفتند که
 راه شان را جدا بکنند
هر گز حاضر نیستم به روی شان اسلحه بکشم.

حریف خوشخیال


۱
به عمل کار برآید
به سخنرانی نیست.

۲
ایران که در این ۴۰ سال نکبت بار
عیران 
شده
اصلا جامعه به معنی حقیقی کلمه نیست.

۳
کنام ددان و درندگان آدم واره
به معنی حقیقی کلمه
 است.

۴
هر خلقی
 به بهانه های مذهبی، اخلاقی (آداب و عادات و رسوم و اداها و اطوارهای ملی و قومی)، زبانی و  پیشداوری های بی پایه ی  مختلف
متنفر از خلق و قوم دیگر و حتی تشنه به خون خلق  و قوم دیگر است.

۵
اینکه هنوز مسئله ای نیست.

۶
هر خلقی در این طویله ی موسوم به ایران
بالقوه
 شقه شقه
 است.

۶
مثال:
از دید تبریزی ها
قره داغی ها و یا اردبیلی ها
وحشی
 اند.
متمدن
 فقط تبریزی ها هستند و بس.

۷
تا دلت بخواهد
تبریزی های از خود راضی متکبر
 جوک قره داغی و اردبیلی دارند

۸
قره داغی 
فی نفسه
به معنی فحش واژه است.

۹
این هم هنوز مسئله ای نیست.

۱۰
سکنه هر شهر و حتی هر روستا
به دو «طبقه دشمن» تقسیم بندی می شوند:
شمال شهری ها  
متنفر از جنوب شهری ها هستند و برعکس است.

۱۱
حتی میان دسته عزارداری شمال و جنوب
تضاد آشتی ناپذیری همیشه شعله ور است.

۱۲
چه بسا در ظهر عاشورا
در رقابت بر سر سینه و زنجیر زنی در مسجد جامع شهر و یا ده
میان اجامر عزادار شمال شهر و جنوب شهر
عاشورای خونینی برپا می شود.
 
همه
بدون دلیل واقعی
تشنه به خون همدیگرند.

۱۳
مردم این سامان بی سامان
همه شرایط لازم
 را 
برای حکومت فوندامنتالیستی داشته اند که همشیره فاشیسم است.

۱۴
پان ترکیست های خرتر از خر با پان کردیست های آن طرف تر
همین چند سال قبل
 بر سر تعیین سرحدات  آذربایجان و کردستان 
چه مرافعه ها که نداشته اند.
آنهم در زمانی که هنوز از ژنرال های یانکی اثری نبوده است.

۱۵
ایران که هیچ
در یوگوسلاوی سوسیالیستی
دهه های متمادی برادری و برابری  میان خلق ها برقرار بود.

۱۶
هر بلگرادی می توانست همین دعوی مازندرانی خوشخیال خام اندیش  را داشته باشد.

۱۷
ناگهان کنسرن ها می آیند و در لندن برای هر واحد ملی یوگوسلاوی
باندهای خونخوار و خونریز تا بن دندان مسلح می پرورند
و 
جامعه آنتی فاشیستی تشکیل یافته در قتلگاه های نازیسم 
را
به جهنمی الیم مبدل می سازند و گورستان های عظیم شیار می زنند.

۱۸
طالبان ها از آسمان هفتم نازل نشده اند.
طویله طالبان
 را 
یانکی ها و بانکی ها تأسیس کرده اند و به جان مردم افغانستان افکنده اند.
 
در عیران
فقط کردها نیستند که جدا شوند و مازندرانی های چلاق از جنگ داخلی
 برای شان کف بزنند و کیف کنند.

۱۹
فقط پان کردیسم نیست که در سامان بی سامان کردستان نعره می زند.

۲۰
در هر واحد ملی و قومی ایران
پانیسم وحشی تشنه به خونی خرناسه می کشد:
پان عیرانیسم
پان ترکیسم
پان عربیسم
پان بلوچیسم
پان لریسم
پان بختیاریسم
شاید هم پان گیلکیسم
و الی اخر.


۲۱
پان کردیسم برای خود 
دم و دستگاهی دارد.

چندی پیش
با عکس هیتلر بر پیراهن در خیابان های سنندج رژه رفته است.

۲۲
به رهبران کرد لقب پیشوا داده اند.
همان لقب هیتلر را.
 
یک خلق
 یک پیشوا
Ein Volk
Ein Führer

۲۳
خواهیم دید
اگر کردهای ایران تجزیه شوند
اگر عرب های ایران تجزیه شوند
مازندرانی ها و بقیه سکنه کشور
از نعمت نفت و گاز محروم خواهند گشت و برای امرار معاش به گدایی  لقمه نانی 
به «عربستان» و «کردستان» خواهند ماند.
آذری ها 
که
اکنون
به تخت تق و لق جماارن نشسته اند
در آن صورت جدا خواهند شد 
و 
به 
گدایی پیش علیف و یا عردوغان 
خواهند رفت.

۲۴
وای اگر از پی امروز بود فردایی

نه.

۱
این کردستان فئودالی «مستقل» در حرف و وابسته در عمل
 چیزی فراتر رونده از مرزهای عراق است.

۲
این اسرائیل (فئودالی) دیگری برای امپریالیسم است.

۳
به بهانه وحدت ملت کرد
جنگ های رهایی بخش ملی از در عقب
شعله ور خواهند شد.

۴
این استراتژی امپریالیسم است.
دومه نیکو لوسوردو

۵
این توطئه
دیالک تیکی از تجزیه و ترکیب است:

الف
از سویی کشور ها بالکانیزه (شقه شقه) می شوند. (تجزیه)

ب
از سوی دیگر کشورهای وابسته جدید و بزرگ تشکیل می شوند. (ترکیب)

۶
علاوه بر این، این توطئه طبقه حاکمه
محدود به خلق کرد نیست.

۷
در
 سنای امریکا
 (طویله اجامر منجی ملل ستمدیده)
برای تک تک خلق ها
نماینده ماهروی تو دل برویی تعیین کرده اند که هرازگاهی در سنا سخنرانی مریمانه می کنند و سناتور های حشری
 در سنت جولیانی ـ مولیانی
برای شان نعره سر می دهند، پیرهن می درند و سینه می زنند.

۸
برای خلق بزرگ ترک هم نماینده تو دل برویی هست 
که 
فقط به دختران آذری (ببخشید تورک) شباهت ندارد.
برای حتی لرها و بلوچ ها و غیره هم به همین سان.

۹
علاوه بر این
توطئه طبقه حاکمه
چند بعدی است.

۱۰
فقط مسئله ملی نیست که برای کشتار چندین میلیونی و برای خاوران سازی از خاور
 دستاویز قرار داده می شود.

۱۱
مسئله مذهب هم هست.

۱۲
جنگ های مذهبی میان فرقه های مختلف مذاهب 
توطئه چینی شده اند.

۱۳
اگر کسی به عرعریات عرعردوغان دقت کند
متوجه این توطئه می شود.

۱۴
هم جنگ زرگری عردوغان با آلمان امپریالیستی
آب به آسیاب این توطئه می ریزد
و
هم ترورهای الاغ های فوندامنتالیستی

۱
موسی
در بدترین حالت
حسگرا ست.

مراجعه کنید به سنسوئالیسم (حسگرایی)

۲
موسی ضمنا تجربه گرا ست.
مراجعه کنید به  امپیریسم (تجربه گرایی)

۳
موسی خردگرا ست
خر نیست.

۴
چون پیش شرط باور به وجود چیزی را مادیت آن چیز می داند.
مادیت هر چیز در عینیت آن چیز است.

۵
اگر خدایی در بینباشد باید حداقل دیده شود.

۶
صدای و ادای خدا را هر شیادی می تواند در آورد.

۷
چنین هم بوده است:
در معابد یونان باستان هر سائلی سؤال خود را با صدای بلند مطرح می کرد و آخوند شیاید از پشت دیوار بلندی به نیابت از طرف خدای کذایی جواب می داد.

۸
سعدی
حکیم خردمند زحمتکشی است:
سعدی ترجیح می دهد که منت کسی را نکشد و خودش به وجود و یا عدم و چند و چون چیزی به همت تجارب خود و خرد خود پی ببرد.

۹
مولانا
خردستیز است.
لاشخور است.
مولانا میان خر و خدا و خربزه و خردل و خرما فرقی نمی بیند.
آدم باید زباله باشد که دیالک تیک هستی را انکار کند

میم
 
بی سوادی «با سوادان» بی دلیل نیست.
دلیل و یا دلایل آن چیست؟

حریف

 بیسوادی باسوادان، دلایل متفاوتی میتونه داشته باشه:
اعتقادات، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، ثروت، فقر، بیکاری، و.... می توانند در سواد و درک پدیده های اجتماعی بر هر فردی تاثیر متفاوتی داشته باشد و باعث شود افراد باوجود اینکه دریک جامعه هستن ولی بخاطر این تفاوت ها و تفاوتهاي شخصیتی که دارند
درمقابل پدیده های جمعی از خودعکس العمل های متفاوتی نشان بدهند.


میم

۱
اگر قضیه از این قرار باشد باید قبل از همه نتیجه گرفت که دلیل روشنی وجود ندارد.

۲
سؤال بی جواب است.

۳
کلاف درهم برهمی است و امیدی به پیدا کردن سرنخ نیست تا کلاف به جورابی تبدیل شود.

۴
در این صورت این سؤال پیش می آید که انتقاد برای چیست اگر وضع همین است که هست؟

۵
چنین انتقادی فقط می تواند آب به آسیاب منتقد بریزد و نتیجه این شود که منتقد باسواد باسواد است و نه باسواد بیسواد.

۶
چه باید کرد؟

۷
چگونه می توان این کلاف درهم برهم را گشود و توضیح مشخصی عرضه کرد
و حقیقت قضیه را حتی المقدور کشف کرد؟

۸
معیار حقیقت
به قول حافظ و مارکس
تجربه (پراتیک، آزمایش) است.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود
هر چه (و هر که) در آن غش باشد.

۹
اگر اندیشه ای را به محک تجربه بزنیم
حقیقت قضیه روشن می شود.

۱۰
این بدان معنی است که مورد و یا موارد مشخصی را زیر ذره بین بررسی قرار دهیم.

۱۱
منتقد و صاحب این سخن
بهتر است افرادی را که باسواد بیسواد اند نام ببرد و مورد بررسی مشخص قرار دهد و دلیل مشخصی برای خریت تحصیلکرده مشخص پیدا کند.

دکتر ولایتی پزشک است.
خر نیست.
باسواد است.

۱۲
حریفی از جماران در منبر می گوید:
سید علی هر دو هفته حد اقل یکبار در آسمان هفتم با امام زمان و خضر و الیاس جلسه دوهفتگی دارد و سیاست جمهوری جماران را امام زمان و خضر و الیاس رقم می زنند.

۱۳
خر 
حتی از شنیدن این جفنگ خنده اش می گیرد
ولی دکتر ولایتی باسواد خم به ابرو نمی آورد و اعتراضی نمی کند.

۱۴
چرا و به چه دلیل؟

۱۵
آیا این باسواد نمی داند که نه امام زمانی ۱۰۰۰ ساله وجود دارد و نه آسمان هفتم 
و نه خضر و الیاس و نه توان سفر در سید علی به دروازه ی غار جماران،
 چه رسد به آسمان؟


۱۶
خود سید علی ولی چطور؟

۱۷
نمی داند که حریف دروغ می گوید؟

۱۸
چرا ولی جماران اعتنایی به حقیقت عینی ندارد؟

۱۹
چرا از ۸۰ میلیون سکنه طویله کسی ایرادی نمی گیرد؟

یکی از معایب خیلی ها 
نیندیشیدن به اندیشه است. 

فکر می کنند اگر نسبت به اندیشه ای 
موضع مثبت و یا منفی بگیرند 
مسئله حل شده


می میرم و از زاری من هم خبرش نیست
یارب که دعا کرده چنین زار بمیرم؟
حریف ماهرو
 
آخر الزمان است:

۱
اینهمه زیبایی و اینهمه اشک و آه و حسرت و تنهایی

۲
قحط آیینه که نیست.

۳
به پشیزی 
می توان عالی ترین  آیینه ها را خرید  
و 
عاشق خویشتن زیبای خویش گشت 
و
 از احتیاج به این و آن  آزاد گشت


بی سوادی «با سوادان»
 بی دلیل نیست.
دلیل و یا دلایل آن چیست؟

تو لازم نکردی برای ما متأسف باشی

۱
می توان به قبر قمر بنی هاشم قسم خورد
که 
خود تو 
جفنگیات استالین 
را 
نخوانده ای.

۲
منتشرشان کنید تا تحلیل کنیم و تو دفاع کنی از حقانیت جفنگیات او.

۳
خروشچف نمی تواند تجدید نظر در مارکسیسم کند.

۴
 پیش شرط تجدید نظر در مارکسیسم
فیلسوف بودن حریف است.

۵
خروشچف فیلسوف نبود.

۶
شما  مفاهیم فلسفی
 را 
به 
عنوان فحش خواهر و مادر 
مورد سوء استفاده قرار می دهید

حزب غار طوفان
طویله 
است.

۲
 مکتب خر پروری است.

۳
چیزی شبیه طالبان است.

۴
در طویله طالبان و طوفان
خریت آدم ها
کنسرو می شود.

۵
بتون واره می شود.

۶
احدی حتی نمی توان
در این طویله ها  پیدا کرد
که  آدم باشد.


تنها به زبان آلمانی (اینزام)
Einsam
 است.

۱
تنهایان آلمان حرفی بدان اضافه می کنند و می شود:
Eins amt

که به معنی اداره یک نفر است.

۲
بدین طریق تنهایی
 معنی زندگی بدون سرخر کسب می کند.

۳
به معنی مختار (آزاد) و خودمختار (مستقل) معنی می شود.

۴
تنها در هر صورت نمی تواند یگانه و یک پارچه باشد.
به قول روانشناس آلمانی
حتی میمون تنها
میمون نیست
چه رسد به آدم تنها

۵
میمون ها و آدم ها
به ظاهر
« یک تکه»
جلوه گر می شوند.

۶
هر تنهایی
دیالک تیکی از من درون و من برون است.
یعنی مرکب از «تن» ها ست.
۷
درست به همین دلیل
هر کس
می تواند در سلول انفرادی سال های متمادی را سپری سازد و خم به ابرو نیاورد.

۸
تنها
کسی است که فاقد من درون خویش باشد.
چنین کسی شاید در کره مریخ و یا در طویله طالبان و جماران و جمکران و داعشستان و ترامپستان و عرعردوغانستان و پوتینستان و غیره یافت شود.

۹
از این حقیقت امر
همه
بدون استثناء
 خبر دارند.

۱۰
سؤال
اما
این است 
که 
چرا مدام از درد تنهایی شکوه بر لب دارند؟

دین چیست؟

۱
دین (و نه فقط دین) چرا مصرانه و سرسختانه تبلیغ می شود؟

۲
در غرب امپریالیستی
هر فرقه مذهبی
کانال تله ویزیونی خاص خود را  دارد.

۳
صدها نفر از اجامر فرق مذهبی
 در بدر به دنبال مستمع می گردند.

۴
در هر گوشه خیابان دکه اراجیف فرقه ای ـ مذهبی خود را برپا داشته اند.

۵
چرا و به چه دلیل؟

عقیده ات
اگر انسانی نباشد
بهشتی و دوزخی بودنت به درد نخور است.
حریف

عقیده و باور و نظر و اندیشه و فرضیه و دعوی و غیره
چه علمی و چه شبه علمی، چه عوامفریبانه و چه  خرافی
در تحلیل نهایی
اجتماعی و انسانی است
 و
نه ماورای انسانی
و
 نه ماورای اجتماعی

۱
به عبارت دقیق تر
طبقاتی است.

۲
پشت سر هر اندیشه ای
منافع طبقه اجتماعی معینی
خرناسه می کشد.

۳
اندیشه اصولا
یا باطل است
 و
یا حقیقی.

۴
اندیشه حقیقی (حقیقت) خادم منافع جامعه و توده مولد و زحمتکش است.

۵
اندیشه خرافی مثلا جزم ها و یا دگم های مذهبی
در زمان تشکیل شان
بر حقیقت تاریخی مبتنی بوده اند.

۶
در آن زمان دور
اندیشه ای علمی تر از آن جزم ها وجود نداشته است.

۷
به همین دلیل در آن زمان دور
خادم جامعه و پیشرفت نیروهای مولده بوده اند.

۸
به زبان حریف
هومانیستی (مبتنی بر بشردوستی) بوده اند.

۹
مثال:
تعالیم حضرت محمد در آن زمان از سر تا پا فمینیستی بوده اند.
قبل از ظهور حضرت محمد
به دلیل تجزیه و تلاشی جامعه اولیه
و
تخریب نیروهای مولده
و
کمبود مواد غذایی و غیره
نوزادان دختر
 را
 زنده به گور می کردند.

۱۰
اجامر فوندامنتالیسم شیعی و سنی
از جماارن تا طالبان
از القاعده تا داعش
نه به صر اسلام
بلکه به دوره توحش قبل از ظهور حضرت محمد
برگشته اند.

۱۱
بنیاد و فوندامنت این زباله ها
ربطی به اسلام و صدر اسلام ندارد.

۱۲
در ژاپن باستان
بنا بر فیلم های ژاپنی
به سبب کمبود مواد غذایی
زنان و مردان پیر از کار افتاده  خانواده  ها را در سبدی بر قله کوه می نهادند
تا کرکس ها دلی از عزا در بیاورند.

۱۳
اندیشه بی طرف و ماورای طبقاتی وجود ندارد.

۱۴
هر نظری
هر اثری
هر شعری
مداقع سنگری است

۱۵
تفاوت در سنگرها ست:

الف
سنگری به طبقه حاکمه تعلق دارد

ب
سنگر دیگر به توده

۱۶
شق ثالثی در کره زمین وجود ندارد.

۱۷
شاید در کرات آسمانی ـ ریسمانی وجود داشته باشد.


شریف ترین کارمندان ادارات اونایی هستن که
گرم ترین سلام و احوالپرسی رو با نظافتچی و آبدارچی میکنن
نه با رؤسا و مدیرا
حریف ساده لوح

۱
 چنین کارمندانی از جنس کیمیا هستند.

۲
یعنی نادر و کمیاب اند و در کره زمین یافت نمی شوند.

۳
شاید در کره مریخ یافت شوند.

۴
البته در طویله جماران همه چیز یافت می شود که غیر از اصالت
کم و کسری ندارد.

۵
کارمندی که قبل از رؤسا به
 به آبداران یعنی نوشابه و چای و نان و صبحانه آوران سلام گرم تر از نان می دهد،
ترسوترین و خودخواه ترین کارمندان است.

۶
ترسش از این است که آبدارچی به مربایش  مثلا چیز آلوده میکروب قاطی کندد،
به  و نوشابه اش مثلا اندکی  ادرار کند.

سلام گرم
در طویله به همطویله
نوعی رشوه است.

۷
رشوه یکی از کسب و کارهای دیرین اجامر عقب مانده ی عیران است.

۸
خیلی از احزاب سیاسی به ترفند رشوه حزبیت کسب می کنند.

۹
اعضای این احزاب طویله واره
 رشوه ده و رشوه گیر اند.

۱۰
خیلی از احزاب سیاسی
به ترفند رشوه
 از سوی دیگر طویله های سیاسی بین المللی
به عنوان حزب طویله عیران
به رسمیت شناخته می شوند.

۱۱
در طویله
جنگ همه با همه در جریان است.
جنگی بی دلیل.
قانون طویله همین است.

۱۲
کسی چشم دیدن همنوع و همکار و حتی برادر و خواهرش را ندارد.

۱۳
دوست در طویله کیمیا ست.
چون پیش شرط دوستی و دوست یابی خروج پیشاپیش از خریت است.
با پوزش پیشاپیش  از خر که خادم مظلوم بشریت است.

۱۴
علاوه بر اینها
حتی اگر کسی پیدا شود و به خدمه درود آتشین بگوید،
این کردوکارش،
کردوکاری فرمال و صوری و فرعی و سطحی خواهد بود.

۱۵
چنین کردوکارهایی تعیین کننده نیستند.
البته هیچ واره هم نیستند.

۱۶
این کردوکارهای ظاهری و فرمال و صوری
عوامفریبانه و توخالی هم می توانند باشند و هستند.

۱۷
مثلا لایک های فیس آبادند.
نه محتوا دارند و نه معنا.
زباله واره اند.

۱۸
بعضی از اجامر علاف در یک دقیقه به ۶۰ مطلب متفاوت ۶۰ لایک می زنند.

۱۹
خواندن هر کدام از این مطالب ساعت ها وقت لازم دارد.

۲۰
تعیین کننده
نه سلام صمیمانه به رفتگر و عمله و حمال
بلکه
ناتوانی از کشف تفاوت میان خود و آنها ست.

۲۱
 کل اندیشان خردگرا
میان خود و مستراح شوی و زمین شوی و چاه مستراح خالی کن و سپور و عمله و دهقان و حمال و رؤسا و علما و فلاسفه و غیره
 کمترین تفاوتی نمی بینند.

در هر جامعه و حتی در هر خانواده و اداره
تقسیم کار هست.

یکی زمین می شوید و دیگری مقاله می نویسد.
از مجموعه فونکسیون های مختلف
 اداره و کارخانه و خانواده و مزرعه و مرتع و غیره 
به عنوان سیستمی 
به کار می افتد.

۱۳
تعیین کننده نه دادن الکی و سطحی سلامی به خدمه و یا رؤسا
بلکه
  ورود به سنگر استراتژیکی بی همه چیزان مولد همه چیز است.

۱۴
تعیین کننده
سمتگیری طبقاتی و سیاسی انقلابی و توده ای افراد است.

۱۵
حتی اگر به سلام رئیس و یا مستخدم اداره اعتنا بکنند و یا نکنند.

۱۶
جلال آل احمد
کثیف ترین نماینده فاشیسم و فئودالیسم و فوندامنتالیسم اسلامی
در 
«مدیر مدرسه»
با سیگار بر لب وارد دفتر رئیس فرهنگ می شود.

۱۷
این زباله او
 تحت تأثیر «بیگانه» ی البر کامو
 ـ فیلسوف خالی بند امپریالیسم ـ 
سرهم بندی شده است.

۱۸
این کردوکار او
مبتنی بر چپ نمائی او در عین ارتجاعیت تهوع انگیز او ست.

۱۹
فریب ظواهر چیزها را فقط ساده لوحان بی خبر از خرد اندیشنده می خورند
که از دور ما  باد

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر