۱۳۹۶ مرداد ۲۸, شنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۸۰)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی

فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)

عصیان
(۱۳۳۶)
 
ای بسا شب ها که من با او در آن ظلمت  
   اشک باریدم، پیاپی اشک باریدم  
 
ای بسا شب ها که من لب های شیطان را
چون ز گفتن مانده بود، آرام بوسیدم

ای بسا شب ها که بر آن چهره ی پر چین  
    دست هایم با نوازش ها فرود آمد
 
ای بسا شب ها که تا آوای او برخاست
زانوانم بی تأمل در سجود آمد

ای بسا شب ها که او از آن ردای سرخ
 آرزو می کرد تا یک دم برون باشد  
 
   آرزو می کرد تا روح صفا گردد
نی خدای نیمی از دنیای دون باشد

بار الها حاصل این خود پرستی چیست؟
 ما که خود افتادگان زار مسکینیم 
 
ما که جز نقش تو در هر کار و هر پندار   
 نقش دستی، نقش جادویی نمی بینیم 
 
فروغ
در این فراز از شعر بلند عصیان به تصور و تصویر
ابلیس تئولوژی (فقه)
 می پردازد:
 
۱
 ای بسا شب ها که من با او در آن ظلمت  
   اشک باریدم، پیاپی اشک باریدم  
 
ای بسا شب ها که من لب های شیطان را
چون ز گفتن مانده بود، آرام بوسیدم
 
 
فروغ جوان
با 
ابلیس
آشنا ست.
 
ابلیس شناس است.
 
با 
ابلیس 
چه بسا
همدم و همنشین و همصحبت است.
 
فروغ جوان
حتی مورد اعتماد ابلیس است.
 
آن سان که ابلیس با او درد دل می کند.
 
سمپاتی عمیق فروغ به ابلیس تئولوژی (فقه)
سبب می شود 
که 
فروغ بر ابلیس و روزگار غم انگیز او
دل بسوزاند و در ظلمات شب بگرید.
 
حتی
زمانی که ابلیس از فرط درد، 
خاموش می ماند،
فروغ از فرط همدردی،
 لب های او را  ببوسد.
 
۲
ای بسا شب ها که بر آن چهره ی پر چین  
    دست هایم با نوازش ها فرود آمد
 
ای بسا شب ها که تا آوای او برخاست
زانوانم بی تأمل در سجود آمد
 
 
ابلیس
در قاموس فروغ جوان
چهره ای پرچین دارد.
 
چهره پرچین
نشانه بارز تحمل رنج کلان است.
حاکی از پیری و دل آزردگی است.
 
ابلیس
ضمنا معبود بالقوه ی فروغ جوان است:
فروغ جوان 
با شنیدن بانگ گام های ابلیس
بدون تأمل
به سجده می افتد.
 
این بدان معنی است
 که فروغ جوان 
 الله 
را
با
 ابلیس 
جایگزین کرده است
و
یا
در حال جایگزین کردن است.
 
تفاوت الله و ابلیس
از دید فروغ جوان
اما
چیست؟
 
۳
ای بسا شب ها که او از آن ردای سرخ
 آرزو می کرد تا یک دم برون باشد  
 
   آرزو می کرد تا روح صفا گردد
نی خدای نیمی از دنیای دون باشد
 
 
معنی تحت اللفظی:
ابلیس در اکثر شب ها
آرزو داشت
که
حداقل یک لحظه 
 ردای سرخ خود
را
دور اندازد و روح صفا گردد
و
نه خدای نیمه فرومایه دنیا.
 
ابلیس
از دید فروغ جوان
خدا 
ست.
 
ابلیس
خدای نیمه دون جهان است.
 
خدای نیمه متعالی (نا دون) جهان کیست؟
 
 
خدای نیمه متعالی جهان
طبقه حاکمه ـ خدا
ست.
 
می توان گفت
که
جهان در قاموس فروغ جوان
دوئالیسمی از جهان دنی و جهان متعالی است.
 
خدای جهان متعالی الله است و خدای جهان دنی ابلیس.
 
ابلیس
اما
مخلوق الله است.
 
در نتیجه 
می توان به این نتیجه منطقی رسید
که
الله
هم خالق جهان متعالی کذایی است
و
هم
باعث و بانی تشکیل جهان دنی است.
 
۴
ای بسا شب ها که او از آن ردای سرخ
 آرزو می کرد تا یک دم برون باشد  
 
   آرزو می کرد تا روح صفا گردد
نی خدای نیمی از دنیای دون باشد 
 
 
ایراد بینشی فروغ
درست در همین جا ست:
سجده به ابلیس
نیز
در تحلیل نهایی
سجده به الله
 است.
 
چون
ابلیس
مخلوق الله است.
 
سجده به ابلیس
حتی مذموم تر از سجده به الله است.
 
تمکین به ابلیس
خواه و ناخواه
مذموم تر از تمکین به الله است.
 
این بدان می ماند 
که 
نسبت به ناکسی سرکشی کند
و
ضمنا
 به سگ همان ناکس تمکین کند.
 
نتیجه نهایی عصیان
همیشه همین است.
 
عصیان به رستگاری کسی منجر نمی شود.
 
ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:

    تمکین به ابلیس
    خواه و ناخواه
    مذموم تر از تمکین به الله است.

    این بدان می ماند
    که
    کسی
    نسبت به ناکسی سرکشی کند
    و
    ضمنا
    به سگ همان ناکس تمکین کند.

    پاسخحذف