۱۳۹۶ مرداد ۲۳, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۹۸)



جمعبندی از 
مسعود بهبودی

این نظر قابل بحث است.

۱
عشق مادر و پدر به فرزند
عشقی اصیل، نیرومند و لایزال است.

۲
عشق مادر و پدر به فرزند
اما مثل هر عشق دیگر
عشقی
یکطرفه است.

۳
عشقی
مبتنی بر داد است.

ستد والدین از فرزندان
چه بسا
ستم است و بیداد است.

۴
عشق مادر و پدر به فرزند
چه بسا
توأم با ترس است.
ترس مادر و پدر از گزند و رنج و جفای فرزند.

۵
رابطه فرزندان با یکدیگر رابطه ای مبتنی بر رقابت است.
حتی رقابت دختر با مادر
پسر با پدر

۶
رابطه عاطفی میان فرزندان
مبتنی بر عادت و آشنایی است.

۷
انسان در جامعه طبقاتی
به معنی حقیقی کلمه
تنها ست.
اتم واره است.

۸
روابط انسانی باید
با
وارونه سازی جامعه وارونه
رابطه به معنی حقیقی کلمه گردند.

یعنی
با کیفیتی نوین
از نو برقرار شوند.

۹
اعضای جامعه باید پس از انقلاب سوسیالیستی
بازپروری (تربیت از نو و از طرازی نو)
شوند.

۱۰
این تربیت طراز نوینی است.
این به معنی خود پروری پرولتاریا ست.

۱۱
این بدان معنی است که مربی ضمنا مربا ست و مربا، مربی است.

۱۲
مربی در جامعه طبقانی
اما
طبقه حاکمه است.

۱۳
خلایق خر
خیال می کنند
که
والدین و معلمین و اساتید دانشگاه ها و رؤسای ادارات و غیره
مربی فرزندان و اعضای جامعه اند.

۱۴
از این خبر ها نیست.

۱۵
والدین و معلمین و اساتید دانشگاه ها و رؤسای ادارات و غیره
مزدوران با مزد و بی مزد (بیگاری) طبقه حاکمه اند که در جامعه طبقاتی خدا ست.

۱۶
الله کذایی هم انعکاس آسمانی ـ انتزاعی
همین طبقه حاکمه است.

۱۷
خود مادران و پران و معلمان و غیره
به نوبه خود
توسط عوامل آشکار و نهان طبقه حاکمه
«تربیت» شده اند.

۱۸
نسل اندر نسل.

۱۹
سنت سنگین و قدر قدرت
که براردی را به بریدن سر خواهرش برمی انگیزد،
نتیجه این «تربیت» نسل اندر نسل مستمر طبقه حاکمه انگل است.

انسان فقط و فقط بطور مشخص وجود دارد.

۱
حسن دهقان
حسین کارگر
علی بقال
احمد جلاد
نرگس شیاد
و غیره
وجود دارند.

۲
انسان مجرد و کلی
در کره مریخ یافت می شود.
نه در کره طبقاتی زمین

چرا بعضی ها اسم و رسم و عکس خود را در فیس آباد
برای خود نگه می دارند.
حریف

۱
برای اینکه بعضی ها
دل خوشی
 از 
مرده شوی خانه 
 ندارند.
 
۲
فریدون فرخزاد
اصلا سیاسی به معنی واقعی کلمه
نبود.

۳
ضمنا در خارج از جهنم جماران و چاه جمکران زندگی می کرد.

۴
اجامر جماران شبانه ریختند بر سرش و حسابش را درجا کف دستش گذاشتند.

۵
روایت می کنند که
تنش را از شر سر خالی از خردش
خلاص کرده اند

۶
این هنوز چیزی نیست.

۷
چون بلایی بدتر از این را بر سر فروهر (و همسرش؟) آورده بودند.

۸
قصابی اش (شقه شقه اش) کرده بودند.

۹
صد هزار رحمت بر ابوبکر بغدادی و باندش

۱۰
فریدون فرخزاد
اما
بر خلاف فروهر
مورد تحقیر فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی ـ اثناعشری هم قرار گرفته بود:
آلت تناسلی اش را هم بریده بودند و در دهان سر جدا شده از تن
(شاید هم سر متصل بر تن حلق آویز گشته. روایات مختلف اند)
گذاشته بودند
تا
عالمانی ها هم بدانند که
هنر نزد جمارانیان است و بس

خیلی زیبا ست.
حیف است و حیرت انگیز است 
که
 چند ایراد ناچیز ویرایشی دارد:

ویرایش و تصریح:

تا بود بار غمت بر دل بی‌ هوش، مرا
سوز عشقت ننشاند ز (به) جگر، جوش، مرا

نگذرد یاد گل و سنبلم (سنبل مرا) اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش، مرا

شربتی تلخ تر از زهر فراقت، باید
تا کند لذت وصل تو فراموش، مرا

هر شبم (هر شب ،مرا) با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد (نگذشت، سپری نشد) دست در آغوش، مرا

بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
به دهان تو (سوگند بر دهان تو) که زهر آید از آن نوش، مرا

«همنوا» اندر (اندر باید در باشد) کف جلاد غمت (غم به جلاد تشبیه شده) می‌ گوید:
«بنده‌ ام، بنده
به کشتن ده و مفروش، مرا»

همه 
در تحلیل نهایی 
سیاسی می نویسند.

۱
تنها استثنایی که در این زمینه هست، سکنه کره مریخ اند.

۲
ما هم انشاء الله
سوار خر دجال خواهیم شد
و به کره با کره مریخ
سفر خواهیم کرد
تا با سکنه غیرسیاسی بی بو و بی خاصیت مریخ
نماز جماعت بخوانیم و کیف خر کنیم.
 
 
 
زندگي زيبا ست
اي زيبا پسند
زنده انديشان به زيبايي رسند

آنقدر زيبا ست اين بي بازگشت
كز برايش مي توان از جان گذشت

هوشنگ ابتهاج

۱
مفهوم زنده اندیشی
یکی از مفاهیم معرفتی - نظری (تئوری شناخت) است.

۲
این مفهوم یکی
از مفاهیم بسیار مهم سایه است.

۳
این مفهوم ضمنا یکی از خدمات معرفتی ـ تئوریکی سایه به فرهنگ ملی و مارکسیسم است.

۴
تفکر رایج در ایران
مرده اندیشی است.

۵
فکر می کنید تفاوت و تضاد مرده اندیشی با زنده اندیشی چیست؟

من تلویزیون را بسیار آموزنده یافتم
هر وقت کسی آن را روشن می کرد به اتاق دیگری می رفتم و کتابی مطالعه می کردم
گروچو مارکس

۱
تله ویزیون
فرقی با کتاب و منبر و موعظه و درس و مسجد و مدرسه و کلاس و دانشگاه ندارد.

۲
تله ویزیون
نعمت فکری و فرهنگی و علمی و فنی ارجمندی است.

۳
تله ویزیون
وسیله است.
رسانه است.

۴
تعیین کننده
محتوای مطالب آن است

۵
از تله ویزیون می توان منبری علمی، فلسفی، انتقادی و انقلابی ساخت
و
به روشنگری در مقیاس جهانی مبادرت ورزید.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:

    والدین و معلمین و اساتید دانشگاه ها و رؤسای ادارات و غیره
    مزدوران با مزد و بی مزد (بیگاری) طبقه حاکمه اند که در جامعه طبقاتی خدا ست.

    الله کذایی هم انعکاس آسمانی ـ انتزاعی
    اعضای همین طبقه حاکمه است.

    خود مادران و پدران و معلمان و غیره
    به نوبه خود
    توسط عوامل آشکار و نهان طبقه حاکمه
    «تربیت» شده اند.
    نسل اندر نسل.

    سنت سنگین و قدر قدرت
    که برادری را به بریدن سر خواهرش برمی انگیزد،
    نتیجه این «تربیت» نسل اندر نسل مستمر طبقه حاکمه انگل است.

    پاسخحذف