۱۳۹۶ مرداد ۲۹, یکشنبه

سیری در خزعبلات خزعلی (۴)


دکتر مهدی خزعلی 
علامه کوسه رفسنجانی

ویرایش و تحلیل
از 
مسعود بهبودی
 
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که
 به اسم دفاع از مستضعفان،
زندگی های اشرافی برای خود و دوستان شان فراهم کردند.
 
 
مهدی خزعلی
در این جفنگیاتش
 جماعتی انتزاعی
را
به 
خمپاره ی هارت و پورت  توخالی 
می بندد.
 
جماعتی
که
مورد انتقاد انتزاعی مهدی خزعلی قرار می گیرند،
بی نام 
می مانند.
 
خواننده و شنونده این جور جفنگیات انتقادی ـ انتزاعی
باید
در بهترین حالت
به مدد تخیل خلاق و حاصلخیز خود
مهره هایی
را
اختراع و یا کشف کند
که
زیر بمباران آخوند زاده ای
لت و پار می شوند.
 
این 
متد «انتقادی» اصلی و طرز و طریق عوامفریبی عمیق همه اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی 
است.
 
بررسی این شیوه شیادی
به نیت روشنگری علمی و انقلابی
هم ضرور است و هم بی ضرر.
 
۱
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که
 به اسم دفاع از مستضعفان،
زندگی های اشرافی برای خود و دوستان شان فراهم کردند.
 
 
اولین ایراد این
 متد انتقادی ضد علمی و ضد انقلابی 
(خرافی و ارتجاعی)
حمله بر مهره ها
ضمن فراموش کردن طبقات اجتماعی 
است.
 
در این جفنگجمله
به عنوان مثال
شخصیت ها و مهره هایی از هیئت حاکمه
بی آنکه نامی از آنها برده شود،
مورد «انتقاد» قرار می گیرند.
 
شخصیت ها و مهره هایی 
از قبیل سید علی و مشد حشن و مش محمود و این و آن
 
مهدی خزعلی
اما
خر 
نیست.
 
دنان پزشک است
و
دندان های اکثر این شخصیت ها و مهره ها
را 
و
قبل از همه
دندان های پدرش
را
شمرده است.
 
هر خری می داند
که
هر هیئت حاکمه ای
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه ای 
 است.
 
بدون حمایت طبقه حاکمه معینی
هیچ هیئت حاکمه ای نمی تواند روی کار آید و ادامه حیات دهد.
 
مهدی خزعلی و شیادان دیگر
اما
حتی 
اشاره ای 
به 
طبقه حاکمه 
نمی کنند.
 
تنها هنر این شیادان
تجلیل از مهره و یا مهره هایی 
از سویی 
و 
تحقیر و تخریب و بی اعتبار سازی مهرهایی
 از سوی دیگر 
است.
 
بدین طریق و با این ترفند
طبقه حاکمه و حاکمیت طبقاتی اش
دست نخورده می ماند.
 
تنها رهاورد این انتقاد سوبژکتیویستی
تعویض مهره ها و شخصیت ها
و
در بهترین حالت 
تعویض ترکیب هیئت حاکمه 
است.

۲

قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که
 به اسم دفاع از مستضعفان،
زندگی های اشرافی برای خود و دوستان شان فراهم کردند.
 
 
این طرز و ترفند و طریق انتقاد 
در همه جوامع امپریالیستی
روز و شب
لحظه به لحظه
صورت می گیرد.

روزی نیست
 که 
بر ضد ترامپ تظاهراتی نباشد.

روزی نیست
 که  
در رسانه های امپریالیستی از ترامپ انتقادی صورت نگیرد.
 
اما 
هرگز 
کسی
 اشاره ای حتی 
به 
طبقه حاکمه ای 
نمی کند
که 
ترامپ ها و تره زا ها و مرکل ها و ماکرون ها و پوتین ها
جزو و عضو آن 
هستند.
 
آدم
باید خیلی خرفت و خر باشد
که
گول این انتقادات عنقلابی را بخورد.
 
۳
سید علی و مشد حسن و مش محمود
را
می توان تعویض، تخریب، تحقیر و حتی ترور کرد،
بی آنکه تلنگری به طبقه حاکمه زده شود.
 
تمرین و آموزش فوت و فن دیالک تیک ماتریالیستی
به همین دلیل 
واجب است.
 
در
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
نقش تعیین کننده از آن طبقه حاکمه است.
 
طبقه حاکمه باید نقد شود و سرنگون شود.
 
مهمترین وسایل تولید
باید
از دست طبقه حاکمه گرفته شوند و تحت مالکیت توده در آورده شوند.
 
رادیکالیته مارکس و مارکسیسم
در همین است.
 
زیربنای اقتصادی تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی است.
 
به عبارت دیگر
زیربنای اقتصادی
در 
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
نقش تعیین کننده دارد.
 
۴
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی 
که
 به اسم دفاع از مستضعفان،
زندگی های اشرافی برای خود و دوستان شان فراهم کردند.
 
ترفند ایده ئولوژیکی دیگر مهدی خزعلی شیاد 
وانمود کردن این جفنگ است 
که 
گویا
اجامر فئودالی و روحانی
از
 ۴۰ سال قبل 
یعنی
 پس
 از
 عنگلاب اسلامی
روی کار آمده اند
و
«زندگی های اشرافی برای خود و دوستان شان فراهم کرده اند.»
 
آدم باید خیلی خر باشد
که
از قدمت حاکمیت اشرافیت روحانی بی خبر باشد.

حاکمیت روحانیت
اصلا
ربطی به اسلام و تشیع و غیره ندارد.

گذار جامعه بشری 
از 
کمون اشتراکی اولیه
به 
فرم های مختلف فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی طبقاتی
توسط روحانیت صورت گرفته است.

رادیکال بودن
یعنی 
دست به ریشه قضایا بردن

یعنی
پرهیز قطعی و قاطعانه
از
 عوامفریبی

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر