۱۳۹۶ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۷۷)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی

فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)

عصیان
(۱۳۳۶)


شیطان:

  ما 
نه، دریاییم
 تا 
خود، موج خود گردیم
 
  ما 
نه، طوفانیم
 تا 
خود، خشم خود باشیم 
 
ما 
که
 از چشمان او بیهوده افتادیم
   از چه می کوشیم تا خود چشم خود باشیم؟

 
 ما
 نه، آغوشیم 
تا 
از خویشتن سوزیم
 
 ما
 نه، آوازیم
 تا 
از خویشتن لرزیم
  
 ما 
نه، ما هستیم 
تا
 بر ما گنه باشد 
 
 ما
 نه، او هستیم 
تا 
از خویشتن ترسیم

ما 
اگر در دام 
ـ نا افتاده ـ
می رفتیم
  دام خود را با فریبی تازه می گسترد
  
 او 
برای دوزخ تبدار سوزانش
  طعمه هایی تازه در هر لحظه می پرورد

  ای مریدان من، ای گمگشتگان راه
   من خود از این نام ننگ آلوده، بیزارم
 
 گر چه او کوشیده تا خوابم کند اما
  من که شیطانم دریغا سخت بیدارم.» 
 
این بقیه استدلالات فروغ از قول ابلیس است.
 
به دشورای می توان به خود قبولاند
که
این 
سخنان سنجیده و به غایت دقیق و منطقی
از دخترکی ۲۰ ساله
 در گوشه ای از گورستان فئودالی ایران است.
 
در نبوغ فروغ و در عظمت فکری فروغ
نمی توان مبالغه کرد.
 
حیف
که 
زود رفت و یا رفتاندند
و
جامعه و جهان
از 
نعمت وجود بی همتایش 
 محروم ماند.
 
۱
  ما 
نه، دریاییم
 تا 
خود، موج خود گردیم
 
  ما 
نه، طوفانیم
 تا 
خود، خشم خود باشیم
 
ابلیس
در این بیت شعر عصیان
دوئالیسم الله و ابلیس
را
به شکل دوئالیسم همه کاره و هیچکاره بسط و تعمیم می دهد:
طبقه حاکمه ـ خدا
همه کاره 
تصور و تصویر می شود
و
ابلیس
هیچکاره.

این همان دیالک تیک آمر و مأمور است.
 
در دیالک تیک آمر و مأمور
نقش تعیین کننده از آن آمر است.

در نتیجه
مأمور
معذور از کردوکار و فکر و ذکر خویش است.

جالب تر 
اما
نحوه استدلال ابلیس (فروغ) است:

۲

  ما 
نه، دریاییم
 تا 
خود، موج خود گردیم
 
 
ابلیس در مقابل دوئالیسم ابلیس و الله
دیالک تیک موج و دریا 
را
مطرح می سازد:
 
دیالک تیک موج و دریا
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت است.
 
از دید فروغ
دریا 
مولد امواج است.
 
به همین دلیل 
باید نسبت به کردوکار خود در این زمینه 
مسئول و پاسخگو 
باشد.
 
ابلیس
اما
دریا نیست
تا نسبت به کردوکار خود پاسخگو باشد.
 
ابلیس 
بسان عروسک خیمه شب بازی است
 
ابلیس
در رابطه با اعمال خود مقصر نیست.

ابلیس
به قول خواجه
آنچه استاد ازل گفت:
«بکن»،
می کند.

۳
  ما 
نه، دریاییم
 تا 
خود، موج خود گردیم
 
 
فروغ
بدون آنکه خودش متوجه باشد،
در مقابل طبقه حاکمه ـ خدا،
دریا
را 
به مثابه آنتی تز طبقه حاکمه خدا
قرار می دهد.
 
دریا
سمبل چیست؟
 
الف
  ما 
نه، دریاییم
 تا 
خود، موج خود گردیم
 
دریا 
در شعر نیمایی
سمبل توده است.
 
به همین دلیل
می توان گفت 
که 
فروغ 
در مقابل طبقه حاکمه ـ خدا،
توده ـ خدا
را 
بسان پرچم سرخی
برمی افرازد.

ب
دریا
از سوی دیگر
یکی از مهم ترین پدیده های طبیعی است
که
ضمنا
 در آن حیات (زندگی و موجودات زنده) تشکیل شده است.
 
دریا
حامل و حاوی و حامی حیات 
در انواع مختلف و متفاوت و متنوع آن 
است.

مفهوم دریا
یکی از فرم های بسط و تعمیم
مفهوم طبیعت ـ خدا 
ست.

۴

  ما 
نه، دریاییم
 تا 
خود، موج خود گردیم

می توان گفت 
که
 فروغ
 
با 
مفهوم دریا
وحدت مفاهیم طبیعت ـ خدا و توده ـ خدا
را
در مقابل مفهوم طبقه حاکمه ـ خدا قرار می دهد.
 
البته
بی آنکه خودش متوجه باشد.
 
خودویژگی شناخت هنری 
هم همین است:
واقعیت عینی
 بی آنکه خود هنرمند بداند، 
در آیینه شفاف روحش منعکس می شود.
 
هنرمند
تنها
پس از تحلیل اثر هنری اش
به محتوای مولود خود
کم و بیش
پی می برد.
 
آثار هنری
در 
دیالک تیکی از خودپویی و آگاهی
تشکیل می شوند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر