لوی والاسی
برگردان
· پادشاه با اخم و تخم گفت که حوصله جر و بحث ندارد، پرنده ها سرسپرده و فرمانبر او هستند و باید بر طبق میل او رفتار و زندگی کنند.
· و فرمان صادر شده باید بدون چون و چرا اجرا شود.
· بلبل که می خواست پادشاه عقب مانده را قانع کند، دید که او به قفس اشاره می کند و خط و نشان می کشد.
· پرنده کوچولو شیفته آزادی بود و از زندان بیزار بود.
· با شتاب از قصر پادشاه بیرون پرید، تا خود را به پرنده ها برساند و آواز دلخواه پادشاه را یادشان بدهد.
· مهلت یک هفته ای به زودی به پایان رسید و پادشاه قناری ها را احضار کرد، تا آواز بلبل را برایش بخوانند.
· قناری ها آواز بلبل را به اجبار خواندند، ولی با صدای نازک خویش.
· چه می توانستند بکنند!
· قناری ها همیشه با صدائی نازک آواز می خوانند.
· پادشاه خوشش نیامد و دستور داد که قناری ها را بگیرند و زندانی کنند.
· بعد نوبت به کاکلی ها رسید.
· کاکلی ها هم خواندند.
· پادشاه عصبانی شد و دستور داد که آنها را هم به زندان بیندازند.
· بعد نوبت به چلچله ها شد.
· چلچله ها هم خواندند، ولی با آهنگی سراپا خطا.
· پادشاه فرمان داد که آنها را هم بگیرند و زندانی کنند.
· بعد، سهره ها آمدند، فاخته ها آمدند، کلاغ ها و جغدها آمدند و خواندند.
· پادشاه ـ کلافه و برآشفته ـ گوش هایش را با دو دست گرفته بود و می گفت:
· من دیگر نمی توانم تحمل کنم!
· پرنده ها اعصابم را خرد کرده اند.
· بگوئید بلبل ها بیایند و بخوانند.
· آنگاه، بلبل ها آمدند.
· دسته دسته آمدند و روی شاخه های درختان، دور تا دور قصر پادشاه نشستند و خواندند.
· با صدائی دلنشین و بلند.
· آنسان که آوازشان در سرسرا پیچید و حتی به زیر زمین های قصر نفوذ کرد و بگوش پرنده های گرفتار در بند و زنجیر رسید.
· پرنده های اسیر، همه با هم ـ همآوا با بلبلان خوش آوا ـ خواندند.
· کاکلی ها با صدای خود خواندند.
· قناری ها با صدای نازک خود خواندند.
· چلچله ها با آهنگی سراپا خطا خواندند.
· فاخته ها کو کو سر دادند و کلاغ ها قار قار کردند و جغدها ـ بغض در گلو ـ حق حق سر دادند.
· مثل نهرها که به هم می پیوندند و سیل می شوند، آوازها به هم پیوستند و فریاد شدند.
· فریاد پرنده ها ـ بسان توفان ـ قصر را به لرزه در افکند.
· پاسداران ـ هراس زده ـ از برج ها گریختند، میله زندان ها از هم گسست، قصر فرو پاشید و پادشاه ـ هراسان و پریشان ـ از کشور پرنده ها فرار کرد و تاج و تختش را با خود برد.
· آنگاه پرنده ها نظم نوینی پی افکندند.
· نظمی که سعادت هر پرنده در سعادت همه پرنده ها و سعادت همه پرنده ها در سعادت هر پرنده باشد.
· نظمی که هر پرنده آزاد باشد، آواز خود را با صدای خاص خود بخواند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر