۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

شعر و شعار و شعوری از برتولت برشت

Ist möglicherweise ein Bild von außen und Denkmal
 
با
سپاس
از
مسعود
 
ویرایش 
از
میم حجری

ای برده
کیست که آزادت کند؟

آنان که در قعر ژرف‌ترین مغاکند
ای رفیق،
تو را می‌بینند و فریادت را می‌شنوند.

بردگان باید رهایت سازند.
 
یا
همه کس 
یا 
هیچکس. 
 
یا
هیچ چیز
یا
همه چیز.
 
هیچکس 
به‌ تنهایی 
نجات خویش نتواند.
 
یا
تفنگ
یا
زنجیر.
 
ای گرسنه،
کیست که غذایت دهد؟

اگر سودای تقسم نان به تساوی در سر داری
نزد ما بیا، که گرسنگانیم.

بگذار تو را راه بنماییم
و
گرسنگان، غذایت دهند.
یا
همه کس 
یا 
هیچکس. 
 
یا
هیچ چیز
یا
همه چیز.
 
هیچکس 
به‌ تنهایی 
نجات خویش نتواند.
 
یا
تفنگ
یا
زنجیر.

ای زخم‌خورده
کیست که زخمت بندد؟
 
تو که آماج جورها بوده ای
با ستمدیدگان همراه شو.

رفیق
ما با تمام ناتوانی‌ خویش
به کین‌خواهی تو برمی‌خیزیم.
یا
همه کس 
یا 
هیچکس. 
 
یا
هیچ چیز
یا
همه چیز.
 
هیچکس 
به‌ تنهایی 
نجات خویش نتواند.
 
یا
تفنگ
یا
زنجیر.

ای درماندگان
که را زَهره این همه؟
آن را که تاب تیره‌روزی اش نه،
همراه شود با آنان
که هم‌اینک
بالضروره
می رزمند.
 
زیرا که کار امروز، فردا فکندن نشاید.
 
یا
همه کس 
یا 
هیچکس. 
 
یا
هیچ چیز
یا
همه چیز.
 
هیچکس 
به‌ تنهایی 
نجات خویش نتواند.
 
یا
تفنگ
یا
زنجیر.

پایان



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر