میم حجری
۶۰۶۰
سنگ سخنگو
مهرزاد
کاش می شد روح ام را بردارم وباخودم ببرم در یک جسم نو و تازه
ویرایش:
روحم.
یعنی روح من.
«روح ام» با «روحم» تفاوت و تضاد دارد.
الف
روح
در مفهوم «روح ام»
حالت سوبژکتیو (فاعلیت) دارد.
مثال:
روح ام به طعنه گفت: برخیز ای خفته قرون
یعنی روح (به مثابه سوبژکت، به مثابه فاعل) به من (من به مثابه اوبژکت، مفعول) به طعنه گفت.
ب
روح در مفهوم «روحم»
یعنی روح من.
حالت اوبژکتیو دارد.
من
به مثابه مالک روح تلقی می شود
و
روح به مثابه مملوک من.
رابطه جسم با روح
مثل رابطه آیینه با عکس
است.
همانقدر می توان روح را از جسم خارج کرد و برد
که
عکس را از آیینه می توان کند و برد.
رابطه جسم (ماده) و روح
همان رابطه وجود و شعور است که رابطه ای دیالک تیکی است.
یعنی جسم و روح پیوند تضادمند تنگاتنگ ناگسستنی با هم دارند.
روابط دیالک تیکی را حتی با بمب اتم نمی توان پاره کرد و هر قطبی را برکند و برد.
نکته باریکتر از موی مهرزاد این است که جسم با گذشت زمان تضعیف می شود
ولی
روح
بر عکس جسم
تقویت می گردد.
حیرت انگیز همین است:
در جسم خرد و خرابی
روح غول آسایی مسکن می گزیند و حیرت و چه بسا دهشت می آفریند.
مثال:
جسم سید علی و جنتی
ضعیف و نحیف است.
روح آندو اما وحشت انگیز است:
این همان روحی است که در ۶ روز ناقابل ۱۵۰۰ جوان مردم را غرقه در خون می سازد.
۶۰۶۱
سنگ سخنگو
مهم ترین دیالک تیک هستی
دیالک تیک جذب و دفع است که اگر مختل شود، حیات به ممات مبدل می شود
۶۰۶۲
سنگ سخنگو
اجازه لازم نیست.
حتی کلمه ای از حرف های ما از آن ما نیست.
ما هم از این و آن داریم.
ضمنا ما منتکش کسی هستیم که به اشاعه اندیشه خطر کند
۶۰۶۳
سنگ سخنگو
آدم که ماشین نیست نسرین جان.
آدم دیالک تیکی از عقل و غریزه و احساس و عاطفه است
۶۰۶۴
سنگ سخنگو
همهچیز به خودت بستگی داره ،خودت رو درست کن دنیا درست میشه
سگ سخن جو
کاش چنین بود.
دیدیم به چشم خود که همه چیز به کسانی بستگی دارد که وسایل تولید مایحتاج جامعه را در دست دارند.
کسی به این لچک به سرها
محل سگ حتی نمی گذاشت.
اینها
وقتی سکسی شدند که اهرم های سیاسی و اقتصادی و فکری و فرهنگی جامعه را به زور و خدعه تصاحب کردند.
۶۰۶۵
سنگ سخنگو
ما که قصد تخریب حریف را نداریم.
ما قصد روشنگری داریم.
افراد برای ما مهم نیستند.
افکار مهمند.
ما حتی به اسم و عکس کسی اعتنایی نداریم.
۶۰۶۶
سنگ سخنگو
آقای
عالی پیام متخلص به هالو که از طنزپردازان شاعر (یا از شاعران طنزپرداز)
شهیر داخل ایران اند و شهامت ایشان ستودنی است و تا کنون آزار و زندان کم
ندیده اند و آثارشان شنیدنی است، در این کلیپ دو و اندی دقیقه ای، که مشخص
است چقدر برای تهیه آن زحمت کشیده اند و هزینه بسیار متقبل شده اند، خوش که
نمیدرخشند، هیچ، به گمانم از ارج و قدر خود نیز کاسته اند. کلامی سست
همراه اجرایی لوس... بخصوص در پایان، وقتی دم کلفت روباه در بیان استاد
تبدیل میشود به "چیز کلفت"
سگ سخن جو
سکنه کشور ما عمدتا نقد ستیزان نسیه گرا هستند.
مثلا نویسنده این جملات
در بهترین حالت
ایراد اخلاقی به هالو می گیرد.
یعنی اگر هالو در گزینش واژه ها تجدید نظر کند
کسی مخالفتی با او نخواهد داشت.
اگر
به کامنت ها نظر بیندازی
همه با واژه مقدس «من» شروع می شوند و به پایان می رسند:
گاهی با «من» ضخصی و گه با «من» شخص دیگر.
کسی در جست و جوی حقیقت نیست.
راستی حقیقت چیست؟
۶۰۶۷
سنگ سخنگو
ممنون.
سؤال این است که حقیقت چیست؟
حقیقت باید تعریف شود.
مثال:
سیب چیست؟
سیب باید تعریف شود.
۶۰۶۸
سنگ سخنگو
در این سرزمین شب و روز دوزخ است
حریف
سگ سخن جو
سرزمین و کشور و غیره
مفاهیم مناسبی نیستند.
چون بیانگر جنبه جغرافیایی اند.
ماتریالیسم تاریخی
که به بررسی کلی ترین قوانین حیات اجتماعی می پردازد
مفاهیم علمی عمیق و دقیقی را کشف و تعریف و تدوین کرده است که چراغ راه شناخت اند:
مثلا مفهوم جامعه را.
راستی جامعه چیست؟
۶۰۶۹
سنگ سخنگو
جنبه های جغرافیایی
هیچ واره نیستند.
ولی تعیین کننده هم نیستند.
مثال
«سرزمین» اسرائیل
به لحاظ جغرافیایی
فرقی با «سرزمین» اردن و مصرو سودان و سومالی ندارد.
ولی به لحاظ جامعتی قرن ها پیشرفته تر از این «سرزمین» ها ست.
۶۰۷۰
سنگ سخنگو
چین
مفهوم نادقیقی است.
چین به طویله تایوان اطلاق می شود.
سخن از جمهوری خلق چین است که امید بشریت در بند است
۶۰۷۱
سنگ سخنگو
شهنار هماپور
می گوید:
«همه چیز آرام است.»
چشم فرو بسته از خروش رودخانه
می گوید:
«همه چیز آرام است.»
چون نفس سنگین زمستان
سرد ُساکت ُیخ زده
آرام است رودخانه
می رود، می بَرد
چیزهای سردُ یخ زده
وقتی
نیش های طوفان
از راه برسد .
سگ سخن جو
این شعر زیبا و پرمحتوای شهناز
احتیاج به ویرایش دارد.
چرا و به چه دلیل؟
۶۰۷۲
سنگ سخنگو
معیار تمیز جوامع بشری چیست؟
حریف
سگ سخن جو
لنین
به این سؤال صد سال قبل جواب داده است.
معیار مطمئن علمی و عینی
برای تمیز جوامع بشری
سطح توسعه نیروهای مولده است
۶۰۷۳
سنگ سخنگو
عجب مفاهیمی:
۱
موقعیت مقاومت؟
۲
استراتژی انتفاضه سوم؟
۳
حوادث موجود درمنطقه تاکید بر این امر دارد؟
حادثه که آدم نیست تا بر چیزی تأکید ورزد.
۴
دولت اسرائیل درشرایط موجود بدترین وضعیت را از سرمیگذراند،
اسرائیل نمیتواند برای حفظ امنیت خود به جنگ خارجی دست بزند.
عجب عقلی بشر دارد.
مگر جنگ افروزی موجب امنیت کسی می شود؟
ضمنا
مگرقرار بود
دولت خلق ستمدیده یهود
جنگ داخلی برافروزد تا امنیت کسب کند؟
۵
تصمیم رئیس سلطه فلسطین؟
از رئيس سلطه
بپرسید:
مغز خر سیری چند؟
۶۰۷۴
سنگ سخنگو
تفاوت روان شناسی با روان شناختی کذایی:
ایندو
دو چیز کاملا متفاوت و حتی متضادی اند.
۱
روان شناسی و یا پسیکولوژی
علمی است.
علم روان آدمی است.
۲
روان شناختی کذایی و یا پسیکولوژیسم
مکتب فلسفی امپریالیستی ضد علمی ئی است
که
جامعه را
نه به مدد مفاهیم، قانونمندی ها و قوانین جامعتی
بلکه با خرافات پسیکولوژیکی «درک» می کند و «توضیح» می دهد.
۶۰۷۵
سنگ سخنگو
مثال:
سیب چیزی عینی است.
یعنی مستقل از اراده و ذهن و میل و هوس ما وجود دارد.
مثل حقیقت که عینی است.
سیب ولی تعریف دارد.
حقیقت هم باید تعریف شود.
۶۰۷۶
سنگ سخنگو
این تعریف فاکت و یا حقیقت امر است.
بد نیست.
حقیقت
اما
باید تعریف شود.
خلایق خیال می کنند حقیقت
یعنی راست
ولی هر حرف راست حتما نباید حقیقی باشد
۶۰۷۷
سنگ سخنگو
تصحیح ترجمه کسی بدون تسلط بر زبان مربوطه و متن مربوطه
شدنی نیست.
مفاهیم نویسنده
فاقد مفهومیت اند.
مفهوم «موقعیت مقاومت» مبهم و ناروشن است.
تعریف این مفهوم معیوب
به حدس خواننده محول شده است
شاید منظورش
کیفیت و کمیت و وضعیت مالی و تسلیحاتی و غیره سازمان های فوندامنتالیستی حماس و جهاد و غیره در مقابل دولت خلق یهود باشد.
انتفاضه استراتژی نیست
ضمنا
برای فارسی زبانان
مفهومی غریب و مبهم است و باید واژه درخوری پیدا شود.
«حوادث موجود درمنطقه تاکید بر این امر دارد؟»
محتوای نظری این جمله روشن نیست:
مثال:
حوادث جاری درمنطقه ویا وضع کنونی کشورهای منطقه
دال بر این حقیقت امر است که...
«دولت اسرائیل درشرایط موجود بدترین وضعیت را از سرمیگذراند،
اسرائیل نمیتواند برای حفظ امنیت خود به جنگ خارجی دست بزند.»
این جمله نویسنده
شلیک بر ران خویش است:
جنگ میان حماس و جهاد و غیره با دولت خلق یهود
بدین طریق نه جنگ بین دو دولت (جنگ خارجی)
بلکه جنگ داخلی قلمداد می شود.
یعنی
نویسنده
دولت فلسطین را به رسمیت نمی شناسد.
این ادعا
ضمنا
به لحاظ منطقی
تق و لق است.
کسی با برافروختن جنگ با این و آن
به
امنیت نمی رسد.
این خرافه ای آنتی سمیتیستی است که گویا خلق یهود اهل توطئه است و قصد تسخیر جهان را دارد و غیره
حتی گوبلز به خرافی بودن این خرافه ها رسیده بود که خودش خرافه ساز و خرافه پراکن بود
۶۰۷۸
سنگ سخنگو
حقیقت
شناخت علمی قانونمندی های حاکم برطبیعت و جامعه انسانی که آنهم بخشی از طبیعت است بی واسطه ذهن و میل ما می باشد.
سگ سخن جو
ممنون
سؤال این بود که حقیقت چیست؟
لنین گفته:
حقیقت عینی است.
چرا گفته و منظورش چیست؟
مثال این بود که سیب چیست؟
یعنی حقیقت باید به مثابه مفهوم تعریف شود.
به همان سان که سیب به مثابه مفهوم تعریف دارد.
حقیقت بنا بر تعریف شما
نوعی شناخت است. (شناخت علمی است.)
یعنی عینی نیست.
حقیقت به نظر مشا
روندی معرفتی (شناختین، سوبژکتیو، ذهنی) است.
آنهم نه شناخت علمی کل هستی (طبیعت و جامعه و تفکر) بلکه فقط شناخت طبیعت اول و دوم
۶۰۷۹
سنگ سخنگو
صد البته که این شناخت یک پروسه بوده ودر نهایت نسبی است.
سگ سخن جو
بنا بر این تعریف شما
حقیقت = شناخت علمی ئی است که در روندی کسب می شود و ضمنا شناختی نسبی است و نه مطلق.
مثال:
آب تحت فشار چو (یک بار) در ۱۰۰ درجه سانتیگراد می جوشد.
این یک حقیقت فیزیکی (علمی) مطلق است که نتیجه تجارب بشری است و ضمنا نسبی نیست.
۶۰۸۰
سنگ سخنگو
حقیقت مطلق دست یافتنی نیست
سگ سخن جو
اکنون شما از روند شناخت خارج می شوید و به طبقه بندی حقیقت هنوز تعریف نشده می پردازید:
حقیقت نسبی و حقیقت مطلق
۶۰۸۱
سنگ سخنگو
در غیر اینصورت پویایی متوقف میشد واین در تضاد با ذات طبیعت است.
سگ سخن جو
اکنون
برای اثبات نسبیت حقیقت
دلیل عجیبی عرضه می دارید:
اگر حقیقت نسبی نباشد
دینامیسم و یا پویایی (احتمالا طبیعی و اجتماعی) متوقف می شود
و توقف پویایی با ذات طبیعت منافات دارد.
رسیدن به این افکار
خودش فی نفسه ستایش انگیز و شادی بخش است.
ولی دلیل دیالک تیکی از نسبی و مطلق بودن حقیقت
چیز دیگری است
که پس از تعریف مفهوم حقیقت بدان برمی گردیم.
بگذارید مثال دیگری غیر از سیب ذکر کنیم:
حقیقت همین هالو که موضوع شناخت حریفان است.
چیست و چگونه کشف می شود؟
۶۰۸۲
سنگ سخنگو
بحث بر سر اندیشه ای است که همه مثل شما نمایندگی می کنند.
توهین چیه؟
برای ما افراد اصلا مهم نیستند تا به انها بپردازیم.
ما به افکار می پردازیم.
ضمنا این نظر مارکس است.
حتی کلمه ای از حرف های ما مال ما نیست.
نظرات مارکس هم طبقاتی اند و نه خصوصی
۶۰۸۳
سنگ سخنگو
ممنون.
غرایز و عواطف و احساسات که ارادی و دلبخواهی نیستند.
به قول حافظ :
کسی را می بینی و دلت از دست می رود.
اصلا نمی دانی چرا می رود
۶۰۸۴
سنگ سخنگو
ممنون.
هر جمله نویسنده را معیوب می دانید ذکرش کنید
بعد نقدش کنید.
ضمنا
در ادبیات روسیه دنبال واژه استالینیسم بگردید
تا بببینید که جعلی نیست.
روس ها در زمان استاین کتابی و شاید کتبی با این عنوان منتشر کرده اند که به فارسی هم ترجمه شده است.
منظور استالین و پیروانش از لنیینسم همین استالینیسم بوده است.
ضمنا شما قبل از خواندن اثر حریف
تحلیلش می کنید.
ما در این دو روز فقط پیشگفتار پژوهش او را منتشر کرده ایم.
۶۰۸۵
سنگ سخنگو
زنده باد.
حقیقت
در دیالک تیک واقعیت و حقیقت وجود دارد:
حقیقت انعکاس نسبتا درست و دقیق واقعیت عینی در آیینه ضمیر آدمیان است.
هرکس بسته به موضع طبقاتی خود
واقعیت عینی را منعکس می کنند.
ولی هر انعکاسی
حقیقی نیست.
دلیل حقیقی بودن انعکاس مارکسیستی
پایگاه طبقاتی پرولتری مارکس و انگلس و لنین و غیره است
لنین
شاید صد بار در آثارش
اعلام می دارد که نماینده و مأمور پرولتاریا ست.
تعارف هم نمی کند.
اگر مارکس و انگلس و لنین و غیره وارد سنگر پرولتاریا نشده بودند
مارکسیسم
توسط انها
اصلا تشکیل نمی شد.
این در مورد همه سگان پرولتاریا صادق است
ضمنا
معیاری برای شناخت افراد است:
چون از نظر هر کس
می توان ماهیت طبقاتی او را
یعنی سنگر اجتماعی او را تعیین کرد.
این بدان معنی است
که انعکاس
خودش
آیینه ای می شود برای شناخت سوبژکت منعکس کننده.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر