۱۴۰۰ فروردین ۲۰, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۴۳۹)

خوداندیشی

شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۵ ـ ۴۶)

بخش اول

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

حکایت کنند از جفاگستری

که فرماندهی داشت در کشوری

 

گروهی بر شیخ آن روزگار

ز دست ستمگر گرستند زار

که ای پیر دانای فرخنده رای

بگو این جوان را:

»بترس از خدای»

 

بگفتا:

«دریغ آید ام نام دوست

که هرکس نه در خورد پیغام او ست.

معنی تحت اللفظی:

شیخ گفت:

حیف است که اسم خدا را پیش ستمگر بر زبان آوریم.

برای اینکه هر کسی لیاقت شنیدن اسم خدا را ندارد.

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک انسان و خدا را به شکل دیالک تیک توده و دوست بسط و تعمیم می دهد.

 

مفهوم «دوست» که در غزلیات سعدی و بعدها حافظ

هزاران بار به کار رفته و خواهد رفت، از مشکوک ترین مفاهیم است، که هزاران معنی دارد.

 

دوست گاهی خدا ست و گاهی معشوق و شاهد و دلبر و دلدار و جلاد و خونریز و ستمگر و شاه و شاهزاده و پدر و ارباب فئودال و خداوند بنده و غیره.

 

شیخ دست به چپ نمائی بی محتوا می زند و پادشاه را لایق بردن نام دوست و ابلاغ  پیغام او نمی داند.

 

معلوم نیست که چرا شیخ پیغام خلق را به حساب خدا می گذارد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر