۱۴۰۰ فروردین ۳۰, دوشنبه

درنگی در حکایاتی از احسان طبری (۱۵)

نمای ۳۶۰° از رودخانه سفیدرود
 
 درنگی

از

میم حجری 
 
 
 ۸

سپید رود و وزغان (قورباغه ها) 

سپید رود

در زیر درختان گلریز بهاری

چالاک می گذشت

و

از

شوق دریا

سرودی می خواند.

 

وزغانی چند

بر آن شدند تا راه بر وی ببندند و دامی از خزه ها بر گذرگاهش بگسترند.

 

باد سبک پا

این خبر را شنید

و

هراسان

سپید رود

را

آگاه ساخت.

ولی شط با خنده ای مروارید گون

گفت:

«بیم مدار.

هر خزه ای هم که بر سر راه باشد،

سرانجام

موج مشتاق ام

به  خزر خواهد رسید.»

 

طبری

در این حکایت

برای ابراز اندیشه خود

در

سنت سعدی

به

طبیعت

گریز می زند.

 

ناتورالیسم

(طبیعت گرایی)

یکی از مشخصات فکری و هنری طبری است

و

باید در اشعار او مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.

 

ناتورالیسم طبری

 در این حکایت، ناپیگیر است.

یعنی به آنتی ناتورالیسم سرشته است:

رود 

مورد تجلیل قرار می گیرد

اما

همزمان وزغان مورد تحقیر قرار می گیرند.

بدین طریق

خواننده حکایت طبری

گمراه می گردد و به نفرت از قورباغه ها می رسد.

 

می توان گفت

که

طبری

طبیعت را دوئالیزه می کند

و

به

دوئالیسم خیر و شر (هابیل و قابیل) می رسد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر