۱۴۰۰ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

درنگی در شعری از نیما (۲) (بخش آخر)

مرگ نیما یوشیج 

درنگی

از

میم حجری

 

فکر را پَر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر

فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند.
 
معنی تحت اللفظی:
اگر پرنده اندیشه به پرواز درآید و به قله شک و تردید برسد،
به این نتیجه می رسد که بین کفر و ایمان، فرق زیادی نیست.
 
نیما
خواه و ناخواه
دیالک تیک شک و یقین
را
به شکل دیالک تیک تردید و شناخت بسط و تعمیم می دهد.
 
به
نظر نیما
تردید
سرآغاز تعمق و تأمل و کشف حقیقت است.
 
حقیقت 
در این بند شعر نیما،
قرابت کفر و ایمان 
است.
 
این اندیشه نیما
اندیشه والایی است.
 
منظور نیما از تردید،
تردید پویا
ست
و
نه
تردید فلج کننده و ویرانگر.
 
تردید پویا
آدمی را به تفکر و تعمق برمی انگیزد،
ولی
حتما
نباید و نمی تواند به کشف حقیقت نایل سازد.
 
برای کشف حقیقت
باید
خرد کل اندیش
(فلسفه علمی)
را
از آن خود کرد.
 
چون
حقیقت در کل است و کل موضوع فلسفه است.
 
۲
فکر اگر پَر بکشد
جای این توپ و تفنگ ، اینهمه جنگ
سینه‌ها دشت محبت گردد
دست‌ها مزرع گل‌های قشنگ

 
معنی تحت اللفظی:
اگر بشر بیندیشد، صلح، جای جنگ را می گیرد.
 
این ادعای نیما
حاوی ذراتی از حقیقت است.
فقط، ذراتی از حقیقت.
اندیشیدن به عواقف مهیب جنگ، می تواند منجر به حفظ موقتی صلح گردد.
ولی
حتما نباید منجر به حفظ صلح شود.

برای اینکه جنگ
قبل از همه
علل عینی دارد.

جنگ
در جامعه طبقاتی
اجتناب ناپذیر است.

برای اینکه در جامعه طبقاتی، 
میان طبقات اجتماعی مختلف،
 اختلافات طبقاتی وجود دارد
و
جنگ یکی از فرم های مبارزه طبقاتی است.

ما در تاریخ بشری با دو نوع جنگ به طور کلی سر و کار داشته ایم:
 
الف
جنگ های ارتجاعی

ب
جنگ های انقلابی

  دوران برده داری و دوران فئودالی  
ضمنا
دوران های مبتنی بر جنگ و خونریزی بوده اند.
دول جوامع برده دار و فئودال
کسب و کاری مهمتر از لشکرکشی و قتل و غارت نداشته اند.
 
غزوات حضرت محمد
جنگ های برده داری 
بوده اند.
 
هدف از این جنگ ها
سلب مالکیت از توده های مردم و برده کردن آنها 
بوده است.

حضرت محمد و یاران
نادان که نبوده اند.
پرنده اندیشه شان
پر بسته که نبوده است.

بدون جنگ های خونین در دوران برده داری
بساط جامعه کمون اولیه
برچیده نمی شد و نظام برده داری پیروز و جهانگیر نمی گشت.
در نتیجه، نیروهای مولده رشد نمی کرد و جامعه دستخوش تجزیه و تلاشی می گشت و فرو می پاشید.
 
۳
فکر اگر پَر بکشد
هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها.
 
معنی تحت اللفظی:
دلیل تمایزات افراد،
پر بسته بودن پرنده اندیشه است.
 
جهان بینی ایدئالیستی نیما 
در این شعر او به وضوح تام و تمام،
تبیین می یابد.
 
نیما
به
لحاظ جهان بینی
فرقی با روحانیت ندارد.
 
موازین و معاییر اخلاقی
دلیل اجتماعی ـ اقتصادی و طبقاتی دارند.
 
یعنی
ثانوی اند.
 
مثال:
غزوات حضرت محمد،
با
تحقیر دگرمذهبان در آن دوره
و
با 
تجلیل اسلام و مسلمانان
توجیه تئوریکی ـ تئولوژیکی (نظری ـ فقهی) 
شده اند.

حضرت محمد و یاران
خیلی هم اندیشیده اند
و
مفاهیم کفر و ایمان و نفاق و نجس و پاک و غیره
نتیجه پر کشیدن پرنده اندیشه آنان بوده اند.

عجیب است که سیاوش این جور اشعار نیما را به چالش نکشیده است
و
جهان بینی ارتجاعی نیما
را
کشف و افشا
نکرده است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر