۱۴۰۰ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۴۵۲)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Frucht

  میم حجری



۵۶۷۹

سنگ سخنگو


"She is just a housewife, she doesn’t work"
کار نمی کند
زن خانه داری بیش نیست.

سگ سخن جو

 


زنان
در جهان
ای خردمند
چیست؟

  ایکاش زنان فقط کارگران بی جیره و مواجب بودند. 

تراژدی زنان فراتر از این چیزها ست
 

۵۶۸۰

سنگ سخنگو

زندگی به هیچ نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی هم به اندازه زندگی نیست.
آندره مالرو


سگ سخن جو

 

عجب تعریفی از زندگی.
با ارزش ترین چیزی که ارزش ندارد،
حضرت مال رو
چه مالی می تواند باشد؟


۵۶۸۱

سنگ سخنگو

 قدسی قاضی نور
برایم هی خط کشیدی
برایم هی حد کشیدی
ومن هی قد کشیدم
هی قد کشیدم .
تو رشد مرا پیش بینی نکردی!

سگ سخن جو

 

 
کاش چنین بود
که
قدسیان برج عاج می پندارند.

باران
که در لطافت طبعش
خلاف نیست
در
باغ
لاله
روید
و
در
شوره زار
خس.


۵۶۸۲

سنگ سخنگو

آمــد سحــری نـدا ز میخانه ی ما
کای رنـد خــرابــاتی دیـوانه ی ما
بر خیز که پر کنیم پـیمــانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه ی ما
خیام یشابوری


سگ سخن جو

 

دیالک تیک فلسفه حیات خیام

 این است
که
او
در حرف
از غنیمت شماری دم
دم می زند
و
در
عمل
به مرگ در هر دم و بازدم
می اندیشد.
ستایشگر حیات
در واقع
دست به گریبان ممات است.
چنین حیاتی
بدتر از ممات است.

۵۶۸۳

سنگ سخنگو

ما زمین را از اجداد خود به ارث نبردیم، بلکه آن را از فرزندان خود قرض می‌کنیم.

سگ سخن جو

 

قاعدتا جامعه از نسل پیشین به ارث برده می شود و به نسل پسین به میراث نهاده می شود


۵۶۸۴

سنگ سخنگو

از جمهوری خلق چین خیلی چیزها می شد آموخت.
بخت اگر یار بود و خاور اگر بیدار.
گر چنین خون می رود از گرده ام،
دشنه دشنام دشمن خورده ام



۵۶۸۵

سنگ سخنگو


سفر از کانادا به مشهد / فرح آریا
مادر بزرگم سر سچاده نشسته بود و نمیدانم به چه چیزی خارج از اتاق زُل زده بود و تسبیح میچرخاند. وسط سالن که پر از تیر و تخته بود ما مجبور شدیم تلویزیون را خاموش کنیم که او نماز بخواند . خوشش نمیاید تو اتاق خودش نماز بخواند. اصلا نمیدانم در این کشور کفر چطور قبله را پیدا کرده بود. همانطور که زیرلب نمیدانم ورد میخواند یا دعا میکرد گفت اگر ایران بودیم همگی به پابوس امام میرفتیم. شاید امام هشتم به مردم دنیا کمک کند و از دست قیافه ایکبیری این چیزه خلاص شویم. منظورش کوید 19 بود.
همینطور که لم داده بودم روی مبل و گاهی با تلفنم به تلگرام وصل میشدم و گاهی سرم را وسط کتاب درسی میبردم و اندکی هم آنلاین سر کلاس حاضر میشدم، گفتم خوب از همینجا با امام تماس بگیرید برای امام چه فرقی دارد؟
مادرم چنان به من براق شد که نزدیک بود به خودم بشاشم. گفت حالا که خیر سرم بخاطر تو و اون (منظورش پدرم بود) آواره شدیم ونمیتوانیم هیچ غلطی بکنیم ولی اگر ایران بودیم با هواپیما میرفتیم یک شب میماندیم و برمیگشتیم. با اتوبوس که نمیشود چون الان هرچی کرونایی هست میخواهند بروند پابوس.
منکه معطل بهانه بودم تا از کلاس آنلاین جیم شوم گفتم مادر من، ما چه با کالسکه چه با هواپیما چه با ماشین خودمان یا قطار، به مشهد پر از مسافر کرونایی برویم، مطمئن باش خودمان کرونایی میشویم. داخل حرم هم که پنجره فولاد را یک عده لیسیدند دیگه بدتر.
مادرم گفت آهان درد تو این است که سوار اتوبوس نمی شویم که مثل آنوقت ها سرت را مثل بچه یتیم ها بچسبانی به پنجره و جاده تماشا کنی و آه بکشی و شعر بنویسی.
گفتم نه مادر من اینکه مال یک زمانی در کلاس اول دبیرستان بود و کرونا هم نبود، الان اتوبوس به سقفش هم ویروس چسبیده. تازه یادتان رفته وقتی برای آخرین بار رفتیم قم و رفتیم سر چاه جمکران که حضرت ته آن زندگی میکند تا خر دجال بیاید و قیامت شود وایشان ظهور کند.. رفته بودیم که مامان بزرگ عریضه ی حاجتش را بیندازند خدمت امام؟ خوب با اتوبوس رفتیم. هر کیلومتربرای سلامتی امام زمان و رهبر صلوات میفرستادند. شما هم گیر داده بودی به من و هی میگفتی سرت را بینداز پائین این شاگرد راننده هیز است و زُل زده به تو وبه سلامتی این امام و آن یکی صلوات میفرستد. مادر من خودت بگو آخر به یک صورت خسته با مقنعه سیاه و چادر سیاه کی زُل می زند؟
مادرم گفت جان به جانت کنند تخم و ترکه اون لائیسیت هستی . امثال تو و اون ویروس هستید و ویروس پخش میکنید.
مادربزرگم با چشمهای از حدقه درآمده در حالیکه هنوز تسبیح می انداخت تمام نیم تنه اش را چرخاند به طرف مادرم و پرسید کی لایی کشیده؟ مگه من رفتم خوابیدم ورق بازی کردین؟ حُکم چی بود مگه؟ لایی چی بود گفتی؟ مادرم با ایش و ویش جواب داد من نگفتم لایی، گفتم لائیسیت یعنی بی دین. بابای این (اشاره به من) دیشب میگفت من لائیسیتم یعنی بی دین، پس با من کاری نداشته باشید . عیسا به دین خودش ، موسی هم همینطور. برای اینکه یک کلام گفتم این سه وعده نماز انقدر زور دارد که مثل کوه شده روی شانه ات؟ ( به من اشاره کرد) اینم همینطور، هزارجور ورزش لاغری میکند و هزاردفعه دولا و سه لا میشود اما زورش میاید رو به قبله دولا شود و نماز به کمرش بزند.
همیشه من و پدر ضمیر بودیم. این یا آن. مادرم خودش استخر وای ام سی اِی میرود با مایوی ساقدار تا روی زانو و بعد هم جاکوزی و سونا در طبقه بالایش که خیلی گرانتر از طبقه پائین است. بعد نمازش هم میخواند. هیچوقت نتوانستم مایو و شنا را جلوی چشم انهمه مرد و نماز خواندن با مقنعه سفید و چادر را روبروی خدا کنار هم معنا کنم. برای همین نماز نخواندن، به من و پدرم با این ضمایر اشاره میکند.


سگ سخن جو

 

هنر نزد آریائیان است و بس.
شاهکار به تمام معنا
اثری که بارها می توان خواند و در حسرت خوانش مجددش ماند.
عمر نویسنده هنرمند جامعه شناس تیز اندیش و عمر مادر و مادر بزرگش دراز باد.


۵۶۸۶

سنگ سخنگو

هی هندی جان.
نمکی
با
نمکین
تفاوت دارد.
نمکی
به معنی با نمک نیست.
نمکی به معنی نمک فروش است
که اکنون به وزارت بهداشت رسیده است
تا به کله ماهی
نمک زند.
ماهی از سر گنده گردد نی ز دم
شر از سرمایه خیزد نی ز خم


۵۶۸۷

سنگ سخنگو

گفتم ببینمش مگرم دردِ اشتیاق
ساکن شود،بدیدم و مشتاق تر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت؟
کاوّل نظر به دیدنِ او دیده ور شدم
سعدی


سگ سخن جو

 

کلک نزن سعدی. 

ما می دانیم که چه بلایی سر زنت آورده ای


۵۶۸۸

سنگ سخنگو

زمین منبع ثروت نیست
آدم اسمیت بر خلاف فیزیوکراتهاکه زمین را منبع ثروت میدانستند
بجای زمین فعالیت انسان رامنبع ثروت ‌‌وکار افراد را سرمایه اولیه هرجامعه قلمداد کرده است .


سگ سخن جو

 

ثروت و زمین
مفاهیم رسا و روا و بجایی نیستند.
نعمت و طبیعت
مفاهیم دقیقتری اند.
حالا می توان هر دو نظر را به محک زد:
طبیعت
منبع نعمات مادی و حتی روحی و روانی است.
مثال:
طبیعت
منبع ماهی، میوه، آب، گوشت، شیر، پوست، استخوان، چوب، آهن، سنگ و الی آخر است که نعمات حیاتی ـ مماتی اند.
طبیعت منبع ترانه و ترنم و نسیم و آواز و موسیقی است
فیلسوفی به نام فروغ فرخزاد
از سمفونی حشرات سروده است.

کار
عبارت است از
نفوذ نیروی مادی و فکری و روحی و روانی بشری در طبیعت
و
تغییر طبیعت به مواد مصرفی
مثلا
تبدیل خاک و سنگ و چوب و غیره به خانه
تبدیل سنگ آهن به گاوآهن و داس و دشنه و قابلمه و طشت و شمشیر

۵۶۸۹

سنگ سخنگو

نه.
سیاست حزب توده ربطی به تحلیل احزاب کمونیستی از فوندامنتالیسم نداشته است.
حزب کمونیست شوروی
بارها به حزب توده هشدار داده بود.

احزاب کمونیست برای همدیگر تعیین تکلیف نمی کنند.
شکست حزب توده دلایل تئوریکی داشته است
به قول لنین
بدون تئوری انقلابی
جنبش انقلابی وجود ندارد.
بدون نظر علمی و انقلابی
عمل انقلابی محال است.
دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل)


۵۶۹۰

سنگ سخنگو

ما باید در کشف و تحلیل واقعیت های تاریخی به دور از هرگونه حُب و بُغض و قدیس سازی و اِبلیس سازی عمل کنیم

سگ سخن جو

 

کسی که فاقد حب و بغض و غیره باشد
یعنی فاقد منافع طبقاتی باشد
شاید از سکنه کره مریخ است.
در سیاره زمین
بی طرف وجود ندارد.
جانبداری یکی از مفاهیم مهم ماتریالیسم تاریخی است.
معنی واژه های حزب و تحزب 

طرفداری

است.
طرفداری یعنی حب و بغض و آماج و غرض

۵۶۹۱

سنگ سخنگو

سازمان چریک های فدایی خلق
نه
جریانی کمونیستی
بلکه
جریانی آنارشیستی ـ تروریستی ـ فئودالیستی و ضد کمونیستی بوده است.
در این سازمان
گروهی تمایلات کمونیستی داشته اند و به حزب توده پیوسته اند.
مثلا بیگوند و یاران

۵۶۹۲

سنگ سخنگو

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ
فيلسوف است.


سگ سخن جو

 

فرق دانشمند با فیلسوف (عالم با حکیم)
نه در شخص شخیص آندو.
بلکه در موضوع کار اندو ست:
موضوع کار علم
جزئیات است.
مثلا موضوع زیست شناسی
سلول است
موضوع شیمی
اتم است

موضوع کار فلسفه
کل است.
مثلا کل هستی است
کل جامعه است


۵۶۹۳

سنگ سخنگو

کسی که حرفشو رک میزنه و ادا در نمیاره همیشه تنهاست

سگ سخن جو

 

رک گویی فرمی از فرم های متعدد گویش است.
رک گویی که به معنی حقیقت گویی نیست.
خرافه را هم خیلی ها رک می گویند و برای خرافه از روی جسد خود و همنوع خود می گذرند.
تعیین کننده
 کشف حقیقت و حراست از حقیقت است که کار فوق العاده دشواری است


۵۶۹۴

سنگ سخنگو

یکی از ارگان سیاست اگزیستانسیالیستی ، انقلابی بودن است

سگ سخن جو

 

۱
منظورتان ارکان (رکن ها) ست.
ارگان یعنی عضو و ارگانیسم یعنی اندام.

۲
سیاست اگزیستانسیالیستی وجود ندارد.

۳
اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب ایدئالیستی ـ ذهنی است
که فرم لائیکش را در فرانسه
سارتر و سیمون دوبوار و کامو و غیره نمایندگی کرده اند
و
فرم کاتولیکی اش را کشیشان کلیسا

۴
اگزیستانسیالیسم در آلمان موسوم به فلسفه حیات بوده و آبشخور فاشیسم بوده است
به سرکردگی یاسپرس و غیره

۵
اگزیستانسیالیسم
در همه فرم ها و فرقه هایش ارتجاعی بوده و نه انقلابی

۵۶۹۵

سنگ سخنگو

خاطراتی که آدم‌هایش رفته‌اند، دردناکند.
ولی خاطراتی که آدم‌هایش حضور دارند اما شبیه گذشته نیستند، به‌مراتب دردناک‌ترند.


سگ سخن جو

 

ایراد این ادعای گارسیا مارکز کجا ست؟

۵۶۹۶

سنگ سخنگو

 
حضرات قیاس به نفس می کنند:
خیال می کنند که همه مثل خودشان تغذیه تجملی می کنند
ضمنا پوز می دهند.
گاهی با حوریان و غلمانان لوس
و
گه با اغذیه لوکسوس (تجملی، لاکشری)
 

۵۶۹۷

سنگ سخنگو

نمکی
به معنی با نمک نیست.
نمکی به معنی نمک فروش است
که اکنون به وزارت بهداشت رسیده است
تا به مدد نمک به عفونت کرونایی پایان دهد.
ماهی از سر گنده گردد نی ز دم
شر از سرمایه خیزد نی ز خم



۵۶۹۸

سنگ سخنگو

سواد از طریق خواندن بدست نمی‌آید
بلکه بر اثر اندیشیدن به آنچه مطالعه
کرده‌ایم حاصل می‌شود.
کارل هیلتی


سگ سخن جو

 

منظور از سواد چیست؟
دانش؟

اگر آری
چرا با خواندن کتاب
دانش کسب نمی شود؟

یعنی به نظر هیلتی
خواندن و نخواندن کتاب یکسان است؟

در این صورت
کسی که کتاب نخوانده
روی چه چیزی باید بیندیشد تا باسواد شود و شق القمر کند؟

منظور هیلتی از اندیشیدن چیست؟
اگر اندیشیدن نوعی کار است (کار فکری است)
وسایل و ساز و برگ اندیشیدن کدامند؟

۵۶۹۹

سنگ سخنگو

از صدای پر مرغان سحر
لاله از خواب گران,دیده گشود
اولین پرتو سیمایی صبح
بوسه بر گنبد مینا زده بود
 فریدون مشیری

  

۵۷۰۰

سنگ سخنگو

عجب فضایلی خلایقی اختراع می کنند: 

غرور دایی ام اما شکستنی نبود. 

مگر شکست تحت شکنجه ننگ است؟ 

مگر اندام ادمی از سنگ است؟ 

آخر این چه فکر و فرهنگ است؟


۵۷۰۱

سنگ سخنگو

ممنون.
 بحث بر سر مفهوم دولت است.
دولت
چماق طبقه حاکمه است برای حراست از منافع طبقاتی اش
 همه جا همین است.
مثال:
دولت آلمان
برای مقابله با کرونا از الیگارشی بانکی میلیاردها یورو  وام با بهره نزولی کلان می گیرد.
 یعنی از جیب ملت نسل اندر نسل برمی دارد و به کیسه خلیفه (طبقه حاکمه) می ریزد.

بعد  ۹ میلیارد یورو از همان وام
به کنسرن لوفت هانزا (خلیفه) (طبقه حاکمه) می دهد

 ۲  میلیارد یورو به تویی (کنسرن توریسم) (خلیفه، طبقه حاکمه) می دهد و الی اخر
  یعنی جیب توده را نسل اندر نسل خالی می کند و کیسه خلیفه (طبقه حاکمه) پر  می
 کند.
وظیفه دولت
همین است:
 حراست از منافع طبقه حاکمه

۵۷۰۲

سنگ سخنگو

 ایرادش این است که او خیال میکند که بی شباهتی اعضای جامعه به گذشته حتما باید منفی باشد. 

آدم ها می توانند رشد کنند و بهتر شوند. 

آنگاه خاطرات همنوع نه دردناک بلکه شادی بخش خواهد بود. چون توسعه و تکامل همنوعش را خواهد دید. 

بی اعتباری خاطرات منفی و مضحکش را خواهد دید.

۵۷۰۳

سنگ سخنگو

 
نه. 

شوپنهاور و نیچه هم فیلسوف اند. 

فلاسفه بسان فقها و علما و هنرمندان 

تعلقات طبقاتی متضاد و نظرات متضاد دارند.

۵۷۰۴

سنگ سخنگو

تواضع توانگر کند فرد را

 
صداقت فر
به مقام و مقاومت و مقدار
صدها بار برتر از مارکز است:
صداقت فر
معماری شاعر و یا شاعری معمار است و بانی عمارات مادی و فکری و هنری و استه تیکی باشکوه و ماندگار و لایزال
عمرش دراز باد

۵۷۰۵

سنگ سخنگو

فقر افغانستان چه ربطی به این و آن دارد. 

ضمنا استعمار به مثابه سیستم دیری است که فرو پاشیده است.


۵۷۰۶

سنگ سخنگو

در سال های پایانی زندگی ام، من از نوع انسان ناامید گشته ام.

سگ سخن جو

 

کردوکار آدم ها
نه
کردوکارهای نوعی
بلکه کردوکارهای طبقاتی اند.


۵۷۰۷

سنگ سخنگو

آرزو بر جوانان عار نیست.

 
کل الارض خاوران
در آلمان
کانال تله ویزیونی ئی وجود که جز سیر و سرگذشت نازی های این نازی آباد حرفی برای گفتن ندارد.
دیشب سرانجام نور دیده هیتلر و آرشیتکت و وزیر تسلیحات او (آلبرت اسپر) را نقل می کرد:
دادگاه نورنبرگ
این جانی را که صدهاهزار یهودی همه چیز باخته را تا سرحد مرگ به بیگاری وادشت و کشت و آخر سر گفت که از هیچ چیز خبر نداشته است، به ۲۰ سال زندان محکوم کرد.
پس از بیرون آمدن از زندان
به فروش خاطراتش پرداخت:
۶۰۰ هزار مارک فقط یکی از خاطراتش را فروخت
برای هر مصاحبه سرشته به دروغش چه بسا ۳۰۰ هزار مارک گرفت
علاوه بر زنش
معشوقه ای ۲۰ سال جوانتر از خود و محل عیشی در هتل مجللی داشت
و
در هفتاد و چند سالگی در حین جفتگیری با معشوقه اش در هتل توسط عزرائیل قبض روح گشت.
مرگی زیبا
خبرنگاران نوشتند.
آدمیان
اگر تیز بنگریم
جهانپهلوانان فراموشی اند و خاموشی.


۵۷۰۸

سنگ سخنگو

انتخاب را نباید دستکم گرفت. 

انتخاب یک مفهوم مهم فلسفی است. 

انتخاب کار هر کس نیست.

۵۷۰۹

سنگ سخنگو

پزشک هرگز نمیگه: 

«از زیادی خون است» 

شاید گفته از فشار بالای خون است. 

امپریالیسم اما واقعا مقصر است. 

چون اینها را امپریالیسم روی کار آورده و در گوادالوپ سند مربوطه را امضا کرده


۵۷۱۰

سنگ سخنگو

اولا
قضیه همه جا از همین قرار است.

ثانیا
این ایرادگیری شما
ایراد اساسی دارد؟
ایراد اساسی اش کجا ست؟

۵۷۱۱

سنگ سخنگو

شاهکاری سوسیولوژیکی ـ رئالیستی ـ راسیونالیستی

پنج تاباجناق اصفهانی رفتن خونه باجناق ششمی، افطاری
خانم خونه آقاروکشید کنار گفت، حَجی میگم شیکر نداریم، حالا چاییا رو با چی چی شیرین کنم؟
آقای خونه: اصلاً توفکرش نباش چاییا روبریزخودم درستش میکنم،
پنج تا چایی برد وگفت :خوب آقایون یکی ازفنجونا شیکر ندارد، به هرکی افتاد هفته دیگه همگی خونه اون دعوتیم،
همه خوردن وگفتن به به عالی بود، یکی ازباجناقها گفت، حجي این خیلی شیرینه یه کم چای بریز توش

۵۷۱۲

سنگ سخنگو

ما اهل داوری هستیم و نه اهل پیشداوری. 

باید ببینیم. 

بعد داوری کنیم

۵۷۱۳

سنگ سخنگو

من یک عطاری دارم

سگ سخن جو

 

تبار طبیبان به عطاران می رسد
عطار و عطاران
اطبای همه فن حریف (allrounder) بوده و بوده اند.
عطاران و اطبا
اولین نمایندگان ماتریالیسم بوده اند


۵۷۱۴

سنگ سخنگو

آن‌که می‌گوید دوستت می‌دارم
خُـنـیـاگر غمگینی‌ست
که آوازش را از دست داده‌است
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار کاکلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود...
شاملو


سگ سخن جو

 

این شعر شاملو

مملو از ایراد است.


۵۷۱۵

سنگ سخنگو

این جمله گوندورا هم به لحاظ انشایی ایراد دارد و هم به لحاظ منطقی و معنایی

۵۷۱۶

سنگ سخنگو

هیچ دقت کرده اید 

به 

طنین قدسی قاضی نور

 در 

دالان های تو در توی ذهن؟ 

دلیلش چیست؟


۵۷۱۷

سنگ سخنگو

درود
بحث بر سر این جمله شما ست:
ما باید در کشف و تحلیل واقعیت های تاریخی به دور از هرگونه حُب و بُغض و قدیس سازی و اِبلیس سازی عمل کنیم

سگ سخن جو

 

 بحث بر سر مفاهیم حب و بغض شما ست.
ضمنا مولوی و عرفان و حافظ
همگی
خردستیزند.
مولوی پای استدلالیان را (راسیونالیست ها را) چوبین و بی تمکین می داند.
حافظ بدترین دشمن عقل است.
کسب و کار حافظ تمسخر و تحقیر و تخریب عقل است
حافظ خانه عقل را به آتش میخانه (می) می بندد

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر