۱۴۰۰ اردیبهشت ۴, شنبه

درنگی در حکایاتی از احسان طبری (۱۷)

بین چوب ترمو و چوب های استوایی کدام را انتخاب کنم؟
 
 درنگی

از

میم حجری 
 

۹

درختان پرتو دوست

 

در جنگل های استوایی

درختانی است به نام «درختان پرتو دوست»

که

چون تیرگی را تاب نمی آورند،

اوج می گیرند

و

شاخسار خود

را

در زیر اشعه خورشید می گسترند.

و

درختانی است به نام «سایه دوست»

که

در شب جاویدان جنگل به سر می برند

و

آنگاه

که

نوبت انگل ها، خارها، پیچک ها ست.

باری

آن درخت پرتو دوستی باش

که

برگ های خود را زیر آسمان تاریخ گسترده

و

از آن فراز

جهانی می بیند

بسی فراختر از تنگنای انگل ها و پیچک ها.

 

طبری در این حکایت

نباتات

را

به

دو طبقه هوادار نور و هوادار سایه طبقه بندی می کند.

بعد

از

هواداران خود

می خواهد که درختان پرتو دوست را سرمشق قرار دهند و نه درختان سایه دوست را.

 

طبری

حریم مفاهیم بیولوژیکی

را

حتی

مخدوش می سازد.

چون

«انگل ها، خارها، پیچک ها»

اصلا

درخت

محسوب نمی شوند.

 

سواد طبری از بیولوژی

خیلی ناچیز است.

خار

درخت نیست.

خار

جزو تسلیحات تدافعی نباتات مختلف است.

درختان پرتودوست

هم

خار دارند.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر