خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
(۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
باب چهارم
در عدالت
مذهب مختار
حکایت
در تواریخ مغول وارد است که هولاکوخان را چون بغداد مسخر شد
جمعی را که از شمشیر باز مانده بود
بفرمود تا حاضر کردند،
حال هر قومی را باز پرسید
چون بر احوال مجموع واقف گشت،
گفت:
از محترفه ناگزیر است.
ایشان را رخصت داد تا بر سر کار رفتند
تجار را مایه فرمود دادن تا از بهر او بازرگانی کنند
جهودان را فرمود که قومی مظلومند به جزیه از ایشان قانع شد
مخنثان را به حرم های خود فرستاد،
قضاه و مشایخ و صوفیان و حاجیان و و اعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی گیران و شاعران و قصه خوانان را جدا کرد
و
فرمود:
«اینان در آفرینش زیادت اند و نعمت خدای به زیان می برند»
حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند،
و
روی زمین را از خبث ایشان پاک کرد.
لاجزم قرب نود سال پادشاهی در خاندان او قرار گرفت
و هر روز دولت ایشان در تزاید بود.
ابوسعید بیچاره را چون دغدغه عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار عدل موسوم گردانید، در اندک مدتی دولتش سپری شد و خاندان هولاکوخان و مساعی او در سر نیت ابوسعید رفت.
آری:
چو تیره شود مرد را روزگار
همه آن کند کاش نیاید بکار
رحمت بر این بزرگان صاحب توفیق باد
که
خلق را از ظلمت ظلم عدالت به نور هدایت ارشاد فرمودند.
پایان
۱
حکایت
در تواریخ مغول وارد است که هولاکوخان را چون بغداد مسخر شد
جمعی را که از شمشیر باز مانده بود
بفرمود تا حاضر کردند،
حال هر قومی را باز پرسید
هلاکوخان
به
مشاورت خواجه نصیر طوسی
پس از قتل مسالمت امیز خلیفه بغداد
امیرالمؤمنین
فرمان فراخوان کسانی را صادر می کند که به تصادفی جان از مهلکه کشتار مغولان به در برده اند.
۲
چون بر احوال مجموع واقف گشت،
گفت:
از محترفه ناگزیر است.
ایشان را رخصت داد تا بر سر کار رفتند
منظور از محترفه
پیشه وران
است.
هلاکوخان
پیشه وران
را
مفید می داند و از قتل شان خودداری می ورزد.
۳
تجار را مایه فرمود
دادن تا از بهر او بازرگانی کنند
هلاکوخان دستور دادن سرمایه به تجار را صادر می کند تا تجارت کنند و کیسه او را پر کنند.
تجار
همه جای جهان
کثیف ترین قشر بورژوازی بوده است.
واسیلی یان
در
رمان خود تحت عنوان چنگیزخان
از
تجار ایرانی
به
عنوان منابع اطلاعاتی مهم خان مغول نام می برد.
تجار ایرانی
اطلاعات استراتژیکی لازم را در اختیار خان مغول می گذارند و زمینه را برای حمله به ایران و تسخیر و تخریب نیروهای مولده جامد و جاندارش هموار می سازند.
اینجا
از
همکاری اشراف فئودال مغول و تجار پرده برمی افتد.
۴
جهودان را فرمود که قومی مظلومند به جزیه از ایشان قانع شد
از این جمله هلاکوخان و عبید
مظلومیت تاریخی خلق فرزانه یهود آشکار می گردد.
این بدان معنی است
که
اقوام وحشی مغول
بشردوست تر از لاشخورهای فاشیسم و فوندامنتالیسم (خمینیسم) بوده اند.
۵
مخنثان را به حرم های خود فرستاد
منظور عبید از مخنثان جنده های نر است که لایه ای از لومپن پرولتاریا هستند.
۶
قضاه و مشایخ و صوفیان و حاجیان و و اعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی گیران و شاعران و قصه خوانان را جدا کرد
و
فرمود:
«اینان در آفرینش زیادت اند و نعمت خدای به زیان می برند»
حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند،
و
روی زمین
را از خبث ایشان پاک کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر