https://www.youtube.com/watch?v=JU5dnIkBL_w
از
۶
بوزینه و تنبور
(عنتر و آلت موسیقی شبیه سه تار)
بوزینه ای
چنگ در تنبور زد.
از آن بانگی کژآهنگ برخاست.
برآشفت و گفت:
«دیروز که رامشگر تو را می نواخت، چنین ناخوش، غریو برنمی آوردی!»
تنبور گفت:
«از من مرنج.
زیرا نوای من با نوازنده سازگار است.»
طبری
در این حکایت
دیالک تیک سه عضوی سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون
را
به
شکل دیالک تیک بوزینه و تنبور
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک رامشگر و تنبور
از
سوی دیگر
و
به شکل دیالک تیک تنبور و نوا
از
دیگر سو
بسط و تعمیم می دهد
تا
اندرز و اندیشه خود
را
ابلاغ کند.
ضعف سران حزب توده
که
بهترین اعضای جامعه بوده اند،
بیگانگی با تفکر مفهومی و مفاهیم فلسفی ـ علمی (مارکسیستی ـ لنینیستی)
بوده است و است و خواهد بود.
به همین دلیل
طبری عاجز از حل مسئله ای است که طرح کرده است:
تنبور گفت:
«از من مرنج.
زیرا نوای من با نوازنده سازگار است.»
مدعیان متنوع نمایندگی حزب توده
بدترین مخالفان روشنگری علمی و انقلابی اند.
این جماعت
از
آموزش تئوری علمی و انقلابی
بیزارند.
چه رسد به اشاعه آن.
بدون استفاده از شناخت افزارهای دیالک تیکی
نمی توان مسئله ای را درک کرد و توضیح داد.
ما این مسئله مطروحه توسط طبری
را
حل می کنیم
تا
ضمنا
تفکر مفهومی
را
تمرین کرده باشیم:
الف
بوزینه
سیستمی
(جانوری)
با
ساختار معینی
است
و
به
همین دلیل
از عهده انجام فونکسیون های معینی
مثلا
جیغ و ویغ و نعره و جنگ و شکار و غیره
برمی آید
و
نه
از عهده تنبور نوازی.
ب
رامشگر
هم
سیستم سوبژکتیوی
(آدمی، سوبژکتی)
با
ساختار معینی
(با مغز و دست و روح و روان و غیره معینی)
است
و
لیاقت تنبور نوازی را می تواند کسب کند.
پ
تنبور
هم
سیستم معینی
است
و
بسته به ساختارش
برای تولید آهنگ های معینی مناسب است.
ادعای زیر طبری:
تنبور گفت:
«از من مرنج.
زیرا نوای من با نوازنده سازگار است»
ادعایی سست و بی پایه است:
اولا
تنبور
آلت و اوبژکت موسیقی
است
یعنی
بنا بر ساختارش
برای تولید آهنگ های متنوع
مناسب است.
ثانیا
تنبور فاقد نوای کذایی سازگار با نوازنده است.
از همین تنبور بسته به بضاعت و لیاقت هنری رامشگران مختلف
می توان نواهای متنوعی تولید کرد.
نوای کژآهنگ بوزینه هم یکی از همین نواهای متنوع است.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر