۱۳۹۴ خرداد ۲۸, پنجشنبه

سیری در دلنوشته ای از تهمینه میلانی (7)


(۱۳۳۹)     
  تحلیل از شین میم شین

پدر و مادرم هردو فوت کردند.
چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم
 که فکرش مثل برق ازسرم گذشت:
نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم
پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه برای همین شام نخورد؟
 از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد
و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.

·        ایراد بینشی تهمینه میلانی در این بند از دلنوشته کجا ست؟

1
·        ایراد بینشی او اینجا ست که نفس کرد و کار خود را هیچ می شمارد و شنیدن و نشنیدن «صحبت های خود با همسرش» را همه چیز.
·        برای او محتوای گفتار و رفتارش هیچ است و فرم آن همه چیز.
·        فرمالیسم همین است:
·        فراموش کردن محتوا و ماهیت عمل و مطلق کردن فرم و نمود آن.
·        تهمینه اصلا از خود نمی پرسد که آیا کرد و کارش درست بود و یا نه.
·        آیا تهیه کتلت برای فردا به هر دلیل سنجیده و اندیشیده و ضرور بوده و یا نه.
·        دغدغه تهمینه از این است که پدرش، سخنان او را شنیده باشد، مبنی بر اینکه برای فردا کتلت لازم دارد.
·        حالا انگار مادر ـ پدر در راه برگشت به خانه شان و یا در خانه شان چیزی برای خوردن نخواهند داشت و از گرسنگی خواهند مرد.

2
·        این بدان معنی است که در جامعه تهمینه میلانی، فرزند نه تنها با همسر، بلکه حتی با والدین خود تئاتر بازی می کند.
·        یعنی مادر ـ پدر خود را حتی محرم مسائل و مشکلات زندگی خود نمی داند.
·        معلوم نیست که در این شرایط اسفبار، از محتوای زندگی چی باقی می ماند.

3
 ویلیام شکسپیر (1564 ـ 1616) 
شاعر، نمایشنامه نویس بزرگ انگلیس
آثار:
·        اُتللو
·        مکبث
·        هملت
·        ژولیوس سزار
·        رومئو و ژولیت
·        شاه لیر
·        تاجر ونیزی
·        رؤیای شب نیمه تابستان
·        هنری ششم
·        دو نجیب‌زاده ورونایی
·        تیتوس آندرونیکوس
·        کینگ جان
·        هنری چهارم
·        کمدی اشتباهات
·        هیاهوی بسیار برای هیچ
·        هنری پنجم
·        تروئیلوس و کریسدا
·        آنتونیوس و کلئوپاترا
·        تیمون آتنی
·        پریکلس
·        کوریولانوس
·        حکایت زمستان
·        هنری هشتم
·        رام کردن زن سرکش
اشعار غنایی شکسپیر نیز از شاهکارهای شعر و ادبیات انگلیسی است. از آن جمله می ‌توان به منظومه‌های زیر اشاره کرد:
·        مجموعه غزلیات شکسپیر
·        ونوس و آدونیس
·        زائر پرشور

·        آدم بی اختیار یاد ویلیام شکسپیر می افتد که 400 سال قبل،  «جامعه و جهان را صحنه تئاتر محسب می داشت و اعضای آن را هنرپیشه هائی با ماسک های خاص خویش.»  

·        شکسپیر به احتمال قوی اعضای خانواده ها را یعنی زن و شوهر را و مادر ـ پدر و فرزند را مستثنی دانسته بود.
·        چون بدین ترتیب زندگی از هر نوع زیبائی و معنی تخلیه می شود و پوسته ای توخالی از آن باقی می ماند.

4
نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم
پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه برای همین شام نخورد؟
 از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد
و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.

·        فرمالیسم یکی از مدرن ترین و مد روزترین سوقات طبقات اجتماعی واپسین است.
·        تمام سخن سعدی و بویژه حافظ از روی و موی و عطر و بوی و چشم و گوش و ابروی و قد و قامت و نشست و برخاست یار کذائی است.
·        حتی سخنی راجع به هویت او، ماهیت طبقاتی او، طرز تفکر او، سجایای اخلاقی او در بین نیست.
·        خواننده انگار با موجودی سر و کار دارد که فرم و نمود محض است و خالی از هر هویت و ماهیت و محتوا.

5
·        امروزه بورژوازی واپسین همین فرمالیسم را از کودکستان تا دانشگاه و خانه سالمندان پیگیرانه و سرسختانه آموزش می دهد:
·        کودک بخت برگشته در کودکستان متروپول ها مارک های آدی داس، نایکی و غیره را می آموزد و با آنها بزرگ می شود.

5
·        در گزارش تلویزیونی سخن از قتل عام مردم روستاهای مختلف روسیه توسط ارتش فاشیستی هیتلر است.
·        همه جان بدر برده ها از سربازان تا از سکنه انگشت شمار روستاها که به تصادفی جان سالم بدر برده اند، گزارش می دهند:
·        پارتیزان های سرخ حمله کردند و ضرباتی بر ارتش آلمان وارد آوردند.
·        ارتش آلمان هم در عوض، همه سکنه روستا را از خانه بیرون آورد و درجا تیرباران کرد.

·        تا اینجا مسئله کاملا عینی طرح می شود.
·        مانی پولاسیون افکار عمومی در بحث بعدی راجع به این جنایات صورت می گیرد:
·        اینجا ست که فرمالیسم با جلال و جبروت تام و تمام وارد صحنه می شود.

·        چگونه؟

6
·        اکنون در تحلیل جنایات فاشیسم، حکما و علما و عوامفریبان طبقه حاکمه گره بر ابرو و چین بر پیشانی می اندازند تا به این راز تعیین کننده پی ببرند که تیرباران اهالی روستاها توسط مأمورین گستاپو صورت گرفته و یا توسط سرباران اربش آلمان؟

·        اکنون دیگر خود جنایات فراموش می شوند و بحث های استحماری حول کشف ماهیت جوخه های اعدام دور می زند و بس.
·        حالا انگار جوخه اعدام نه به دستور سران ارتش و افسران، بلکه سر خود تصمیم گرفته اند و تصمیم خونالود خود را به مورد اجرا گذاشته اند.
·        ضمنا انگار نه نفس این جنایات، بلکه هویت جلادان تعیین کننده است.

·        فرمالیسم بهترین ترفند برای عوامفریبی و حتی خودفریبی است. 

·        مثال دیگر:

7
·        جریانات عنگلابی معروف به جنبش مسلحانه (چریک های فدائی خلق و غیره) با این شعار استحماری مد شدند که «تنها ره رهائی، جنگ مسلحانه»

·        جنگ مسلحانه و یا انتحار داوطلبانه اما فقط فرم مبارزه بر ضد رژیم انقلاب سفید بود.
·        نه محتوا و ماهیت آن.

·        آنچه پنهان داشته می شد، ماهیت فئودالی و طبقاتی ـ واپسین تا مغز استخوان ارتجاعی این جریانات بود.

·        ترفند عوامفریبی اینجا نیز فرمالیسم بوده است.

·        مثال دیگر:

8
·        همان جریانات ارتجاعی اکنون «تجدید» نظر کرده اند و ظاهرا سر عقل آمده اند.

·        ولی خط مشی آنها اکنون از چه قرار است؟

·        خط مشی آنها اکنون عبارت است از مبارزه مسالمت آمیز  مدنی تنها ره رهائی.

·        باز هم فقط فرم مبارزه عمده و مطلق می شود و برای عوامفریبی به خدمت گرفته می شود.
·        از محتوا و ماهیت این مبارزه کمترین حرفی بر زبان نمی آید.

·        این هم چیزی جز فرمالیسم نیست.

·        کسی نمی داند که فردا به جای طبقه حاکمه فعلی  چه طبقه حاکمه ای سوار بر گرده خلق خواهد شد.

9

راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها
 ازش تشکر نکردم؟

·        تهمینه میلانی احتمالا خودش مادر است و فرزندانی دارد.
·        ولی با این حال هنوز قادر به درک زحمات، مشقات و خدمات مادر و پدر رنجکشیده خود نیست.

·        تنها چیزی که او را رنج می دهد، تشکر نکردن به خاطر سنگک های تر و تازه است.

·        این هم فرم دیگری از فرمالیسم است.

·        این هم پرسه زدن مکانیکی در سطح چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای زندگی است.

·        این چسبیدن چهار دست و پا به ظاهر و فرم و سطح و نمود چیزها ست.
·        این بی خبری مطلق از ذات چیزها ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر