۱۳۹۴ تیر ۶, شنبه

هماندیشی با نون (1)


میم نون

دیالک تیک منجی و ناجی
(دیالک تیک نجات دهنده و نجات یابنده) 
بسط و تعمیم دیالک تیک فاعل و مفعول، دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت است.

1
در عالم اشیاء می توان مفعول و اوبژکت منفعل را تصور کرد.

2
مثلا اگر ساعت مچی کسی در آب رود افتاد
می تواند بی اعتنا به میل خود ساعت آن را نجات دهد.

3
انسان ولی اوبژکت نیست.

4
انسان که سهل است
نبات و جانور حتی اوبژکت نیست.

5
نبات به اصطلاح هرز را صدبار هم بچینی و بسوزانی
ـ کاری که پدارن ما کرده اند و می کنند ـ
بازهم از گزنده فنا
جان سالم بدر می برد
و بازهم از زیر خاک سر بر می کشد.

6
فقط کافی است که ذره ای از نبات باقی بماند.

7
حتی میکرو ارگانیسم ها را با درجات حرارت زیاد
نمی توان نیست و نابود کرد.

8
شیر خشک که پودر واره است
به محض ریختن آب در آن
در طرفه العینی اسپورهای میکرو ارگانیسم ها
که از گزند درجات حرارت فوق العاده
خود را به ترفندی حفظ کرده اند
شروع به تکثیر می کنند.

9
انسان
دیالک تیکی از اوبژکت و سوبژکت است.

10
روشنگری
 به همین دلیل
بی آلترناتیو است:

11
سوبژکت باید آگاه شود
تا بعد آزاد گردد.

12
دیالک تیک عینی اما این است
که سوبژکت  بدون آزادی
 نمی تواند آگاه شود.

13
برده و رعیت و پرولتر
به سبب دشواری زیست
اصلا فرصت آگاه گشتن ندارند.

14
به همین دلیل
دیالک تیک رهایش و آگاهش
 (آزادی و آگاهی)  
فرمان می راند و نه یکی از آندو.

15
یکی از این دو قطب دیالک تیکی اما نقش تعیین کننده دارد.
اگرچه قطب دیگر هم خیلی خیلی مهم است.

16
رهایش اجتماعی بر آگاهش اجتماعی (آزادی بر آگاهی)
 مقدم است.

17
رهایش اجتماعی برده و رعیت و پرولتر 
(زن به مثابه پرولتر مضاعف)
بر آگاهش (؟) او تقدم دارد.

18
چون اگر شرایط عینی تحول نیابد
اگر سیستم برده داری، فئودالی و یا سرمایه داری
سرنگون نشود
برده و رعیت و پرولتر مقید (دربند، نا آزاد)
فرصت آگاهش حتی نخواهد داشت.

19
دیالک تیک زندگی همین است:

20
باید در آن واحد
هر دو قطب را در نظر داشت:

الف 
هم   
روشنگری علمی و انقلابی را

ب 
هم   
ـ توأم با آن ـ 
بسیج و تشکل و انقلاب اجتماعی را 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر