۱۳۹۴ خرداد ۳۱, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (115)


جمعبندی از
مسعود بهبودی
 

 الیاس علوی
من طاقت می آورم
اما گاهی از خودم می پرسم:
«اگر نقابم را بردارم
چند نفر در قاب عکس هایم باقی می مانند؟»


نون

1
ﺑﻨﻆﺮﻡ ﻫﻤﻪ ي ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﻣﺎﺳﻜﻬﺎ و اﺑﻌﺎﺩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩاﺭﻥ

2
ﺩﺭ اﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ اﻓﺮاﺩ ﺑﺎ ﻫﻢ
 اﺷﺨﺎﺹ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺑﻌﺪﻱ ﻛﻪ
ﺩﺭ ﻳﻚ ﻓﺮﺩ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻆﺮﺷﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﻳﺎ ﻣﻲ ﭘﺴﻨﺪﻧﺪ
ﺑﺎ اﻭ اﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺪ

3
ﺑﻨﺎ ﺑﺮاﻳﻦ ﻫﻤﻪ اﺑﻌﺎﺩﻱ ﺩاﺭﻥ
ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﻣﻨﻔﻮﺭ ﺩﻭﺳﺘﺎﺷﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ.

4
اﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﻴﻬﺎﻳﻲ ﺑﺮﻗﺮاﺭ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ
ﻛﻪ ﻓﺮاﺗﺮ اﺯ اﻳﻦ ﻣﺎﺳﻜﻬﺎ ﺑﺎﺷﻪ
 ﻳﻌﻨﻲ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻓﺮﺩ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻳﺒﺶ.  

 روحانیت

1
روحانیت بطور کلی و در مقیاس حتی جهانی
چیست؟

2
روحانیت در جامعه و جهان چه فونکسیونی به عهده دارد؟

3
جایگاه و پایگاهش چیست؟

4
روحانیت در سطح جهانی هم همان است که در کشور عه هورا ست.

5
احزاب دموکرات مسیحی اروپا و جمهوریخواه امریکا
همان حزب الله است.
اسم شان فقط دیگرگونه است.

6
ما راجع به دین دهها مطلب منتشر کرده ایم.

7
کلیسا را نباید دست کم گرفت.

8
تیراژ نشریات کلیسا صد برابر تیراژ نشریات احزاب دیگر است.

9
کلیسا دانشگاه ها را تحت سیطره بلامنازع خود دارد.

10
کودکستان ها را، مدارس عالی را.

11
کلیسای کاتولیک با فاشیسم علنا بر ضد یهودی ها متحد شده است.
یهودیتی که خود از آن  منشعب شده است.

12
معرکه اند این آخوند ها.

13
کسروی هم قبلا آخوند  بود.
بعدا ورجاوند بنیاد نوشت.
دین جدیدی اختراع کرد.

14
 روحانیت تازگی ندارد.
بشنویم از قول فردوسی
 
 
گرانمایه جمشید فرزند او
کمر بست یکدل پر از پند او

برآمد برآن تخت فرخ پدر
به رسم کیان بر سرش تاج زر

کمر بست با فر شاهنشهی
جهان گشت سرتاسر او را رهی

زمانه بر آسود از داوری
به فرمان او دیو و مرغ و پری

جهان را فزوده بدو آبروی
فروزان شده تخت شاهی بدوی

«منم»
گفت:
«با فرهٔ ایزدی
همم شهریاری، همم موبدی»


16
جمشید هم شهریار است و هم موبد و یا آخوند.

17
روحانیت هم طبقه است و هم ایده ئولوگ طبقه.

18
یک پای روحانیت در زیربنای اقتصادی جامعه است.
یعنی جزو طبقه حاکمه است.

19
 پای دیگرش در روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
یعنی معمار روح و شعور جامعه است.
از همان اغاز تاریخ.

20
حتی در فرماسیون اشتراکی اولیه.
هم موبد بوده و هم نگهبان آتش و نگهدار وسایل تولید.

21
برای رهائی از شر روحانیت
باید انقلاب کمونیستی صورت گیرد.
یعنی هم پایش در زیربنا قطع شود و هم پایش در روبنا. 

تنها وظیفه تو در زندگی
این باشد:
باخودت رو راست باش.
حریف


1
این اندرز بظاهر ساده
فوق العاده تأمل انگیز است.
عمیق است.

2
منظور اندرزگو چیست
و
بر پایه چه تجربه و یا تجاربی
این اندرز فرمولبندی شده است؟

3
شاید خود اندرزگو به غنای آن واقف نباشد.

4
منظور اندرزگو را باید از اندرز او استخراج کنیم
نه از ذهن خود.

5
اندرز گو وظیفه و تکلیف هر کس را
در رو راستی با خویشتنش خلاصه می کند.

6
مفهوم «رو راستی با خویشتن» به چه معنی است؟

7
شاید منظور اندرزگو از 
«رو راستی با خویشتن»،
پرهیز از خودفریبی باشد.

8
خودفریبی مفهوم عجیب و غریبی است.
چرا؟

9
برای اینکه خود فریبی همراه همیشگی عوامفریبی است.
هر عوامفریبی ضمنا خود فریبی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر