۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

هماندیشی با نون (2)


محمد سورنا  
 دیگر هیچ زمینی 
را
ـ به امید مترسکی ـ
زیر کشت نخواهم برد.

چون
ـ به چشم خود ـ
دیدم،
که یک آسمان، کلاغ
ـ زیر چتر مترسک ـ
رقص باران 
را
به ریشخند
گرفته بودند.
 
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری 
میم نون

 
نون
چرا به کلاغ اینقدر بعد منفی میدن
اونم پرنده ای است
مانند دیگر پرندگان
 و
بنا بر غریزه اش زندگی میکنه
 امان از ذهن ما آدما
که
برای هر چیزی یک مارک می چسبونیم
 
 
 
ممنون
 از تأمل روی این شعر موجز و مختصر، 
ولی غول آسا

1
این شعر را می بایستی تحلیل کنیم.

2
تحلیل شعر برای ما اما
ـ به همان صورت ـ
 صورت می گیرد
که 
سرایش شعر برای شاعر این شعر 
صورت گرفته است.
که 
سرایش هر شعر اصیلی 
صورت گرفته است.

3
یعنی به دست خود شاعر نیست.
نوعی دیکتات درونی ـ طبقاتی به شاعر است.

4
چون شعر نه در آگاهی مطلق
بلکه در 
دیالک تیکی از خودپوئی و آگاهی 
سروده می شود.

5
تحلیل اشعار و افکار این و آن هم به ما تحمیل می شود.
دست خودمان نیست.
ضمن آگاهانه بودن، خودپو ست.
نیروئی درونی ـ طبقاتی
ما را به تحلیل بعضی چیزها وامی دارد.

6
مراجعه کنید به
 دیالک تیک خودپوئی و آگاهی  
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری 


7
در این شعر پرمعنا و پر محتوا
کلاغ 
نه منفی،
بلکه
 مثبت و هوشیار و خود اندیش و خود مختار
تصور و تصویر می شود.

8
آن سان 
که 
یک آسمان کلاغ  
به
 توخالی بودن مترسک
و
به
 قلابی بودن مترسک 
وقوف دارد.

9
آن سان که
نه تنها
از مترسک نمی ترسند،
 بلکه 
با 
«ریشخند رقص باران، زیر چتر مرتسک»
فهم و هوش و شعور خود را جشن می گیرند.

10
قضیه
واقعا هم
از همین قرار است:

الف
کلاغ
 نه تنها
پرنده ای هشیار و گوش به زنگ،
بلکه پرنده ای اندیشنده است

ب
کلاغ نه تنها اندیشنده،
بلکه ترفندباز است.

ت
یعنی می تواند به روندهای روانی پرنده های دیگر
و حتی انسان ها پی ببرد.

پ
یعنی توان پیش بینی و پیس اندیشی دارد.

ث
مثلا می بیند که پرنده ای
دانه ای را می خواهد مخفی کند برای روز مبادا.
می پرد و در روی دیواری می نشیند.
پرنده هم اما  او را می بیند
و
 دلش نمی خواهد 
که
کلاغ بعدا بیاید و کلک گنج او را بکند.

ج
کلاغ این را می داند.

ح
به همین دلیل
چنان وانمود می کند که انگار حواسش جای دیگر است
و اصلا توجه و اعتنائی به پرنده  ندارد.

خ
یعنی
 پرنده دانه دار را
زیر چشمی تحت نظر می گیرد.

د
بعد
پس از پرواز پرنده
به سراغ گنج مخفی می رود
 و
شکمی از عزا در می آورد.

11
اینکه هنوز چیزی نیست.

12
کلاغ حتی وسیله ساز است.
و
 وسیله سازی را به همنوعان خود می آموزد.

13
وسیله سازی هم یکی از مشخصات اصلی انسان ها ست.

14
برخی از این حقایق امور
در
فولکلور اقوام مختلف
  منعکس شده اند.
 
15

بی رحمی در ادبیات
در حق مترسک  

صورت می گیرد.

16
مترسک وسیله تولید است.
به اندازه گاو و گاو آهن و داس و خرمنکوب
مفید و صرفنظرناپذیر است.

17
ولی
همیشه مورد تحقیر این و آن قرار می گیرد.

18
البته
در خارج از کشور عه هورا
 قضیه از قرای ر دیگر است. 
 
19
 جینا روک پاکو
در قصه ای برای کودکان
مترسک را 
هوشمندانه تر و رئالیستی تر  
تصویر کرده است.
تصویری سرشته به قدر دانی از این وسیله مثبت تولید کشاورزی
عرضه کرده است.

20
رمان فوق العاده زیبائی
هم
در جائی
راجع به مترسک نوشته شده است
که به فارسی ترجمه شده است.

21
در این رمان 
ـ اگر حافظه خطا نکند ـ
انسان تحت تعقیبی
خود را به شکل مترسک در آورده است
تا
از گزند اجامر سازمان پیگرد
 در امان بماند.

22

مترسک در این شعر
سمبل سران
سیاسی دست نشانده کشورها و غیره است.
چه گوارا
نیز سخنی در رابطه با مترسک دارد
که
به همین معنا ست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر