۱۳۹۴ خرداد ۲۱, پنجشنبه

دموکراسی و کاپیتالیسم (4)

اثری از مجید افسر
دموکراسی و کاپیتالیسم  
(تأملاتی در زمینه رابطه ای مسئله زا) 
پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری

فصل دوم
آزادی ـ برابری ـ برادری (همبستگی)
ادامه
 

 کارل پولانی (1886 ـ 1964)  
مورخ اقتصادی مجارستانی ـ اطریشی
عالم اقتصاد و علوم اجتماعی
برقراری پیوند میان تئوری اقتصادی ـ
علوم سیاسی ـ آنتروپولوژی فرهنگی
آثار:
تحول بزرگ 
(کتاب اصلی جامعه شناسی )  
منشاء فرم پولی اقتصاد


·         کارل پولانی فاجعه اوایل قرن بیستم را در طلاق قوای بازار از «همسر» اجتماعی شان می داند.

1
·         بنظر کارل پولانی، آزادی با کنترل مستقیم بازارها در پیوند مستقیم قرار دارد:
·        «حقوق شهروندی که تاکنون برسمیت شناخته نشده اند، باید به قانون اساسی دولتی ضمیمه شوند.
·         پایان اقتصاد بازار می تواند آغاز دوره ای از آزادی باشد که بشریت هرگز به خود ندیده است.
·         آزادی نه فقط عملا بمثابه حق غیر طبیعی طبقات ممتاز، بلکه به مثابه حقوق تضمین شده که از مرزهای تنگ عرصه سیاسی پا بمراتب فراتر می نهد و به ساختارهای درونی جامعه می رسد

2
·         رابطه کاپیتالیسم با دموکراسی و همچنین حتی درک دموکراسی هرگز نمی تواند چنین ساده لوحانه مطرح شود که فوکویاما و فریدمن و مریدان بیشمارشان مطرح می کنند.

3
·         رابطه کاپیتالیسم با دموکراسی و همچنین حتی درک دموکراسی ـ درست برعکس ـ بوسیله تضادهائی مشخص می شوند که در مبارزات سیاسی و اجتماعی تا عصر حاضر بکرات شعله ور شده اند و بنا بر شرایط زمانی تاریخا مشخص چهره عوض می کنند.

4
·         نقش دوگانه بورژوا ـ شهروند که مارکس جوان کشف و افشا می کند، تضاد اصلی دموکراسی بورژوائی را نشانه گذاری می کند:
·         برابری فرمال شهروندان  (که قبل از تحمیل حق انتخابات عمومی از سوی جنبش کارگری به هیچوجه وجود نداشته) در تضاد ساختاری با نابرابری اجتماعی صاحبان وسایل تولید و کارگران مزدبگیر قرار دارد.

5
·        این نابرابری اجتماعی (میان طبقات) به نوبه خود، پایه مناسبات قدرت سیاسی را تشکیل می دهد که در دولت جمع می آید.

6
·        (انتقاد مارکسیستی از دموکراسی بورژوائی بمدت مدیدی ندیده که در روابط حاکمیتی میان جنسیت ها بورژوازی حتی برابری فرمال را هم برسمیت نشناخته است.)   

7
·         آماج مبارزه توده های تحت ستم حل این تضاد ساختاری از طریق گسترش دموکراسی در خود جامعه است.

8
·         مارکس این آماج را به مثابه «بازپس گرفتن قدرت دولتی از سوی خلق» جمعبندی می کند و منظورش دورنمای کمونیستی است.

9
·         اما در واقع، پس از سال 1917 بطرز بکلی دیگری توسعه یافته است.

10
·        در دورنمای رفرمیستی حزب سوسیال ـ دموکرات، برعکس، هدف این بود که تناسب قوا میان طبقات اجتماعی در قانون اساسی بصورت قراردادی ثبت شود و بوسیله دولت دموکراتیک تضمین گردد.

11
 قرآن تربورن (1941)  
جامعه شناس معروف جهان از سوئد
پروفسور دانشگاه های بیشماری در همه قاره های جهان
آثار:
انتقاد از مکتب فرانکفورت (1970)  
علم ـ طبقه ـ جامعه (1976)  
طبقه حاکم چه خواهد کرد، اگر من حاکم شوم؟ (1980)  
آسیا و اروپا در گلوبالیزاسیون (2005)
نابرابری در جهان (2006)
از مارکسیسم تا پسامارکسیسم (2009)
جهان ـ راهنمائی برای مبتدیان (2010)

·         برسمیت شناسی مالکیت خصوصی و بازار می بایستی با تضمین کلکتیف مزدبگیران بوسیله قانون، قراردادهای کار و دولت رفاه مدرن (به انضمام «کار تماموقت») در رابطه باشد.

12
·         این  «صیغه موقت دموکراسی با لیبرالیسم» (به قول قرآن تربورن) در روزگار معروف به  «عصر طلائی» کاپیتالیسم فوردیستی پسا جنگ نام داشت.

13
·         تحقق این توافق همواره در نتیجه مبارزه طبقاتی میان طبقات و تناسب قوای طبقاتی تاریخا مشخص مبتنی بر آن بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر