میم حجری
رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رییس افتد
چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد
به عمال و حکام تمکین نکنند
و
در فکرهای دور و دراز افتند.
این گروه فرومایه
را
باید به خود مشغول کردن که از کار و گرفتاری فارغ نگردد
باید هر ده خانه را یک دیگ نباشد
تا به جهت طبخ آشی
یک روز به عطلت و انتظار به سر برند،
والا رعیتی نکنند و نقصان در ملک روی کند.»
(روضه الصفای ناصری پاره ی یکم برگه ۷۴۲۱)
۱
این گروه فرومایه
را
باید به خود مشغول کردن که از کار و گرفتاری فارغ نگردد
باید هر ده خانه را یک دیگ نباشد
تا به جهت طبخ آشی
یک روز به عطلت و انتظار به سر برند،
والا رعیتی نکنند و نقصان در ملک روی کند.»
ناصرالدین شاه
طبقه اصلی جامعه (رعایا) و عموم اهالی ملک (توده)
را
بی شرمانه و ابلهانه
گروه فرومایه
می نامد.
بدین طریق
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
به
شکل دیالک تیک اشراف (شریف ها) و فرومایگان بسط و تعمیم داده می شود.
تضاد طبقاتی آشتی ناپذیر (آنتاگونیستی)
را
صریحتر و روشن تر و بهتر از این نمی توان نمودار ساخت.
راه حل نجات رؤسا از عزل و تآمین تمکین به عمال و حکام
دشوارترسازی شرایط زندگی و کاری برای رعایا و توده است.
یعنی ترویج و تشدید و تعمیم ذلت است.
در این عندرز ناصرالدین شاه
ضمنا
از
بی خبری او از تولید کشاورزی و باغبانی و دامداری و صید و غیره
پرده بر می افتد.
او
در نهایت بی خبری، خیال می کند که توده، کاری جز آشپزی ندارد.
ناصرالدین اشه
ادعای اشعری هم داشته است
و
شیعه درجه اول بوده است
و
جنقوریان عاشق او بوده اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر