۱۳۹۹ دی ۱۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۳۷۴)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت سیزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۳۵ ـ ۳۷)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

پسندیده رأیی که بخشید و خورد

جهان از پی خویشتن گرد کرد

 

در این کوش، تا با تو ماند مقیم

که هرچ از تو ماند، دریغ است و بیم

 

که دستی به جود و کرم کن دراز

دگر دست کوته کن از ظلم و آز

 

معنی تحت اللفظی:

کسی که بخورد و بپاشد،

جهانی را گرد می آورد و با خود به گور می برد.

تو

هم

چنین کن.

اگر نکنی تأسف خواهی خورد و هراس خواهی داشت.

احسان و انفاق کن و ظلم مکن.

 

۲

در این کوش، تا با تو ماند مقیم

که هرچ از تو ماند، دریغ است و بیم

  

سعدی در این بیت شعر،

دیالک تیک بردن و هشتن را به شکل دیالک تیک (۱) و دریغ و بیم بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر،

دیالک تیک بردن و هشتن را به شکل دیالک تیک عمل خیر و دریغ و بیم بسط و تعمیم می دهد.

 

او ضمیر انسان بیکس و بی پناه جامعه طبقاتی را از هر امیدی خالی می کند و تنها راه رهائی را در سرمایه گذاری شخصی برای عقبی می داند.

 

این موضع طبقاتی سعدی،

ماهیتا

ضد بورژوایی

است

و

نهایتا

ارتجاعی است.

 

سعدی در همه اشعار و آثارش

بورژوازی

را

که سوبژکت انقلابی تاریخ بوده است، می کوبد.

 

سعدی

مخالف سرسخت

ثروت اندوزی و سرمایه گذاری دنیوی است 

که مشخصه مهم بورژوازی است.

 

۳

که دستی به جود و کرم کن دراز

دگر دست کوته کن از ظلم و آز

 

سعدی در این بیت شعر،

 دیالک تیک (۲) و نهی از منکر

را

به شکل دیالک تیک جود و کرم و ظلم و آز بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک امر به معروف و نهی از منکر  را به شکل دیالک تیک جود و کرم و ظلم و آز بسط و تعمیم می دهد.

 

احسان و عدل دو وظیفه اصلی است که سعدی برای طبقه حاکمه (اشرافیت فئودال و روحانی)

 تعیین می کند.

 

ما باید این دو مقوله مرکزی در فلسفه سعدی را مورد بررسی همه جانبه قرار دهیم.

 

سعدی باب اول و دوم بوستان و گلستان را به این دو مفهوم اختصاص داده است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر