۱۳۹۸ مرداد ۱۹, شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۰۰)

جمعبندی
از
مسعود بهبودی

زیبائی ها را طبیعت بخشیده تا معنی زیبائی را در نهایت پاکی درک کنیم
بیماران حنسی در اندیشۀ ما جای ندارند و
بیمارانی که از اشعۀ موی دختران به مرحلۀ بستری شدن میرسند
و به دلیل وجود این بیمارها بهترست که
تیمارستان ها بنا کنیم.
تا که به اجبار دختران زیبای هفت ساۀ ما روسری بسر کنند.
حریف

الف
زیبائی ها را طبیعت بخشیده تا معنی زیبائی را در نهایت پاکی درک کنیم

۱
عجب ادعای بی پایه ضد عقلی و ضد منطقی ئی:
طبیعت با همه چیزها و پدیده های زشت و زیبایش
میلیاردها سال قبل از پیدایش «ما»
وجود داشته است.

۲
طبیعت میان «ما» و سنگ و شن و خاک و مور و مار
فرقی نمی گذارد.

۳
استه تیک
مشخصه جدید موجودات زنده است.

۴
پرندگان و جانوران هم معیارهای استه تیکی خاص خود را توسعه داده اند.

۵
ای بسا آشیانه که پرنده نر می سازد تا توافق پرنده ماده را برای تشکیل خانواده جلب کند
و
پرنده ماده نمی پسندد و درهم می کوبد تا از نو بکوشد و بسازد.

ب
بیماران حنسی در اندیشۀ ما جای ندارند

۱
زنده باد «ما» ی از خودراضی
و
عاری از هر بیماری

۲
منظور از بیماران جنسی کیستند؟

۳
بچه بازها
دختربازها
کسانی که با دختران و یا پسران ۲۰ سال جوانتر از خود ازدواج می کنند؟

۵
دلیل این امتیازات و یا انحرافات چیست؟

۶
این افراد که ممتاز و منحرف مادرزاد نبوده اند؟

۷
این فرماسیون اقتصادی است
که
امکان ازدواج رسول اکرم با اکرم خردسال را مجاز می دارد
ازدواج شرودر و پوتین و ترامپ و آن و این با مهپاره های ۴۰ سال جوانتر از خود را امکان پذیر می سازد.

۸
اگر کنترل کلکتیو
وجود داشته باشد
این پدیده ها به حداقل ممکن تنزل می یابند.
زنده باد کموینسم

پ
بیمارانی که از اشعۀ موی دختران به مرحلۀ بستری شدن میرسند

۱
اشعه موی دختران؟

۲
دختر زیبا در چشم مردان
و
پسر زیبا در چشم زنان و حتی مردان
جاذبه استه تیکی و اروتیکی دارد.

۳
استه تیک و اروتیک هم با سکس خویشاوند است.

۴
سکس چیست؟

۵
سکس طریق و ترفند نجات از جاذبه جنون امیز استه تیک و اروتیک و قوه قدر قدرت غریزه جنسی است.

۶
سکس
همان منفذ سماور برای خروج بخار و جلوگیری از انفجار غلیانات درون جوشان است.

۷
سکس «ما» و آنها نمی شناسد
تا
کسی
جانماز به آب کشد و خود را ایدئالیزه کند.

ت
و به دلیل وجود این بیمارها بهترست که
تیمارستان ها بنا کنیم.
تا که به اجبار دختران زیبای هفت ساۀ ما روسری بسر کنند.

۱
تیمارستان
هرگز به جنون مجانین راه حل عرضه نکرده است.

۲
ضمنا
حجاب
علل مادی و طبقاتی و معرفتی و اخلاقی خاص خود را دارد.

۳
علاوه بر این
روسری سر کردن دختران هفت ساله شما
نه
حسن است
و
نه
عیب

۴
روسری
چیزی از جنس عمامه و عبا و کلاه و کراوات و دامن و پیراهن است.


چشم.

۱
ولی عادم حسابی
بیدادگر
هرگز احمق محسوب نمی شود.

۲
بیدادگر قبل از جامه عمل پوشاندنب ه بیداد
ستمدیده ها را خر می کند
بعد
کلاه گشادی بر سرشان می گذارد

۳
ضمنا
بفرما ببینیم که بی عدالتی و یا بیداد چیست؟

۴
ضمنا
بفرمایید
ما باید چکار کنیم؟

۵
تو خودت
مثلا
با مشاهده جنایات امپریالیسم و فوندامنتالیسم
مثلا
با خاوران سازی خاور میانه
چه می کنی؟


یکی از نشانه‌های بلوغ یک فرد همین است،
این‌که بداند چطور چیزهایی را که برای دیگران اهمیت دارد،
درک کند،
حتا اگر برای خودش اهمیت چندانی نداشته باشد

از کتاب ما تمامش می‌کنیم
کالین هووِر
ترجمه:
آرتمیس مسعودی
نشر آموت

۱
قولو لا اله الله تفلحو
بگویید خدایی جز الله نیست تا رستگار شوید
از مش کریم
از قرآن کریم
ترجمه مش رحیم
نشر اجامر جماران

۲
درک
به
چه معنی است؟

۳
درک و یا استنباط = انعکاس چیزی در آیینه ذهن و ضمیر کسی
به زبان آلمانی
Whhrnehmung

۴
درک چیزی
به این معنا
ربطی به خود فرد بالغ و یا نابالغ
ندارد.

۵
این خود چیز واقعی و عینی است که در آیینه ای از هرنوع منعکس می شود.

۶
اینکه زباله ای برای خری مجتهد جامع الشرایطی است
ربطی به درک زباله توسط همنوعی ندارد.

۷
بی اعتنا به اینکه
زباله برای خودش و یا سکنه جماران
اهمیت دارد
و
یا ندارد
زباله به مثابه زباله در آیین هذهنش منعکس می شود
یعنی عکس می اندازد.

۸
اگر منظور مش کالین از درک چیزی
شناخت ان چیز باشد
باید بداند که
پیش شرط شناخت چیزی
مثلا زباله ای
کار بر روی آن چیز (زباله) است.
مثلا
به چالش کشیدن زباله
و
یا
تحلیل رساله زباله است.

۹
به مدد کار و در روند کار
بر روی چیزی
شناخت ان چیز میسر می شود.
صادق هدایت
حاجی آقا

این سرزمین روی نقشه ی جغرافی لکه حیض است. هوایش سوزان و غبار آلود، زمینش نجاست بار، آبش نجاست مایع و موجوداتش فاسد و ناقص الخلقه. مردمش همه وافوری، تراخمی، از خود راضی، قضا و قدری، مرده پرست، مافنگی، مزور، متملق، جاسوس، شاخ حسینی و بواسیری هستند

۱
اسم این بینش
پسیمیسم
(بدبینی فلسفی)
است.

۲
پسیمیسم
همه چیز را سیاه می بیند.

۳
همه چیز اما دیالک تیکی از سفید و سیاه است.

۴
پسیمیسم
ایده ئولوژی طبقات اجتماعی است
که
فاقد دورنمای آتی اند.

۵
یعنی
بی فردا
هستند.

۶
یعنی
در ماضی به سر می برند

۷
یعنی در حسرت ماضی برباد رفته
به سر می برند.

۸
ارتجاع سیاه فاشیستی و فوندامنتالیستی
به لحاظ ایده ئولوژیکی
مبلغ پسیمیسم
است.

۹
صادق هدایت
به لحاظ ایده ئولوژیکی
فرقی با روحانیت کثافت ندارد

۱۰
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم است
و
هردو مبلغ پسیمیسم اند:

الف
فاشیسم
نسخه نجات را در جنگ توتال می داند

ب
فوندامنتالیسم (تشیع اصلا حشری)
نسخه نجات را
در
ظهور امام موعود و غرقه سازی جهان در دریای خون

عوضی گرفتن عرعر با اندیشه

اغلب بهترين قسمت های زندگی اوقاتی بوده‌اند كه هيچ كار نكرده‌ای و نشسته ای و درباره زندگی فكر كرده‌ای. منظورم اين است كه مثلا ميفهمی كه همه چيز بی‌معناست، بعد به اين نتيجه ميرسی كه خيلی هم نميتواند بی‌معنا باشد، چون تو می‌دانی كه بی‌معناست و همان آگاهی تو از بی‌معنا بودن تقريبا معنايی به آن می‌دهد. ميدانی منظورم چيست؟
بدبينيِ خوش بينانه
چارلز بوکفسکی

الف
اغلب بهترين قسمت های زندگی اوقاتی بوده‌اند كه هيچ كار نكرده‌ای و نشسته ای و درباره زندگی فكر كرده‌ای.

۱
اولا
عادم هندسی ساده لوح
مگر فکر کردن
کار نیست؟

۲
مگر
مفهوم کار فکری
را نشنیده ای؟

۳
ضمنا
تفکر و یا فکر کردن چیست؟

۴
آدم که نمی تواند بنشیند و در خلأ فکر کند.

۵
تفکر
در
دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت
(دیالک تیک موضوع تفکر و مغز متفکر و یا متفکر)
امکان پذیر است.

۶
تفکر کار عقلی است
و
کار عقلی (مغزی)
محتاج سیگنال های حسی است.

۷
مثال
باران می بارد
و ارگان های حسی
سیگنال های مربوط به بارش باران را به مغز می فرستند
و
مغز روی این سیگیال های حسی کار می کند.

۸
اگر بارش باران نبود
مغز فاقد موضوع تفکر می بود.

ب
منظورم اين است كه مثلا ميفهمی كه همه چيز بی‌معناست،

۱
خاک بر سر امثال ساده لوح تو که خیال می کنی
فکر کردن یعنی رسیدن به بی معنایی همه چیز

۲
نتیجه نداشتن مغز اندیشنده در کاسه سر
و
یا
نداشتن موضوع تفکر
همین است.

۳
تو
عرعر را با اندیشه
عوض گرفته ای
و
به بازتولید عرعر مشغولی

۴
عیرانی ها هم که عاشق عرعر هستند و مرتب عرعر تکثیر و تبلیغ می کنند
و
عرعرنده
هرچه خارجی تر باشد برای شان سکسی تر است.

پ
بعد به اين نتيجه ميرسی كه خيلی هم نميتواند بی‌معنا باشد، چون تو می‌دانی كه بی‌معناست و همان آگاهی تو از بی‌معنا بودن تقريبا معنايی به آن می‌دهد.

۱
مگر
از
تفکر
بی معنایی همه چیز
را
نتیجه نگرفته بودی ؟

۲
حالا چه طور شد
دوباره نتیجه بامعنایی همه چیز را می گیری؟

۳
ضمنا
ضمن گرفتن نتیجا بامعنایی همه چیز
بی معنایی همه چیز ر نتیجه می گیری؟

۴
مستی یا مدهوش؟

پ
ميدانی منظورم چيست؟
بدبينيِ خوش بينانه
۱
عرعر
به شرطی معنی دارد
که
از آن خر
باشد

۲
عرعر عادم ها
معنی
ندارد.

به
همان سان که اوپتیمیسم پسیمیستی و یا پسیمیسم اوپتیمیستی
معنی ندارد.

۳
ما
با
دیالک تیک خوش بینی و بدبینی
سر و کار داریم

۴
خوش بینی و بدبینی
اوپتیمیسم و پسیمیسم
علل طبقاتی و معرفتی دارند.

۵
عرعر
هم
به همین سان

فروغ فرخ زاد

‎‏
آیا شما که صورتتان را
«در سایهٔ نقاب غم‌انگیز زندگی
«مخفی نموده‌اید
«گاهی به این حقیقت یأس‌آور
«اندیشه می‌کنید
«که زنده‌های امروزی
«چیزی بجز تفالۀ یک زنده نیستند؟

«گوئی که کودکی
«در اولین تبسم خود پیر گشته است
«و قلب — این کتیبهٔ مخدوش
«که در خطوط اصلی آن دست برده‌اند —
«به اعتبار سنگی خود دیگر
«احساس اعتماد نخواهد کرد .


عزیز نسین

زندان به من چیزهای زیادی یاد داد
ولی بیش از همه صبر کردن را
هنگام تنهایی پر جمعیت بودن را
در میان جمعیت با خود ماندن را
و پیوسته با خود قهر کردن
و مکرراً آشتی کردن را
بدون احساس سنگینی
تحمل خیانت ها را
در پنج متر، پنج هزار متر قدم زدن
و در تنگنای دیوارها
سیر دنیا را
و بیش از همه
تمام گِرد ها را در دل تیز کردن را
انسان بودن، انسان بودن را ...

سگ ولگرد

زندان به سگ ها ی ولگرد چیزهای زیر را یاد داد که بدون زندان هم می شد یادگرفت:

۱
بهتر بودن شکنجه گاه ساواک
از
همبند بودن با عنقلابیون عنتر خاک را

۲
آشنایی با خریت خاکی خود را

۳
هشیاری بیش از حد را

۴
به خاطر هیچ و پوچ
زجر دیدن و خوار و خرد خراب گشتن را

۵
زندان
منگنه چسم و روح و روان است.

۶

چیزی برای آموزش ندارد

۷
زندان
آدمیان را آدمیت زدایی می کند.

۸
مرگ بر زندان
زنده باد «آزادی»

۹
فخر کردن به زندان و شکنجه
بدترین سوقات عنقلابیون فئودالی و فاشیستی و فوندامنتالیستی خرفت و خر و خردستیز بوده است.
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر