۱۳۹۶ مهر ۱۶, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۲۷)


جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
  
نه.

۱
ابراز نظر حتما نباید درست باشد.

۲
کامنت
 با
تحلیل
تفاوت دارد.

۳
کامنت که مبتنی بر تفکر و تعمق و تأمل زمانگیر نیست.

۴
کامنت واکنشی فوری به چیزی است.

۵
عیب و نقص در ذات کامنت است.

۶
 ابراز نظر
نه برای کیف خر کردن،
بلکه
به عنوان
تلنگری برای هماندیشی است.

۷
ابراز نظر
برای تضارب نظرات است
تا حقیقت عینی اندکی معلوم شود.
خودشناسی، جامعه شناسی و همنوع شناسی میسر شود.

۸
انسان ها بر سر دو راهی زیر ایستاده اند:
 یا باید هماندیشی کنند و رفته رفته آدم شوند
 و
 یا باید هفت تیر کشند و شقیقه همنوع را نشانه روند.

۹
بیت حافظ را هم به طرز غلط ذکر کرده اید.
چون معیوب است.
حتما چیزی جا به جا شده است.

۱۰
ضمنا
خواجه شیراز مرجع تقلید خوبی نیست.

۱۱
ما اشعار خواجه را حتی المقدور تحلیل و منتشر کرده ایم.

۱۲
خواجه خردستیز است.
 
 
نام این اثر
انعکاس آرام است.
سعید سعادت


۱
تسمیه ی نادقیق

۲
این اثر هنری سعید سعادت
اثری ناتورالیستی است.

آثار سعید سعادت
آدمی را به یاد آثار شاعر فئودالی فرانسه
موسوم به شاتو بریان
می اندازد.

۳
اکثر آثار او
ناتورالیستی اند.

۴
در این اثر هنری
نه انعکاس آرام
بلکه انعکاس لرزان تصور و تصویر می شود.

۵
این اثر هنری از این بابت رئالیستی است.

۶
چون آب
حتی اب بظاهر ساکن برکه
در معرض وزش مدام باد قرار دارد و موله کول های آب نا آرام و بی تاب اند.

۷
به همین دلیل
بدشواری می توان عکس خود را در آیینه آب تماشا کرد و از کیفیت نازلش عصبانی نشد.

۸
همین لرزش عکس درخت نیز به طرز رئالیستی تصور و تصویر شده است.

۹
در این اثر هنری
انعکاس ماده در ماده
(انعکاس درخت در آیینه آب)
نقاشی شده است.

۱۰
انعکاس همین است:
انعکاس
عبارت است از انعکاس (عکس اندازی) ماده در آیینه ماده

۱۱
انعکاس خاصیت ماده است 
(ولادیمیر لنین ـ حکیم توده)
 
 
کودکان
فرق تعیین کننده ای با توله های حیوانات ندارند.

۱
بازی های کودکان هم
طبیعی ـ غریزی اند.

۲
تمرین ترفند بقاء هستند.

۳
توله های مثلا ببر و پلنگ و شیر و غیره
ترفندهای شکار را با بازی تمرین می کنند
تا اندک اندک رشد کنند و روی پای خود بایستند.

۵
کودکان مقلد چیره دست بزرگان اند و «بازی» های دیگر را هم از بزرگان می آموزند
مثلا دروغ گویی را
تقیه و تظاهر و تزویر و ریا را
حقه بازی ها متنوع را

۶
در ورای بازی های کودکان
ترفند های زیست قرار دارند.
ترفند هایی که چه بسا فقط در عالم جانوران اعتبار دارند و نه در جامعه انسانی.

این بازی ها دال بر تبار حیوانی انسان ها ست.
بوس و لاس و لیس انسان ها نیز میراث نیاکان حیوانی آنها ست.

دلیل لیسیدن حتی بد ترتن جاهای اندام توله ها توسط جانوران چیست؟

۷
همین رقص که در جامعه دوام آورده
میراث نیاکان جانوری ما ست.

۸
پرندگان رقاصان ماهری اند و با رقص شادی های عمیق خود را نمودار می سازند.
 
 دل و دین تو بسان باغی اند
و
تو آن را به میل خود می سازی.
حریف
 
این جفنگیات بودیستی
نه
عقلیات
 بلکه
عرعریات
 اند.

۱
روح و یا شعور
انعکاس وجود است.

۲
شعور اجتماعی انعکاس وجود اجتماعی است.

۳
شعور پدیده ای طبقاتی است.

۴
به همین دلیل
به قول فویرباخ
شعور سکنه کاخ
 با
شعور سکنه کوخ
از زمین تا آسمان
تفاوت و حتی تضاد دارد.

۵
طرز تفکر هر کس را
طرز تهیه نان سفره توسط آن کس
تعیین می کند

۶
مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی است
 
 
هرچه پیرتر می شوم، خنثی تر و بی طرف تر و بی اعتناتر می شوم.
حریف
 
تو پیر نگشته ای
تو زمینگیر گشته ای.

۱
نشانه بارز پیری
نه زمینگیری
بل خردگرایی، خردمندی و خرد ورزی است.

۲
پیر شدن به معنی خر شدن نیست تا آخور 
ایدئالیزه شود.

۳
پیر شدن به معنی تضعیف جسمی و تقویت فکری و روحی است.

۴
پیران ما
از قبیل علی اکبر دهخدا
زحمتکشان زنبور واره و مورچه آسا  بوده اند.
آنهم تا واپسین دقایق حیات
 
هیچ آدمِ خوشبختی
سرزمین اش را ترک نمی کند 

  میلان کوندرا
 
ای میلان غافل از قافله

۱
اولا ترک وطن که فاجعه نیست.

۲
ثانیا حسن و قبح ترک وطن
وابسته به کیفیت وطن است.

۳
ترک جهنم وطن به هر مقصدی
می تواند به معنی ورود به جنت باشد.

۴
از قضا
خوشبختان جهان
فرزندان خود را
 با تحمل هزینه های کلان به غربت می فرستند
 تا فوت و فن تظاهر و تزویر و ریای فرنگی و یا فرزانگی بیاموزند
و پست و مقام متعالی در وطن کسب کنند و کیف خر کنند.

۵
ثالثا
آدم های خوشبخت اصلا وطن ندارند تا ترکش بکنند و یا نکنند.
آنها به عوض وطن  ضحاکی
حساب بانکی دارند و بی نیاز از میهن خاکی اند.
 
 
حرف زدن از معضلات به افزایش معضلات منجر می شود
و
حرف زدن از راه حل ها به افزایش راه حل ها.
استیو دو شاتسر


عجب جفنگی

۱
ایراد اسلوبی (متدیکی) این جفنگ دیوار کشیدن میان معضل و راه حل است.

۲
چون بدون شناخت معضل
نمی توان راه حلی برای رفع آن اندیشید.

۳
راه حل هر معضل با معضل رابطه ناگسستنی و دیالک تیکی دارد.

۵
ایراد دیگر این جفنگ
سوبژکتیو جا دزن معضلات است.
زهر ایده ئولوژیکی این جفنگ هم همین جا ست.

۶
معضلات سوبژکتیو  و من در آوردی نیستند.
معضلات عینی اند و بی اعتنا به حرف زدن و یا حرف نزدن ما راجع به انها
وجود دارند.

۷
 حرف زدن راجع به معضلات که نمی تواند موجب تکثیر آنها شود.

۸
حرف زدن راجع به معضلات
بر خلاف ادعای حریف
به پیدا کردن راه حل برای معضلات منجر می شود و در نتیجه به تقلیل معضلات می انجامد.

۹
اگر گاوها و گوسفندها و خوک ها
راجع به کشتارگاه ها با هم حرف بزنند، کشتارگاه ها تکثیر نمی شوند، بلکه تعطیل می شوند.

۱۰
حرف زدن راجع به راه حل ها همیشه در پیوند با معضلات امکان پذیر است و نه مجزا و مستقل از معضلات.

۱۱
چون هر راه حل برای هر مسئله
مشروط به وجود پیشاپیش آن مسئله و آنالیز آن مسئله است.

۱۲
بدون وجود پیشاپیش مسئله نمی توان به راه حل مسئله دست یافنت.

۱۳
حرف زدن راجع به راه حل مسئله مشخصی می تواند هم به تکثیر راه حل منجر شود و هم به تقلیل راه حل.
این تکثیر و تقلیل وابسته به کیفیت (رادیکالیته) راه حل است.

۱۴
کشف راه حل ریشه ای برای هر معضلی
هم به کاهش معضلات و هم به کاهش راه حل ها منجر می شود.

۱۵
مثال
شیوع بیماری مالاریا معلول تکثیر پشه های مربوطه است.

۱۶
راه حل اول کشتن پشه ها  به طرق متعدد و متفاوت است.

۱۷
راه حل رادیکال
خشکاندن مرداب است که محل تخمگذاری  و تکثیر پشه ها ست
این راه حل
راه حل های سطحی  پیشین را از رونق می اندازد.
یعنی به تقلیل راه حل ها منجر می شود
 
 
 آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم.

سلول بالاعم و سلول های مغز بالاخص 
عمدتا از پروتئین تشکیل می یابند.
حضرت برنارد شاو.

۱
ضمنا تفکر روند فیزیولوژیکی محض نیست.

۲
تفکر نتیجه کار است.
امتحانش آسان است:
برو کار می کن و تیک تاک ساعت واره مغزت را بشنو.

۳
تفکر در بستر
دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت امکان پذیر می گردد.

۴
 تفکر مبتنی بر انعکاس اوبژکتیو (عینی) واقعیت عینی در آیینه مغز است

۵
مغز خود
 واقعیت عینی به درجه عالی توسعه یافته است.
مغز در روند کار فکری (تفکر) خود نیز توسعه یافته است

۶
تفکر
 انعکاس ماده در ماده است.

۷
در اثر کار و در روند کار بوده که نیاکان حیوانی ما تفکر و تکلم آموخته اند.

۸
ما با دیالک تیک مفهوم و واژه و بعد با دیالک تیک حکم و جمله سر و کار داریم.
مفهوم و واژه آجر های اولیه حکم و جمله اند.
حکم و جمله یعنی اندیشه.

۹
تفکر به معنی گذار از مفهوم / واژه به حکم / جمله است.
دیالک تیک جزء و کل

۱۰
به همان سان که هر عمارتی گذار از آجر و یا خشت به دیوار و غیره است.
 
دعاوی بی دلیل.

۱
دعاوی مکرر، سطحی، بی پشتوانه

۲
نه،
کرد
 کرد است
و
نه
 آذری
آذری.

۳
کرد مولد و زحمتکش هست و کرد قاچاقچی و راهزن و گردنه گیر.

۴
کرد عمله و دهقان و دامپرور هست و کرد فئودال و ستمگر.

۵
به همین سان فارس و آذری و بلوچ و عرب و غیره هست.

۶
کردستان به احتمال قوی
تحت سیطره فئودالیسمی جانسخت بوده است.

۷
کردستان در مقایسه با آذربایجان
بلحاظ توسعه نیروهای مولده
بمراتب عقب مانده تر بوده است.

۸
فرقه دموکرات آذربایجان تحت رهبری پیشه وری
ماهیت انقلابی و پرولتری ـ دهقانی داشته است.

۹
فرقه دموکرات آذربایجا
خویشاوندی های جدی با بلشویسم داشته است.

۱۰
در کردستان از این خبر ها نبوده است.

۱۱
به قاضی محمد می گفتند:
پیشوا

۱۲
پیشوا از مفاهیم فاشیستی و ناسیونال ـ سوسیالیستی (نازیستی) است.
به هیتلر می گفتند :
پیشوا

۱۳
این مسائل باید مورد تحلیل دیالک تیکی قرار گیرند.

۱۴
خاندان بارزانی و غیره
احتمالا جزو اشرافیت فئودال اند.

۱۵
احتمالا هنوز هم فرماسیون فئودالی در این سامان امر و نهی می کند.

۱۶
تنها شخصیت پرولتری کرد
حکیم ابوالقاسم لاهوتی بوده است.

۱۷
شخصیت های سابقا توده ای کرد امروزه در ۳۰ عن عن و یا بی بی ۳۰ هارت و پورت می کنند.

۱۸
مثل عکسعریتی ها و شاملوئیست ها و لاشخوریست های دیگر اند.
 
لامصب.

۱
آدم آدم است و نه طوطی.

۲
آدم  در کاسه سر مغز دارد تا خودش بیندیشد.

۳
تکرار طوطی وش جفنگیات این و آن که در شأن اولاد حوا و آدم نیست.

۴
همین امپریایلسم خونریز امریکا که مؤید و مبلغ زباله های جورج اورول است،
عراق را اشغال کرده و به خاوران مبدل ساخته است.
لیبی را به بیغوله ای
افغانستان را به کشتارگاهی مبدل کرده است.

۵
حالا بنشین و بیندیش و ببین
جورج بوش و اجامر همدستش
قبل از اشغال این کشورها
 اصلا به کتب این جوامع دست زده است؟

۶
جورج بوش الکلی و لاشخور
اصلا سواد خواندن و نوشتن داشته است؟
 
آدم بزرگ ها
 آدم 
اند.

۱
چون گنجینه ای از تجارب گرانبهای زندگی را در اختیار دارند و تجربه زادگاه دانش تجربی است.
کودکان
فاقد این گنجینه تجربی و دانش تجربی اند.

۲
ضمنا آدم بزرگ هایی در هیئت مادر و پدر و خواهر و برادر و عمو و دایی و عمه و خاله
عاشق صادق  فرزند و کودکان قوم و خویش خویش اند.

۳
کودکان
هنوز آدم نیستند.

۴
کودکان
ساده لوح و خام اندیش  اند.

۵
صمد بهرنگ و دیگر دشمنان بی رحم کودکان مردم هم همین جفنگ های علامه امپریالیستی را تبلیغ می کردند و مادران بیچاره را در سوگ فرزندان خردسال و خام و خر شان می نشاندند.
 
 
در این بسته های عظیم الجثه چی حمل و نقل می شود؟

۱
چرا از اسب و خر و  استر استفاده نمی شود
 اگر قحط وانت و موتور سیکلیت و غیره است؟

۲
ما از همه طرفداران  سینه چاک کولبرها
همین پرسش را پرسیده ایم
ولی کسی پاسخ نداده است
تا برای امواتش دعا کنیم.

۳
شاید دلیل ترور کولبرها،  محتوای این بسته ها باشد.

۴
جمهوری جماران که تشنه به خون حمالان نیست.

۵
قرن ها ست که تجار بازار با حمالان همزیستی مسالمت امیز دارند.

۶
ضمنا ماهیت طبقاتی احزاب و دار و دسته های رنگارنگ کرد چیست؟

۷
در عخبار روز اجامری از این احزاب، امپریالیسم را مدافع حقوق ملی خلق ها جا می زدند.

۸
حاج مصطفی هجری عمله شیطان نیست؟

۹
ما مقاله ای از اشرف دهقانی را در این زمینه مورد تأمل قرار داده ایم.

۱۰
 بدترین دشمن زحمتکشان کرد
همین احزاب کذا و کذا بوده اند و هستند.

۱۱
تمیز اشرار کرد که فراریان از چنگ اجامر جماران را لخت می کردند
 از احزاب کرد که به زیارت حج می روند و شیطان را سنگباران می کنند
 و بعد از اسرائیل سر در می آورند،  دشوار است.

۱۲
این دار و دسته ها باید تحلیل شوند.

۱۳
ما فکر نمی کنیم که ماهیت پیشه وری با پیشوای کردها یکی باشد.

۱۴
ما فکر نمی کنیم که ماهیت طبقاتی فرقه دموکرات آذربایجان با حزب دموکرات کردستان یکی باشد.

۱۵
 ماهیت طبقاتی این حزب دموکرات و دیگر دار و دسته های چپ و راست چیست؟

۱۶
احزاب به اصطلاح دموکرات   کردستان بیشتر آلت دست این و آن در منطقه و جهان بوده اند:
گاه متحد شاه بوده اند و گه متحد صدام و اکنون متحد انواع متنوع اجامر امپریالیستی و فوندامنتالیستی.

۱۸
این چیزها باید تحلیل شوند
تا مسئله روشن شود.
 
 
سرنوشت بشر دست خود او ست
ژان پل سارتر
 
  انسان ـ خواه و ناخواه ـ پس از تولد، خود را تحت فشار عینی مضاعف و دوگانه ای حس می کند:

الف
  فشار طبیعی، موسوم به فشار جو که بر تار و پود وجودش سنگینی می کند و فقط به نیروی عادت می توان فراموشش کرد و بدان تمکین نمود.
  و گرنه فشار شدید کمرشکنی است.


ب
  فشار اجتماعی، موسوم به مناسبات تولیدی 
(ساختار اقتصادی جامعه، زیربنای اقتصادی جامعه)
 
  به قول مارکس، «آنسامبل در هم تنیده ای از مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی»


  خوب با توجه به همین حقایق امور،
 چگونه می توان گفت که سرنوشت بشر دست خود بشر است؟
 
  به زبان فلسفی،  

چگونه می توان جبر عینی مضاعف غول آسائی از این دست را منکر شد؟

  ضمنا انکار جبر و یا ضرورت عینی به چه معنی است؟
 
حالا طلبکار هم شدی.

۱
تو اهل نصیحت به این و آن هستی.

۲
کسب و کار ایرانی جماعت هم همین است:
 اندرز دادن به هر رهگذر.

۳
تو به ما طرز سخن گفتن می آموزی.

۴
تو می خواهی ما را به سطح خودت پایین بکشی
برای اینکه حاضر به بالا کشدین خودت به سطح ما
نیستی.

۵
 اندرز دادن  به این و آن
خودش بدترین توهین و بی احترامی به آن و این 
است.

۶
ضمنا
هر کس  باید خودش
برای سؤالاتش 
 جواب پیدا کند.

۷
دایرة المعارف روشنگری
  مجتهد 
نیست.

۸
دایرة المعارف روشنگری
ساز و برگ شناخت را تهیه، ترجمه و منتشر می کند
 تا 
هم 
خودش بیاموزد و خوداندیشی پیشه کند
و 
هم
 اجنه و ملائکه بیاموزند و خود اندیش شوند و خودمختار گردند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر