۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

چاله ها و چالش ها (487)


پیامبری با شالِ سفید
من در این نوشته به پیشگاه پیامبری سر فرود آورده ام که
 معجزه اش: انسانیت،
 کتابش: مردم،
 و سخنش پایداری است.
 پیامبری که خدا از تماشای قد و بالای فهم او در پوست نمی گنجد.
می گویم:
 آنجا که مردانِ نام آورِ عرصه ی هیاهو به خانه ها خزیده اند،
یا مردانی که به تکه نانی و منصبی و منفعتی خود را خمیرِ حضرتِ نادوست کرده اند،
ظهور پیامبری از میان بانوان،
چه نمکین و شوق انگیز و بی اعوجاج است.
بانویی با شال سفید بر سر و انسانیتی عمیق در دل
و بُردی نافذ در کلام و پاهایی برای پیمودن و خسته نشدن.
محمد نوریزاد
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
رضائی
تحلیلی از گاف سنگزاد 

پیامبری با شالِ سفید

·        حریفی پس از قرائت این جفنگ، بحق پرسیده است:

پیامبر سپید شال «پیام چه کسی را آورده است؟  
رسالت او از طرف کدام خدا تعیین شده ست؟»

1
·        به هیچ ترفندی نمی توان به حریف کنجکاو حق نداد.
·        چون رسالت، قاعدتا و معمولا در رابطه ای سه عضوی معنی پیدا می کند و ضمنا تصریح و تفهیم می شود:
·        رسالت بطور سنتی ـ تئولوژیکی ـ تاریخی در رابطه سه عضوی خدا ـ رسول خدا ـ خلق معنی پیدا می کند.
·        رسول در واقع مترجم است، مترجمی که ـ به قول شاعری  ـ بالای دیوار قطور و نفوذ ناپذیری نشسته است.
·        در یک طرف دیوار خدا ست و در طرف دیگر آن خلق.
·        به همین دلیل رسول اکرم به محض اعلام وجود می گوید که قضیه از چه قرار است:

انا عبد الله
آتائک الکتاب
و جعلنی نبیا
من بنده خدا هستم.
خدا کتابی به من داده است.
و من رسول او هستم.
(نقل به مضمون)

·        این رابطه سنتی ـ تئولوژیکی ـ تاریخی اما انعکاس آسمانی ـ انتزاعی کدام رابطه زمینی (اجتماعی) ـ عینی ـ واقعی است؟

1
پیامبر سپید شال « پیام چه کسی را آورده است؟  
رسالت او از طرف کدام خدا تعیین شده است؟»

·        در همین سؤال رئالیستی حریف هم در واقع، منشاء اجتماعی ـ واقعی ـ  عینی رسول سپید شال، مورد پرس و جو قرار می گیرد:
·        رسول سپید شال رسول کدام طبقه اجتماعی است؟

2
·        چون تنها پس از تعیین خدا (طبقه اجتماعی) می توان به ماهیت طبقاتی رسول و رسالت طبقاتی محوله به او پی برد.
·        در دیالک تیک خدا ـ رسول خدا ـ  خلق و یا طبقه اجتماعی ـ رسول طبقاتی ـ توده، نقش تعیین کننده از آن خدا (طبقه اجتماعی) است.
·        رسول فی نفسه نقش تعیین کننده ای به عهده ندارد.
·        رسول واسطه است میان خدا و خلق و یا میان طبقه اجتماعی و توده.
·        رسول دلال است و دلال پلی است میان دو طرف رابطه، مبادله و یا معامله.

3
پیامبری با شالِ سفید

·        ما محمد نوریزاد را نمی شناسیم و این اولین جفنگی است که از ایشان می خوانیم.
·        شاید از طریق تحلیل این جفنگ با جهان بینی نوریزاد و نون های دور و بر نوریزاد آشنا شویم.

·        نوریزاد پیامبر محبوب خود را با رنگ شالش معرفی می کند:
·        با رنگ سپید شالش.

·        چرا و به چه دلیل باید کسی پیامبری را صرفا بر اساس رنگ شالش معرفی کند؟

4
 پیامبری با شالِ سفید

·        شاید خود نوریزاد نداند و بطور ناخود آگاه شیفته رنگ سپید شال پیامبری شده باشد.
·        شگفت انگیز این است که سال ها پیش، شاهی هم انقلابی را با رنگ سپیدش معرفی کرده بود.
·        او هم از انقلاب سفید دم زده بود، بسان نوریزاد و نون هایش که از شال سپید دم می زنند.
·        او دلیل رنگ سپید انقلابش را در مسالمت آمیزی آن می دانست:
·        او انقلابش را سپید می نامید، به این دلیل که از بالا صورت می گرفت.
·        یعنی بدون شرکت فعال توده و بدون ریخته شدن قطره خونی از اعضای طبقه حاکمه صورت می گرفت.
·        چون قدرت در درون طبقه حاکمه از دست جناح فئودالی ـ روحانی ـ سنتی به دست جناح بورژوائی مدرن منتقل می شد.

·        به همین سان هم شد:
·        جامعه فاتحه ای بر فئودالیسم خواند و وارد فاز کاپیتالیستی توسعه اجتماعی خود شد.
·        جامعه گامی به جلو برداشت.

·        به همین دلیل انقلاب سفید را می توان انقلاب ضد فئودالی و بورژوائی محسوب داشت.

5

·        همان انقلاب سفید، همان انقلابی بوده که در فاجعه 58 شکست می خورد و جناج سلب قدرت شده طبقه حاکمه سابق، یعنی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی ـ بازاری دوباره زمام امور را بدست می گیرد.

·        به همین دلیل فاجعه 58 نه انقلاب، بلکه ضد انقلاب محسوب می شود.
·        رستاوراسیون محسوب می شود.


·        به همین دلیل خمینی و گربه ننه همان یلسین و گوربه چف اند.
·        هر دو نماینده ارتجاع محسوب می شوند.

·        فرق هم نمی کند که ارتجاع پیروز در جمهوری یأجوج و مأجوج، مناسبات تولیدی فئودالی فرتوت را مجددا مستقر بسازد و یا نه.
·        چون برگرداندن چرخ تاریخ به عقب محال است.

·        به همین دلیل در جلوی چشمان از وحشت دریده خلق، اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی استحاله طبقاتی می یابند و  بورژوا می شوند و جامعه سرمایه داری در بستری سرشته به جهل و جنون، خرافه و خون و چرک و کثافت به هر جان کندنی ادامه حیات می دهد.

6
پیامبری با شالِ سفید

·        حالا می توان به مدد حافظه تاریخی سرتیتر جفنگ نوری زاد را معنی کرد:
·        پیامبر سپید شال نوریزاد و نون های هوادار او تنها رسالتی که می تواند داشته باشد، این است که قدرت را در درون طبقه حاکمه از دست جناحی به دست جناحی دیگر منتقل کند.
·        درست به همان دلیل که ذکرش گذشت، شال سپید بر سر می کند و نه شال سرخ.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر