۱۳۹۳ شهریور ۲, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (163)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
بخش پنجم
معمای حیات به مثابه موضوع وحشت انگیز فلسفه     
 قسمت اول
      هرمه نویتیک حیات:
دیلتی
ادامه

31
·        این انطباق اوبژکت ـ سوبژکت در تجربه بعدی روانگذشت علوم انسانی، ربطی به یکسانی اوبژکت ـ سوبژکت در فلسفه هگل و شلینگ جوان ندارد:
·        مفهوم حیات دیلتی ایدئالیسم مطلق را و همراه با آن، عینیت مقوله روح را و اندیشه عقلیت آن را دور می اندازد تا جای خالی آنها را با ایدئالیسم حیات و روانگذشت سوبژکتیف ـ ایراسیونال (ضدعقلی) پر کند.    

32
·        در فلسفه دیلتی، مقوله روح تحت تابعیت ایدئالیسم حیات و روانگذشت قرار داده می شود و دیلتی از موضع همین ایدئالیسم با مفهوم روح عینی هگل در می افتد.
·        (همانجا، ص 150)    

33
·        مفهوم تخلیه شده از عینیت و عقلیت روح در فلسفه حیات دیلتی، که به مثابه قطب مخالف مفهومیت فهمیده می شود، محتوایش عبارت است از حیات:
·        مفهوم تخلیه شده از عینیت و عقلیت روح در ایدئالیسم حیات و روانگذشت سوبژکتیف ـ ایراسیونال به مثابه بیانگر عینی گشتن های آن و پیوندهای تاریخی ـ ساختاری، معانی فراتر رونده از سوبژکتیویته افراد انسانی کسب می کند.
·        وقتی هم که مفهوم تخلیه شده از عینیت و عقلیت روح در تناقض (آنتی نومی)  آغازین فلسفه حیات دیلتی ورشکست می شود، دیلتی بی آنکه به روی خود بیاورد، هاله بدیل برتر بر پوزیتیویسم آن زمان بدان اعطا می کند.

·        دیلتی می نویسد:
·        «پیوند جهان روحی در سوبژکت متجلی می شود.
·        بدین طریق، این جهان روحی از سوئی مخلوق سوبژکت فراگیر است و از سوی دیگر حرکت روح است تا به دانش عینی ئی در آن دست یابد.»
·        (همانجا،  ص 191)    

34
·        دیلتی راجع به پوزیتیویسم زمان خود می نویسد:
·        بنیان این پوزیتیویسم عبارت است از  «دانش تجربی دست و پا شکسته و از همان آغاز تحریف شده بوسیله درک نظری اتمیستی حیات روانی.»
·        (همانجا،  جلد 8،ص 175)  

35
·        «هرمه نویتیک» فلسفه حیات علوم انسانی، خودویژگی درک دیلتی را در تنوع فلسفه های حیات و همچنین موضع دوگانه آن را در توسعه اش برجسته می کند:

الف
یاسپرس

·        تلاش دیلتی از سوئی، مرحله ای در حرکت فکری به سوی هرمه نویتیک هستی هایدگر و طرح تاریخیت او و به سوی یکی از موتیوهای فلسفه وجود یاسپرس است.
·        (هایدگر، «وجود و زمان»، ص 39، 1972
·        اوتوبیوگرافی یاسپرس، جلد 1، ص 86، 1923
·        پوگلر، «هایدگر و فلسفه هرمه نویتیکی»، ص 260، 1983 (تأثیرات دیلتی بر هایدگر)  
·        گ. میش، «ع حیات و فنومنولوژی»، چالشی میان جریان فکری دیلتی و هایدگر و هاسرل، 1967)

ب
·        تلاش دیلتی از سوی دیگر حاوی این انواع مختلف است تا تماس فلسفه حیات با علوم انسانی حفظ شود، بی جای آنکه علوم انسانی فدا شوند، حفظ شوند و یا مجددا پذیرفته شوند و ضمنا نیروی خود را به تحلیل عینی سازی های فکری و پیوندهای تاریخی ـ ساختاری مصروف دارد.

پایان
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر