اثری از بیژن جزنی
بیژن جزنی
(1316 ـ 1354)
تحلیل واره ای
از یدالله سلطان پور
خاوری
صحبتی
بود بسیار صمیمانه و با اعتماد متقابل
به او گفتم نظرات تو در چارچوب
شعارهای سیاسی و اجتماعی «جبهه ملی» نمی گنجد و با شوخی اضافه کردم:
و
به کاری که تو می کنی میگویند شتر سواری دولا دولا.
خندید
و گفت:
"دیگرانی
هم درست همینطور میگویند"
·
در این بند از گزارش خاوری برخورد ایدئولوژیکی تیپیک و
نمونه وار ایشان و امثال پرشمار ایشان تبیین می یابد:
·
درنگی دیپلوماتیک در عناصر سطحی و صوری و فرعی و بی
اعتنائی به روندهای درونی، تعیین کننده، طبقاتی و ماهوی.
1
·
در این صورت و فقط در این صورت است که می توان با
نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین (امپریالیسم، فاشیسم، آوانتوریسم، فوندامنتالیسم، آنارشیسم
و غیره) به زور فانتزی، «صمیمیت و اعتماد
متقابل» اختراع و احساس کرد.
·
کسی به اشاره محجوبانه و شرمگینانه کسی به ایرادات بی محتوا،
سطحی و صوری در سمتگیری و موضعگیری خود اعتراضی ندارد.
·
ایرادگیری های فرعی و فرمال نوعی «ذم» شبیه مدح اند.
·
اختلاف نظر و واکنش واقعی وقتی علنی و آشکار می گردد که
دست به ریشه قضایا برده شود.
·
آنگاه حمله و هجوم آوانتوریسم و فوندامنتالیسم و آنارشیسم
و غیره با تمامت دهشت و نکبت خود عرض آغاز می شود.
·
آنگاه جان هوشنگ تیزابی را فقط با دفاع رستمانه صفر
قهرمانی می توان از گزند ددان درنده مصون داشت.
2
·
امتحانش دشوار نیست:
·
تا زمانی که در سنت دفاع از حقیقت عینی به انتقاد از خود
می پردازی، مثلا از طبری و یا احزاب کمونیست و یا مائوئیسم و استالینیسم و غیره انتقاد
می کنی، از هیچ آوانتوریست و آنارشیست و فاشیستی بی حرمتی نمی بینی.
·
چه بسا حتی با تقاضای دوستی مجازی و قلابی در فیسبوک اجر
و پاداش می بینی و احسنت و مرحبا درو می کنی.
·
اما به محض دفاع از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم لات
و لومپن واره وارد میدان می شوند و لت و پارت می کنند.
3
·
همین روند و روال در سایت های آوانتوریستی نیز کماکان جاری
است:
·
همه از دم تظاهر به رعایت حقوق بشر و دموکراسی فئودالی می
کنند.
·
ولی به محض اینکه دست به ریشه می بری و از ماهیت طبقاتی پدیده
ها و روندها و عوام فریبی ها پرده برمی داری، چاقوکشی شروع می شود و نظرات و کامنت
هایت را به بهانه هائی جائی می فرستند که عرب نی انداخته است.
·
این اما مانع چپ نمائی حضرات نمی شود.
·
با بزرگواری فئودالی در مدح ماه مه و در دفاع از «سوسیالیسم»
و «مارکسیسم بی لنینیسم» و حقوق کارگر و غیره داد سخن سر می دهند و به فاشیسم لگام
گسیخته در اوکراین حتی می تازند.
4
خاوری
بار
دوم، مرحله بعدی دیدار در زندان قصر انجام شد.
در
اینجا هم او و حسن ضیاء ظریفی علیرغم تبلیغات متداول و روزمره ضد توده ای
روابط
نزدیک و صمیمانه خودشان را با حکمت جو و من حفظ کرده بودند.
·
در این بند از گزارش خاوری، هم پسیکولوژی خود او آشکار می
گردد و هم ایدئولوژی خود او.
·
چرا و به چه دلیل ما به این استنباط می رسیم؟
5
در
اینجا هم او و حسن ضیاء ظریفی علیرغم تبلیغات متداول و روزمره ضد توده ای
روابط
نزدیک و صمیمانه خودشان را با حکمت جو و من حفظ کرده بودند.
·
خاوری به احتمال قوی نه تعریفی روشن از این «روابط نزدیک
و صمیمانه» دارد و نه دلیلی قوی برای آن.
·
چگونه دشمن طبقاتی کسی می تواند به پایگاه طبقاتی او «بطور
متداول و روزمره» یورش برد، یعنی به مبارزه ایدئولوژیکی بی امان مبادرت ورزد، ولی
در عین حال «روابط نزدیک و صمیمانه» اصیل
و راستین با حکمت جو و خود او داشته باشد؟
·
پیش شرط حفظ و تداوم «روابط نزدیک و صمیمانه» فی مابین احتمالا این
بوده که خاوری و حکمتجو در قبال این لجن پراکنی های ایدئولوژیکی یا سکوت کرده اند
و یا کار کارسازی نکرده اند.
6
·
شاید دامنه ی همین «روابط نزدیک و صمیمانه» با دشمنان
توده و حزب توده در زمان کیانوری وسعت چشمگیری به خود گرفته و شامل حال فوندامنتالیسم
(آوانتوریسم راستگرا) هم شده است.
7
·
امروزه طرفداران «حزب توده» کذائی فرم طیفی رنگین کمانی
به خود گرفته است.
·
حزب توده متشکل از ده ها دار و دسته به تنها چیزی که
اعتنائی ندارد، مبارزه ایدئولوژیکی و دفاع از سنگر طبقه و توده است.
·
ظاهرا مارکسیسم ـ لنینیسم بسان کابوسی در دور دور های
ذهن پریشان حضرات دفن شده و کسی کمترین حوصله و علاقه ای به یاد آوری آن کابوس ندارد.
8
و هم چنان مذاکراتی جستجوگرایانه برای بهبود
روابط سازمان های چپ
آن روز ایران انجام می دادیم.
·
وقتی کسی تضادهای ماهوی و طبقاتی را نادیده گیرد، با هر
دار و دسته ای می تواند به «وحدت» برسد.
·
امروزه همین خط مشی در شعاری تحت عنوان «تفاوت در
اندیشه، وحدت در عمل» نمایندگی می شود.
·
ظاهرا احدی اعتراضی ندارد.
·
تفاوت در اندیشه یعنی اختلاف نظر.
·
دیالک تیک اندیشه و عمل بسط و تعمیم دیالک تیک تئوری و
پراتیک است.
·
بزعم کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم پیش شرط وحدت عمل، وحدت
نظر (تئوری، اندیشه) است.
9
·
اینکه با اختلاف نظر چگونه می توان با دار و دسته ای به
وحدت عمل اصیل و معنامند و بی خطر رسید، خود بحث شورانگیزی است.
·
شورانگیزتر از آن اما تفاوت اندیشه در تک تک اعضا و
هواداران خود این احزاب و سازمان های پا در هوا ست.
10
به
خوبی احساس می شد که از نمودهای صرفا احساسی و چپ نمایانه،
که
در آن دوران در زندان ها کم به چشم نمی خورد،
ناراضی
و ناراحت است.
·
وقتی از درنگ بر عناصر سطحی، بی محتوا و فرمال و فرعی سخن
رفت، اکنون از سوی خود خاوری هم تصریح می شود و هم تصدیق.
·
نارضایتی جزنی بزعم خاوری از «نمودهای احساسی و
چپنمایانه» بوده است.
·
خدا کند حداقل چنین بوده باشد.
·
نمود اما به چه معنی است؟
11
·
نمود در قاموس حتی شیخ شیراز در دیالک تیک نمود و بود
معنی کسب می کند و نه در پیله منفرد و مجزای مطلق خویش.
·
دیالک تیک نمود و بود بسط و تعمیم دیالک تیک پدیده (نمود)
و ماهیت (امیر نیک آیین) است.
·
بزعم خاوری، جزنی نیز نه از ماهیت ها، بلکه از نمودها،
نه از باطن طبقاتی احزاب و سازمان ها و دار و دسته ها و افراد، بلکه از ظاهر رفتار
و گفتار اعضای آنها ناراضی بوده است.
12
به
خوبی احساس می شد که از نمودهای صرفا احساسی و چپ نمایانه،
که
در آن دوران در زندان ها کم به چشم نمی خورد،
ناراضی
و ناراحت است.
·
جالب اما طرز تفکر متافیزیکی خود خاوری است که در این
جمله ایشان نعره می کشد:
·
خاوری ظاهرا نمودها را در پیوند با ماهیت ها نمی بیند و
فکر می کند که نمودها خودکفا و خود رو و خود زا هستند.
·
بزعم خاوری افراد و اقشار و طبقات اجتماعی بنا بر پسیکولوژی
شان و نه بنا بر ایدئولوژی شان، «نمودهای صرفا احساسی و چپنمایانه» کسب می کنند.
·
قاعدتا باید به این نتیجه رسید که بزعم خاوری و همگنان
برای رفع و نفی «نمودهای صرفا احساسی و چپنمایانه» مزاحم فقط باید مانور پسیکولوژیکی
داد.
·
مثلا هندوانه زیر بغل نگهدار و خلیق و این و آن داد و ضمنا ایدئولوژی را
فراموش کرد و اختلافات ایدئولوژیکی (طبقاتی) را حتی المقدور ماستمالی کرد و خوش
بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر