فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
سوم
تاریخ
پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد
خرد
قسمت سوم
غیرعقلائی
کردن ایدئالیسم از طریق اسطوره واره کردن فلسفه حیاتی آن:
شوپنهاور
1
·
گسست با فلسفه هگل توسط ترندلبورگ
رادیکال (ریشه ای) بود، ولی لحن و استدلال محترمانه و دانشگاهی داشت.
2
آرتور شوپنهاور (1788 ـ 1860)
فیلسوف، نویسنده و استاد در مدارس عالی آلمان
از مهمترین فلاسفه بورژوائی واپسین
آموزش او شامل اتیک، متافیزیک و استه تیک بوده است.
او فلسفه کانت را مرحله تدارکی فلسفه خویش می دانست.
او جهان را مبتنی بر اصل غیرعقلائی قلمداد می کرد.
در زمینه آموزش ایده ای افلاطون و فلسفه های شرق نیز صاحب
نظر بوده است.
او نماینده ایدئالیسم ذهنی و در تئوری شناخت نماینده
سوبژکتیویسم بوده است.
·
گسست با فلسفه هگل توسط شوپنهاور
اما لبریز از کینه و افسار گسیخته بود.
3
ماکس اشتیرنر (1806 ـ 1856)
فیلسوف و ژورنالیست آلمانی
از فلاسفه بورژوائی واپسین
·
گسست با فلسفه هگل توسط ماکس اشتیرنر
طعنه واره و توهین آمیز بود.
4
سورن کیرکگارد (1813 ـ 1855)
فیلسوف، مقاله نویس، تئولوگ و نویسنده مذهبی دانمارکی
از مهمترین فلاسفه بورژوائی واپسین
از مؤسسین اگزیستانسیالیسم
·
گسست با فلسفه هگل در آثار
کیرکگارد تأکیدی، خشک، عاری از احساس و سرشته به شور و آزردگی درونی بود.
5
·
طرح آغازین شوپنهاور در جلد اول
اثر او تحت عنوان «جهان به مثابه اراده و تصور»، چرخش ایدئالیسم را به راه می
اندازد:
الف
·
غیر عقلائی کردن (ایراسیونالیزاسیون)
ایدئالیسم را.
ب
·
قانون اراده به مثابه «چیز در خود»
را
·
(چیز در خود یکی از مفاهیم اصلی
فلسفه کانت است، که در آن، چیز ـ بطورکلی ـ به عنوان موضوع شناخت، در عدم وابستگی
به شناخت و در رابطه با نحوه و نوع متفاوت شناخت (ادراک حسی و تفکر) مطرح می
شود. مترجم)
·
مراجعه کنید به چیز در خود در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ت
·
طرد دیوانه وار و هار خردگرائی و
روشنفکریت تفکر کلاسیک بورژوائی را.
6
·
شوپنهاور فلسفه کانت را مرحله
تدارکی فلسفه خود می دانست.
·
فلسفه پساکانتی را هیچ واره و فلسفه
پیشاکانتی را بی معنی تلقی می کرد:
·
«آدم به این نتیجه می رسد که فلسفه واقعی و
جدی آنجا مانده است که کانت گذاشته است.
·
در هر حال نمی پذیرم که میان کانت
و من چنین چیزی وجود داشته باشد.»
·
(شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»،
جلد 1، ص 533، 537)
7
·
شوپنهاور اما کانت را نیز مورد
انتقاد قرار می داد:
·
«کانت به شناخت این مسئله نایل نیامده که پدیده
عبارت است از جهان به مثابه تصور و چیز در خود عبارت است از اراده.»
·
(شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»،
جلد 1، ص 539)
8
·
اگرچه شوپنهاور فلسفه کانت را پیشمرحله
فلسفه خود تلقی می کند، ولی در این مورد بیشتر دچار سوء تفاهم شده است.
9
·
در فلسفه کانت هرگز نمی توان مفهوم
آزادی به مثابه چیز در خود را با با مفهوم چیز در خود در نقد خرد محض ـ ضمن تقدم
قائل شدن به اولی ـ وحدت بخشید.
·
قانون اخلاقی خرد عملی کانت اصلا
ربطی به شناخت نظری پدیده ها ندارد.
10
·
شوپنهاور در آثار خود تحت عناوین «پاررگا» و «پارالیپومنا» به این مسئله پی می
برد و کانت را مورد انتقاد قرار می دهد.
·
(شوپنهاور، «مجموعه آثار»، جلد 5، ص 86، 1938)
11
·
ولی سؤال انگیز این است که آیا
کانت واقعا «گام بزرگ رهگشائی» در جهت شناخت چیز در خود در اراده برمی داشت؟
·
چون برای اندیشه آزادی و قانون
اخلاقی کانت، متافیزیک به مثابه اراده غیر عقلائی ملحوظ بکلی بیگانه بوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر