۱۳۹۲ آذر ۱۰, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (79)


فصل پنجم
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش سوم
تاریخ پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد خرد

 قسمت سوم
غیرعقلائی کردن ایدئالیسم از طریق اسطوره واره کردن فلسفه حیاتی آن:
شوپنهاور

1

  
·        گسست با فلسفه هگل توسط ترندلبورگ رادیکال (ریشه ای) بود، ولی لحن و استدلال محترمانه و دانشگاهی داشت.

2
 آرتور شوپنهاور (1788 ـ 1860)
فیلسوف، نویسنده و استاد در مدارس عالی آلمان
از مهمترین فلاسفه بورژوائی واپسین
آموزش او شامل اتیک، متافیزیک و استه تیک بوده است.
او فلسفه کانت را مرحله تدارکی فلسفه خویش می دانست.
او جهان را مبتنی بر اصل غیرعقلائی قلمداد می کرد.
در زمینه آموزش ایده ای افلاطون و فلسفه های شرق نیز صاحب نظر بوده است.
او نماینده ایدئالیسم ذهنی و در تئوری شناخت نماینده سوبژکتیویسم بوده است.

·        گسست با فلسفه هگل توسط شوپنهاور اما لبریز از کینه و افسار گسیخته بود.

3

 ماکس اشتیرنر (1806 ـ 1856)
فیلسوف و ژورنالیست آلمانی
از فلاسفه بورژوائی واپسین 

·        گسست با فلسفه هگل توسط ماکس اشتیرنر طعنه واره و توهین آمیز بود.

4
 سورن کیرکگارد (1813 ـ 1855)
فیلسوف، مقاله نویس، تئولوگ و نویسنده مذهبی دانمارکی
از مهمترین فلاسفه بورژوائی واپسین
از مؤسسین اگزیستانسیالیسم

·        گسست با فلسفه هگل در آثار کیرکگارد تأکیدی، خشک، عاری از احساس و سرشته به شور و آزردگی درونی بود.
5
·        طرح آغازین شوپنهاور در جلد اول اثر او تحت عنوان «جهان به مثابه اراده و تصور»، چرخش ایدئالیسم را به راه می اندازد:

الف
·        غیر عقلائی کردن (ایراسیونالیزاسیون) ایدئالیسم را.

ب
·        قانون اراده به مثابه «چیز در خود» را

·        (چیز در خود یکی از مفاهیم اصلی فلسفه کانت است، که در آن، چیز ـ بطورکلی ـ به عنوان موضوع شناخت، در عدم وابستگی به شناخت و در رابطه با نحوه و نوع متفاوت شناخت (ادراک حسی و تفکر) مطرح می شود.  مترجم)
  
·        مراجعه کنید به چیز در خود در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
   
ت
·        طرد دیوانه وار و هار خردگرائی و روشنفکریت تفکر کلاسیک بورژوائی را.

6

·        شوپنهاور فلسفه کانت را مرحله تدارکی فلسفه خود می دانست.
·        فلسفه پساکانتی را هیچ واره و فلسفه پیشاکانتی را بی معنی تلقی می کرد:
·        «آدم به این نتیجه می رسد که فلسفه واقعی و جدی آنجا مانده است که کانت گذاشته است.
·        در هر حال نمی پذیرم که میان کانت و من چنین چیزی وجود داشته باشد.»
·        (شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»، جلد 1، ص 533، 537)

7
·        شوپنهاور اما کانت را نیز مورد انتقاد قرار می داد:
·        «کانت به شناخت این مسئله نایل نیامده که پدیده عبارت است از جهان به مثابه تصور و چیز در خود عبارت است از اراده
·        (شوپنهاور، «جهان به مثابه اراده و تصور»، جلد 1، ص 539)

8
·        اگرچه شوپنهاور فلسفه کانت را پیشمرحله فلسفه خود تلقی می کند، ولی در این مورد بیشتر دچار سوء تفاهم شده است.
  
9
·        در فلسفه کانت هرگز نمی توان مفهوم آزادی به مثابه چیز در خود را با با مفهوم چیز در خود در نقد خرد محض ـ ضمن تقدم قائل شدن به اولی ـ وحدت بخشید.
·        قانون اخلاقی خرد عملی کانت اصلا ربطی به شناخت نظری پدیده ها ندارد.

10
·        شوپنهاور در آثار خود تحت عناوین  «پاررگا» و «پارالیپومنا» به این مسئله پی می برد و کانت را مورد انتقاد قرار می دهد.
·        (شوپنهاور، «مجموعه آثار»، جلد 5، ص 86، 1938)    

11
·        ولی سؤال انگیز این است که آیا کانت واقعا «گام بزرگ رهگشائی» در جهت شناخت چیز در خود در اراده برمی داشت؟
·        چون برای اندیشه آزادی و قانون اخلاقی کانت، متافیزیک به مثابه اراده غیر عقلائی ملحوظ بکلی بیگانه بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر