۱۴۰۱ آبان ۹, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (پ) پراتیک (عمل، تجربه، آزمون، آزمایش، کردوکار، کار) (۲)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Text

اثری

از

مجید افسر

پروفسور دکتر دیتر ویتیچ

برگردان

شین میم شین

 

۱۹

·    مارکس و انگلس بر پایه شناخت شخصی خود از مبارزه توده مردم علیه ستم و استثمار فئودالی و سرمایه داری و به ویژه به سبب جانبداری خود از پرولتاریا، به علل واقعی توسعه اجتماعی پی برده بودند.

 

۲۰

·    یکی از نتایج درخشان آن، عبارت بود از کشف ماتریالیسم تاریخی که امکان درک روند زندگی انسانی را برمبنای تعین های ماهوی آن فراهم می آورد.

 

۲۱

·    در پرتو ماتریالیسم تاریخی به مسأله مطروحه از سوی هگلیانیست های جوان راجع به نیروی محرکه توسعه اجتماعی پاسخ علمی داده شد و بطلان درک ایدئالیستی و متافیزیکی از جامعه ـ به طور کلی ـ اثبات گردید.

 

۲۲

·    این امر ـ اما ـ مانع پیوستن آگاهانه مارکس و انگلس به فلاسفه قبلی دیگر ـ مثلا هگل و فویرباخ ـ که حل مسئله پراتیک را تدارک دیده بودند، نشد.

 

۲۳

·    لنین به اهمیت این تدارک با صراحت تمام اشاره کرده است.

 

۲۴

·    اما باید یاد آور شد که نه هگل می تواند کاشف آموزه علمی پراتیک قلمداد شود و نه فویرباخ.

 

۲۵

·    آموزه علمی پراتیک مارکسیستی مبتنی است بر تز ماتریالیستی که بنا بر آن تنها عوامل مادی قادر به تغییر واقعیت مادی اند.

 

۲۶

·    این امر در مورد رابطه انسان ها با واقعیت عینی (همانطور که مارکس در بحث با هگلیانییست های جوان یاد آور می شود) به معانی زیر است:

 

الف

·    بدان معنی است که «ایده ها هرگز نمی توانند از وضع جهانی کهنه پا فراتر گذارند.

 

ب

·    ایده ها تنها می توانند از ایده های وضع جهانی کهنه پا فراتر گذارند.

 

پ

·    ایده ها اصلا قادر به انجام کاری نیستند.

 

ت

·    برای تحقق ایده ها به انسانها نیاز است، که عاملین قهر عملی اند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲، ص ۱۲۶)

 

۲۷

·    این «قهر عملی» برای هستی بشریت از اهمیت اساسی برخوردار است.

 

۲۸

·    برای اینکه، انسان (همانطور که مارکس در جای دیگر اشاره می کند) موجودی طبیعی است.

·    یعنی «طبیعت، جسم انسان است و انسان برای نجات از مرگ باید در روندی ابدی در پیوند با آن باشد.» 

 

۲۹

·    اما تأثیر مادی بشریت بر محیط زیست طبیعی و اجتماعی خود، که در نتیجه آن، انسان قادر به ادامه حیات می شود، در عین حال، یک روند خاص انسانی است:

·    انسان هم طبیعت آگاه است و هم طبیعت اجتماعی است.

 

۳۰

·    «پراتیک» به نظر مارکس و انگلس، عبارت است از کلنجار مادی و مبتنی بر شعور بشریت با محیط زیست عینی ـ واقعی.

·    کلنجاری که در چارچوب جامعه صورت می گیرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر