۱۴۰۱ مهر ۲۷, چهارشنبه

درنگی دردعاوی یدی خاکزاد (۱۰)

  Bild

یدی خاکزاد 

اکنون 

در جوامع رشد یافته قشر میانی جامعه مبتکر ‌وسازنده و حامل و عامل پیشرفت است 

و

 طبقه کارگری یک نیروی کمکی است

 و

از نظر کمیت

 نیز 

در کشورهای حتی صنعتی پیشرفته 

مانند آلمان

 تنها ۱۹ درصد نیروی کار 

را

 تشکیل میدهند 

و

در

 فرماسیونهای دمکراتیک 

نمیتوانند امتیاز رهبری را بخود بدهند.

 

۳

تنزل طبقه کارگر به درجه یک نیروی کمکی

 

همانطور که ذکرش گذشت،

ایراد نظری ـ بینشی یدی خاکزاد و نه فقط او

بیگانگی شرم انگیز او با مفهوم سوبژکتیویته تاریخی

است.

 سوبژکتیویته تاریخی

یکی از کشفیات مهم کلاسیک های مارکسیسم است 

که

در

 «تزهایی راجع به فویرباخ»

استدلال و اثبات شده است.

 

مراجعه کنید

به

 

تأملی در تزهایی راجع به فویرباخ 

  

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3025

۲

۳

۴

 پایان

 

تاریخ

در 

قاموس مارکسیسم

بی سوبژکت نیست.

هر دوران تاریخی

سوبژکت تاریخی خاص خود را دارد.

معیار تمیز طبقات اجتماعی و شخصیت های انقلابی از ارتجاعی

همین سوبژکتیویته تاریخی

 است.

 

مثال:

سوبژکت تاریخی گذار از فرماسیون اقتصادی اشتراکی اولیه به  فرماسیون اقتصادی برده داری

طبقه اجتماعی برده دار و روحانی بوده است.

مثلا اشراف قریش تحت سرکردگی حضرت محمد بوده است

که

به طرق خشن و خونین مختلف

از رهزنی و چپاول قوافل تا غزوات خونین و اعدام های کلکتیو

نظام اجتماعی اشتراکی اولیه در حال زوال

را

با نظام برده داری جایگزین کرده است.

یعنی

انقلاب اسلامی اصیل 

را

به پیروزی رسانده است.

اسلام

ایده ئولوژی اشرافیت برده دار و روحانی (آل عبا)  

بوده است

و

قرآن کریم

مانیفست انقلاب اسلامی بوده است.

در حالیکه فوندامنتالیسم شیعی و سنی

در قرن بیست ویکم،

نه

سوبژکت انقلابی،

بلکه ارتجاعی عنگلابی بوده است.

سوبژکت تاریخ

 در

دوران کنونی

یعنی 

در دوران گذار گلوبال (تمام ارضی) از سرمایه داری به سوسیالیسم

پرولتاریا 

 ست.

پرولتاریایی که در بطن سرمایه داری رشد می یابد و معمار جامعه سوسیالیستی و کمونیستی است.

فرق هم نمی کند که چند درصد جمعیت جهان و جامعه را تشکیل دهد.

حتی

فرق نمی کند که خودش بداند و یا نداند، بخواهد و یا نخواهد.


سوبژکتیویته تاریخی 

به طور اوبژکتیو و یا عینی تعیین می شود.

بسته به محتوای دوران تاریخی تعیین می شود.

 

در خیلی از کشورها

مثلا در روسیه تزاری و چین قیصری و کوبای باتیستایی و مستعمره ویتنام و کره و غیره

پرولتاریا

درصد چشمگیری از جمعیت کشور را تشکیل نداده است.

 مراجعه کنید

به

 

سوبژکت تاریخ

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2066

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2067

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر