۱۴۰۱ آبان ۲, دوشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۵۰)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

آری

ما عشق را اگر نچشیدیم

آن را چو دسته گل

بر روی آب های روان دیدیم

و اینک که راه وادی خاموشان

در پیش می گیرم،

عاشق می میرم.

 

معنی تحت اللفظی:

اگرچه عشق ما به وصل نیانجامید، اگرچه ما عشق را بسان دسته گلی بر روی آب ها روان دیدیم، اما به رغم آن، اکنون که راه وادی خاموشان را در پیش دارم، عاشق می میرم.

 

۱

برداشت ما درست بود:

سیاوش

واقعا هم عشق را معنای زندگی می داند و نه نفرت را.

 

هومانیسم شاعر بزرگ توده

 در همین جور جاها نیز نمایان می گردد.

 

۲

افسر سرخی به نام اباذر نیز بر همین خط هومانیستی ژرف می راند و حتی به حال آزارندگان نادان خویش می گرید که از سر غفلت خواهر می آزارند و برادر می کشند تا به ازای آن بهشتی دروغین و تهوع آور به نصیب برند.

 

چه ترحم انگیزند در عصر بربریت مدرن

 کسانی که روزی روزگاری اشرف موجودات نام داشتنه اند!

 

۳

سیاوش ظاهرا و طبیعتا واژه های خود را در طول عمر حاصلخیز خویش سوهان زده است.

 

وادی خاموشان

یکی از این واژه های معنامند سیاوش است.

 

او در شعر بسیار زیبائی تحت عنوان «زندگی» نیز  

 گورستان را جنگل خاموشان تصور و تصویر می کند

تا از وحشت و نکبت طبقه حاکمه پرده بردارد:

 

زندگی

 

به گورستان
 تلاشی گنگ دارد نم نم باران
نمی دانم چه چیزی زیر انگشتان سردش می شود بیدار
 و یا در پچ پچش با خاک
خبر می آورد از سرگذشتی تیره و غمناک

به گورستان
 کلاف درهمی وا می شود با کوشش باران
 و بوی خاک در پیراهن جان می دود چون عطر
 و خواب خفتگان خاک می بخشد به دل، سامان

درون پرده ی اشکی که از چشمم نمی افتاد
تو را در اشک می دیدم
نه باران را
نه یاران را
نه حتی مردمانی را که روی جنگل انبوه خاموشان
نهال دیگری را غرس می کردند
 تو را می دیدم ای گلبرگ
 که می آیی و می ریزد شکوه مرگ
 چه غوغا می کند در گونه های تازه ات باران
 به گورستان!

 

سیاوش

در این شعر برای تصویر تدفین نوجوانی دیگر، از مفهوم «غرس نهالی» بهره برمی گیرد.

 

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر